پنهانبودن پیامد جنگها
سیدحسن موسویچلک-رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
وقوع هر بحرانی اعم از طبیعی یا غیرطبیعی در هر جامعهای، پیامدهای مختلفی را به دنبال خواهد داشت. برخی از این پیامدها به حین بحران برمیگردد، اما بخش مهمی از آنها پس از آن خود را نشان میدهد که معمولا کمتر به آنها توجه میشود. ازجمله این بحرانهای غیرطبیعی، جنگها هستند که با تاریخ بشر مأنوس بوده و خواهد بود و همه مردم به شکلی درگیر آن خواهند بود و از پیامدهاي آن تأثیر میپذیرند. شاید بتوان اینگونه اشاره کرد که جنگها در ادوار مختلف بر جوانب مختلف زندگی افراد تأثیرات منفی میگذارند و از لحاظ اجتماعی، روانی، فردی، اقتصادی، شناختی و بسیاری از جنبههای دیگر، افراد را با چالشهای زیادی مواجه میکنند. پیامدهای منفی ناشی از جنگ در بسیاری از موارد مانند تخریب زیربناها برای همه مشخص است، چون دیده میشود؛ اما یکی از بخشهای سلامتی که شدیدا از جنگ متأثر میشود، سلامت اجتماعی و روانی است که متأسفانه اثرات آن پنهان بوده و این مسئله سبب شده افراد از این ناحیه صدمه ببینند. مهمترین اثرات روانی- اجتماعی جنگ عبارتاند از: انواع استرسهای فردی و جمعی (اختلال پس از حادثه)، بیماریهای روانی و شخصیتی، اضطراب، افسردگی، افزایش تمایل به خشونت در جامعه، گسترش روحیه انتقامجویی، رشد انحصارطلبی و بیعدالتی، رشد فرهنگ توجیهی و مصلحتی، ترس و بیاعتمادی، رشد فشارها و تنشهای گروهی و فردی، تخریب کارکردهای خانواده، گرایش به آسیبهای اجتماعی به دلیل فشارهای روانی واردشده و با هدف کاهش این فشارها و... . معمولا خانواده افرادی که در جنگ مجروح یا کشته میشوند، حتی بعد از جنگ نیز ممکن است نتوانند با این وقایع کنار بیایند و مسائل تلخی را تجربه ميکنند. برخی از صاحبنظران معتقدند جنگها عاملی مؤثر و مهم در ابتلای افراد به انواع اختلالات روانی و استرسهای پس از این بحران هستند. گرچه جنگها در برخی از زمینهها پیشرفتهایی را در تجهیزات جنگی و دفاعی برای کشورهای درگیر جنگ به دنبال خواهند داشت، ولی معمولا حوزه سلامت اجتماعی و روانی تأثیرات منفی آن را بیشتر تجربه خواهد کرد. گرچه تأثیرات آنها بر کودکان، سالمندان، زنان و مردان همیشه یکسان نیست، ولی همه مردم بهنوعی تحت تأثیر این پیامدها هستند. کودکی را در نظر بگیرید که پدر خود را در جنگ از دست داده و در زندگی رابطه پدر و فرزندی را تجربه نکرده باشد؛ هر چقدر هم خدمات و امکانات به این کودک بدهیم، باز جای خالی پدر و محبت پدر و چتر حمایت او را نخواهد گرفت. یا زنی که شوهرش را در جنگ از دست داده باشد نیز همینطور. بخشی از این زنان خیلی جاها احساس تنهایی میکنند و مجبور میشوند فشارهای مختلفی را در زندگی تجربه کنند که اگر همسرشان زنده بود، شاید تجربه نمیکردند یا کمتر تجربه میکردند. خانوادهای که بیمار اعصاب و روان ناشی از جنگ دارد نیز مشکلات خاص خود را دارد که تا تجربه نکنیم، نمیتوانیم از آن صحبت کنیم. به همین دلیل ضروری است تا رویکردهای سلامت اجتماعی و روانی در تمام برنامههای بنیاد شهید و امور ایثارگران تقویت شود. همینطور اقدامات دیگری برای تقویت این ابعاد سلامت ضروری به نظر میرسد که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: - لزوم تقویت و ارتقای رویکرد خانوادهمحورکردن برنامهها در جامعه ایثارگری - برنامهریزی برای تلفیق با جامعه و پرهیز از ایزولهکردن و نگاه جزیرهای - همه خدمات را به پرداخت پول خلاصه نکنید؛ شناسایی ظرفیتها و امکان برقراری ارتباط و استفاده از این ظرفیتها در بسیاری از مواقع بسیار اثرگذارتر از ارائه مستقیم و مستمر پول است. افراد و فرزندانشان را قوی کنید - با توجه به شرایط سنی این افراد و خانوادهها و افزایش سالمندان تحت پوشش، نیازمند برنامهریزی قوی برای این عزیزان هستیم/ تقویت رویکردهای محلهمحوری و تلفیق اجتماعی/- لزوم توجه به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در جامعه تحت پوشش بنیاد و تهیه گزارشهای مستمر از چگونگی وضعیت آسیبهای اجتماعی شایع و در حال شیوع این افراد (واقعبین باشیم، منکر آسیبهای اجتماعی در این جامعه نخواهیم بود. حتی تعداد کم آسیبهای اجتماعی در این جامعه، زیاد است)/تقویت رویکرد سلامت در جامعه ایثارگری - تشکیل پروندهها در قالب «مدیریت مورد» برای افراد و خانوادههای دارای شرایط حاد و نیازهای خاص و افراد در معرض آسیب و آسیبدیده اجتماعی تا مدیریت بهتری در شناسایی نیازها، ارائه خدمات و هماهنگی بهتر و بیشتری صورت گیرد - لزوم توجه به ارائه خدمات با توجه به تفاوتهای فرهنگی جامعه ایثارگری و... . ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و همه ایثارگرانی که برای دفاع از ایران فداکاری کردند، فراموش نکنیم که تقویت خدمات اجتماعی و روانی یکی از ضروریات جامعه و خانوادههای افراد حادثهدیده از جنگ است.