|

سياست ‌خارجي ايالات ‌متحده با شروع رياست‌جمهوري بايدن مسير تازه‌اي را آغاز مي‌كند

بازگشت ديپلماسي به نقطه صفر

دسامبر 1970 ایالات‌متحده وارد جنگی شد که تبعات آن با گذشت پنج دهه همچنان ادامه دارد؛ جنگ آمریکا در ویتنام که در کامبوج و لائوس هم گسترش یافت، اما دستاوردی برای سیاست خارجی «ویتنامیزه»‌شده «ریچارد نیکسون»، رئیس‌جمهوری ایالات متحده نداشت. اقدامات نیکسون و «هنری کیسینجر»، مشاور امنیت ملی او، به سمت تنش‌زدایی با اتحاد جماهیر شوروی و گشایش رابطه با چین هنوز ثمر نداده بود، بشردوستان از جنگ داخلی چند‌ساله در منطقه «بیافرا» در نیجریه که منجر به مرگ 500 هزار تا دو میلیون غیرنظامی تا سال 1970 شد، شوکه و ناامید شده بودند. در کنار نگرانی درباره تورم، واشنگتن فقط چند ماه با تعلیق پیوند کامل دلار با قیمت طلا که اساس اقتصاد آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود، فاصله داشت. آن روزها یک وکیل جوان مخالف سرسخت جنگ ویتنام که به‌تازگی به عضویت یک شورای منطقه‌ای در ایالت دلاور درآمده بود، به همکارانش می‌گفت که می‌خواهد برای سنای ایالات متحده کاندیدا شود تا این مخالفت خود را با صدای بلندتری بیان کند. امروز آن جوان سال 1970 با تجربه بیش از چهار دهه حضور در سنا و هشت سال معاونت ریاست‌جمهوری ایالات متحده، به‌عنوان چهل‌و‌ششمین رئیس‌جمهور آمریکا جانشین «دونالد ترامپ» می‌شود تا سیاست داخلی و خارجی آمریکا باز هم با چرخشی اساسی نسبت‌به چهار سال اخیر روبه‌رو شود. تغییر رویکرد ایالات‌متحده در دیپلماسی و امور بین‌الملل، واقعیتی است که در همان روزهای ابتدایی پیروزی بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری و معرفی مقام‌های ارشد دولت او نمایان شد. بایدن بارها از چند‌جانبه‌گرایی حمایت کرده و وعده داده به محض ورود به کاخ سفید، دوباره آمریکا را به ائتلاف‌ها و اتحادهای اصلی سیاسی، امنیتی و تجاری بازگرداند و همچنین تعامل ایالات‌متحده با معاهده‌ها و سازمان‌های بین‌المللی را تقویت کند. این تغییری آشکار در سیاست‌های مبتنی‌بر «نخست آمریکا» بود که در چهار سال اخیر ازسوی دونالد ترامپ پیگیری می‌شد. او از همان روزهای نخست حضور خود در كاخ سفید، نشان داد از چند‌جانبه‌گرایی گریزان است و به‌سرعت از برخی توافق‌نامه‌های چندجانبه از‌جمله توافق‌نامه آب‌و‌هوایی پاریس، مشاركت تجاری کشورهای حوزه اقیانوس آرام و توافق هسته‌ای با ایران خارج شد. «هیلاری مان لوورت» که تجربه حضور در شورای امنیت ملی آمریکا در زمان رؤسای جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه را دارد، می‌گوید: «این رویکرد ترامپ در سیاست خارجی شباهت زیادی به دوران ریاست‌جمهوری ریچارد نیکسون دارد. اساس نگاه هر دو رهبر مانند هم است. هر دو اعتقاد دارند کشورها با هم دوست و متحد سنتی نیستند، بلکه منافعی دارند و بر‌اساس این منافع، رویکرد خود را تعیین می‌کنند. به نظر من ترامپ این دیدگاه را داشت که می‌تواند روش نیکسون را دنبال کرده و با یک واقع‌گرایی سخت‌گیرانه، توافق‌های مهمی مانند توافق تجاری با چین را به نام خود ثبت کند. ترامپ در چهار سال ریاست‌جمهوری، خود را به‌عنوان یک معامله‌گر خبره، یک توسعه‌دهنده بین‌المللی املاک و مستغلات نشان داد که منافع ایالات متحده را با منافع شخصی خود گره زده بود. در نهایت هم با هر میزان درایت و دانشی که داشت، نتوانست افرادی را که می‌خواهد، برای خود نگه دارد و به هیچ‌کدام از خواسته‌هایش در سیاست خارجی نرسید». بازسازی روابط با اروپا انتظار می‌رود بایدن به‌دنبال تقویت روابط با بسیاری از رهبران اروپای غربی از‌جمله «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان، باشد که در دوران معاونت ریاست‌جمهوری، رابطه‌ای نزدیک با او داشت، اما رابطه مرکل با ایالات‌متحده در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ تیره‌تر از هر زمانی شده بود. وضعیت رابطه بایدن با «بوریس جانسون»، نخست‌وزیر بریتانیا که به‌دلیل خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رابطه‌ای گرم با ترامپ داشت، همچنان نامشخص است. با وجود این، بایدن که از سال 1997 تا 2009 به‌عنوان یک دموکرات ارشد در کمیته روابط خارجی سنا فعالیت می‌کرد، خود را رهبری می‌داند که می‌تواند با همتایان خود روابط شخصی برقرار کند. او با استفاده از پنج دهه تجربه سیاسی، هیچ ابایی از مذاکره مستقیم حتی درباره چالش‌برانگیزترین موضوعات ندارد و انتظار می‌رود رابطه لندن و واشنگتن نیز همچنان رابطه‌ای خاص و ویژه باقی بماند. «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا، بارها از توانایی بایدن در دستیابی به اهداف متمایز بدون گرفتار‌شدن در مباحث ایدئولوژیک و فرسایشی تمجید کرده است. در همین حال، بایدن بلافاصله پس از مسجل‌شدن پیروزی‌اش در انتخابات، تلاش کرد دیپلمات‌های برجسته را برای پست‌های کلیدی تعیین کند که از‌جمله آنها معرفی «وندی شرمن»، مذاکره‌کننده ارشد در مذاکرات هسته‌ای ایران، برای سمت معاون «تونی بلینکن»، وزیر خارجه جدید آمریکا بود. پایان ماه‌عسل بن‌سلمان و سیسی بایدن همچنین وعده داده درباره ناقضان حقوق بشر مواضع سخت‌گیرانه‌تری اتخاذ کند و این نشان‌دهنده پایان ماه‌عسل در رابطه نزدیک آمریکا با «محمد بن‌سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی، «جائر بولسونارو»، رئیس‌جمهور راستگرای برزیل و «عبدالفتاح السیسی»، رئیس‌جمهوری اقتدارگرای مصر است. «پی. جی. کروالی»، دستیار وزیر خارجه آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری اوباما می‌گوید: «در‌حالی‌که ترامپ به‌وضوح علاقه خود به رهبران خودكامه را بیان می‌كرد، بایدن می‌خواهد خود را در رابطه با حکومت‌های دموکرات یا رهبرانی كه آمریکا با آنها منافع و ارزش‌های مشترکی دارد، تعریف کند». اما این به آن معنا نیست که بایدن با رهبران خودکامه همکاری نخواهد کرد. اگر یک هدف گسترده در میان باشد، بایدن با هر مقامی مذاکره می‌کند. او همان کسی است که در سال 2011 بیانیه‌ای بحث‌برانگیز درباره «حسنی مبارک»، رئیس‌جمهور وقت مصر، منتشر و در آن تأکید کرد: «حسنی مبارک را که پیمان صلح با اسرائیل را امضا کرده، یک دیکتاتور نمی‌دانم». کراولی با اشاره به اقدامات ترامپ در حوزه سیاست خارجی می‌گوید: «ترامپ با بسیاری از مقام‌های ارشد از‌جمله «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل، رویکرد معامله‌ای را در پیش گرفت. نتانیاهو هم از تصمیم‌های ترامپ برای انتقال سفارت ایالات متحده به قدس و به‌رسمیت‌شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان سوریه استقبال کرد. این رویکرد باعث شد تا بزرگ‌ترین دستاورد سیاست خارجی ترامپ که توافق‌نامه‌های عادی‌سازی روابط بین اسرائیل با امارات، بحرین، سودان و مراکش بود، رقم بخورد. بایدن هم سیاست‌مداری است که تاکتیک‌های متفاوتی را اجرا می‌کند و برخلاف اوباما می‌تواند اقدامات مؤثری در سیاست خارجی داشته باشد». قابل‌ پیش‌بینی‌بودن با وجود بایدن در کاخ سفید، رهبران دیگر کشورها همچنین می‌توانند انتظار پایان سیاست‌های ناگهانی و غیرقابل‌پیش‌بینی ایالات متحده را که در دوران ترامپ شاهد بودند، داشته باشند. رسانه‌های اجتماعی از‌جمله توییتر، ابزار ترامپ برای اعلام سیاست‌ها و اعمال فشار بر طرف مقابل بود. در یکی از نمونه‌های این رویکرد، ترامپ در اکتبر 2019 ناگهان نیروهای آمریکایی را از مرزهای ترکیه و سوریه خارج کرد و به ترکیه برای پیشروی نظامی خود به خاک سوریه چراغ سبز نشان داد و متحدان کُرد ایالات متحده در سوریه را به‌شدت در برابر ترکیه آسیب‌پذیر کرد. پوتین و شی و چالش‌های پیش‌رو با‌‌این‌حال، قابل پیش‌بینی‌ بودن بایدن می‌تواند جنبه‌های منفی زیادی داشته باشد. با نگاهی به سابقه طولانی بایدن ‌در سنا و کاخ سفید، می‌توان گفت رئیس‌جمهوری جدید آمریکا چهره تازه‌ای برای دنیا نیست و پیش از این، در موارد و موقعیت‌های مختلف، نگاه و رویکرد خود را به کشورها، مردم، مباحث و چالش‌ها نشان داده است. لوورت می‌گوید: «قابل‌پیش‌بینی‌بودن بایدن و سابقه طولانی‌مدت او در سیاست باعث می‌شود دستش برای طرف مقابل تقریبا باز باشد و این موضوع می‌تواند بایدن را در برابر رهبرانی مانند «ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهوری روسیه، دچار چالش کند. پوتین قطعا فراموش نکرده که بایدن زمانی در جایگاه معاون رئیس‌جمهور آمریکا او را فردی فاقد انسانیت و وجدان خطاب قرار داده بود. اما واقع‌گرایی بایدن می‌تواند مزیت بزرگ او باشد». روابط بایدن با «شی جینپینگ»، رئیس‌جمهوری چین نیز در ماه‌های ابتدایی و در‌پی افزایش تنش‌ها میان واشنگتن و پکن در چهار سال گذشته با چالش‌های زیادی همراه خواهد بود. بایدن زمانی به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور ایالات‌متحده مذاکرات زیادی با شی انجام داد، اما او به‌تازگی رهبر چین را «اراذل‌ و اوباش» خواند. بایدن در حوزه سیاست خارجی بیشترین چالش را با چین و روسیه خواهد داشت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها