|

رهنمودهایی برای خودروسازان بزرگ ‌

محمد‌هادی موقعی

بزرگ‌ترین آسیب به کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در بحران پاندمی، نبود نقدینگی است. منشأ نقدینگی گردش عملیات در عناصر سرمایه در گردش است. برای جبران این کمبود باید به راه‌حل‌های مالی اندیشید. شرکت‌های بزرگ که رهبری و هدایت زنجیره عرضه خود را در دست دارند، باید سیاست‌هایی را برای کاهش آسیب‌ها به SME‌های مستقر در زنجیره طراحی و اجرا کنند.

هموارسازی راه ورود نقدینگی اولین اقدام طراحی ابزارهایی است که راه ورود نقدینگی را باز می‌کند. در شرایط بحران، اولین منبع نقدینگی دسترسی به اعتبارات و وام‌هاست. شرکت‌های بزرگ باید تضامین و وثیقه‌هایی را برای شرکت‌های کوچک و متوسط در اختیار بانک‌ها بگذارند یا بخشی از ظرفیت اعتباری خود را به آنان بدهند. وقتی وام‌ها دارای تضامین معتبر نباشند، هزینه‌های بهره بالاتری خواهند داشت. در ایتالیا و انگلستان شرکت‌های بزرگ صاحب زنجیره عرضه ضمانت‌هایی را در اختیار بانک‌ها قرار دادند و بیمه‌نامه‌های تجاری و اعتباری‌ای که برخی بانک‌ها قبول کرده بودند به‌دلیل بالا‌بودن کارمزدهای آنان حذف و خود ضامن SME‌ها شدند. تمدید حساب‌های دریافتنی شرکت‌های قطعه‌ساز یا ارائه‌دهندگان خدمات به شرکت‌های بزرگ مطالباتی از این شرکت‌ها دارند که در شرایط عادی با مهلت 60 روزه پرداخت می‌شد، ولی اکنون می‌توان با حذف مهلت و پرداخت‌های فوری‌تر این مطالبات را تسویه کرد. خلاقیت شرکت ایلیاد فرانسه شرکت ایلیاد فرانسه یک اپراتور بزرگ تلفن همراه است که مطالبات قطعه‌سازان و اپراتورهای زنجیره را نه‌تنها به‌روز پرداخت کرد بلکه دو ماه ارزش خدمات و قطعات آینده را پیش‌خرید کرد. مدیریت سرمایه در گردش با تمرکز بر موجودی کالا در این روش شرکت‌های بزرگ مثل خودرو‌سازان مانند یک رهبر ارکستر عمل می‌کنند. تکنیک نهفته در این مدل این است که شرکت اصلی یک استراتژی هماهنگ برای تهاجم به عارضه‌های سه عنصر مهم سرمایه در گردش را به کار می‌گیرد. این سه عنصر عبارت‌اند از: موجودی کالا، حساب‌های دریافتنی و حساب‌های پرداختنی.‌در بخش موجودی کالا باید گردش و فرایند عملیاتی بازبینی و بازطراحی شود. در بخش موجودی کالا باید زمان‌های زنجیره عرضه را بازبینی کنند و کاهش دهند و وجوه مورد نیاز برای سفارش‌ها و تأمین موجودی را به نقطه‌های توزیع و فروش نزدیک کنند. پس نیازمند بازطراحی زنجیره عرضه (سیستم گردش اطلاعات و فلوچارت عملیات) خواهند بود. بهینه‌سازی نقطه نگهداری میزانی از موجودی کالا، ساده‌سازی عملیات و منطقی‌کردن مدل ارائه محصول و خدمت را باید در برنامه قرار دهند. بازطراحی‌ها زمان می‌برند و شاید با این سرعتی که انتظار داریم نتیجه عاید نشود ولی یکی از در دسترس‌ترین و کم‌هزینه‌ترین باز‌طراحی‌ها مربوط به بهینه‌سازی سفارشات موجودی کالاست که می‌تواند بدون تأثیرات منفی بر زنجیره تأمین اجرائی شود.‌ بیشتر شرکت‌ها از تکنیک کاهش حساب‌های دریافتنی از طریق ارائه انگیزه به مشتریان و افزایش حساب‌های پرداختنی استفاده می‌کنند. این تکنیک باعث تهاجم به صف عرضه‌کنندگان می‌شود. ولی برای کمک به شرکت‌های تأمین‌کننده عضو زنجیره باید سیاست‌های هوشمندانه‌تری به کار گرفته شود. نکته جالب اینجاست که بررسی‌های انجام‌شده از این 800 شرکت نشان‌دهنده تغییرات و بازنگری معنادار در بحران‌های مالی جهانی در تعیین بهترین مقادیر موجودی‌ها نیست، بلکه همه سیاست‌ها به سمت بازی با حساب‌های دریافتنی و پرداختنی به‌صورت افزایش حساب‌های پرداختنی و کاهش حساب‌های دریافتنی با استفاده از سرعت در وصول مطالبات در مقابله با کاهش سرمایه در گردش بوده است و رویکردی برای بهبود عملکرد کمتر دیده شد. این بررسی‌ها نشان داد که شرکت‌ها برای جبران سرمایه در گردش، فرصت‌های آزادسازی سرمایه در گردش از طریق بهینه‌سازی موجودی کالا و بازطراحی زنجیره تأمین را فراموش کرده‌اند. راه‌حل‌های مبتنی بر زنجیره تأمین مالی ‌ برای تقویت عناصر زنجیره عرضه باید ابتدا روی عناصر ضعیف مثل SME‌ها به‌صورت دسترسی آنان به اعتبار بیشتر تمرکز کرد. یکی از این روش‌ها فاکتورینگ معکوس reverse factoring است. در این روش یک خریدار بزرگ و معتبر مثل یک خودرو‌ساز، مؤسسه مالی طرف همکاری خود را به خرید حساب‌های دریافتنی عرضه‌کننده مثل قطعه‌ساز وادار می‌كند.

در این روش مؤسسه مالی پول عرضه‌کننده را فورا می‌پردازد و یک نرخ تنزیل در ابتدای قرارداد محاسبه می‌کند و خریدار در زمان‌بندی مورد نظر مؤسسه مالی مطالبات وام‌دهنده را پرداخت می‌کند. این روش شکل‌های مختلفی دارد ولی به‌هر‌حال مهم‌ترین برتری آن افزایش اعتبار و درجه اعتباری و استفاده از بهترین نرخ تأمین مالی برای کسب‌وکارهای کوچک است. زیرا در این مدل خریدار (شرکت بزرگ مثلا خودروساز) است که نرخ ترجیحی مد نظر را به بانک یا مؤسسه اعتباری طرف همکاری خود ارائه و از مزیت‌های خود نزد آن مؤسسه بهره کمتری را برای وام قطعه‌ساز ردیف می‌کند. شرکت‌های بزرگی مثل زیمنس در آمریکای شمالی و P&G از این روش در بحران 2008 استفاده کرده و اکنون در پاندمی کووید‌19 نیز آن را توسعه داده‌اند. در اینجا استراتژی‌های تأمین مالی دیگری هم وجود دارد که شرکت‌های بزرگ می‌توانند تأمین‌کنندگان و شرکت‌های کوچک و متوسط موجود در زنجیره تأمین را حمایت کنند.
باید عمل کنید و دست روی دست نگذارید
امروز روز تقلا برای زنده‌ماندن است. نه‌تنها انسان‌ها بلکه شرکت‌ها. شرکت‌های کوچک و متوسط و کسب‌وکارهای خرد به‌شدت در تقلا برای بقا هستند. شاید به‌جای اول برگردند و عملیات را دوباره همان‌طور که بوده انجام دهند. تنها راه ادامه حیات کسب‌وکارها وجود نقدینگی در کل زنجیره است نه بخشی از آن. اگر شرکت‌های بزرگ بتوانند این روش‌ها را در سطح زنجیره به کار گیرند، به یک انعطاف‌پذیری تاریخی دست خواهند یافت که منجر به بقای همه سازندگان و SMEهای آنان خواهد شد و عبور از این بحران مالی که ناشی از پاندمی است، راحت‌تر خواهد بود.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها