فناوری اطلاعات و ارتباطات و درماندگی آموختهشده
احسان یارمحمدی
«مارتین اِلیاس پیت سِلیگمَن»، روانشناس مشهور آمریکایی و نویسنده کتابهای خودیاری در زمینههای روانشناسی و اقتصادی است. در روانشناسی، «سلیگمن» مبدع نظریه درماندگی آموختهشده است. درماندگی آموختهشده در روانشناسی به شرایطی اشاره میکند که در آن فرد بر اساس مجموعهای از تجربههای تلخ و ناکام گذشته مانند انواع سرکوفتها، تبعیضها، توهینها، شکستها، عدم دسترسی به منابع و... که بهصورت مداوم و مستمر بر وی تحمیل شده است به این نتیجه میرسد که هر کاری در راستای موفقیت خود انجام دهد، هیچ نتیجه مفید، مثبت، کارا و کارآمدی برای وی بههمراه نخواهد داشت. در واقع «سلیگمن» با ارائه این نظریه بیان میکند که وقوع رویدادهای ناگوار خارجی باعث پدیدارشدن توجیههایی درونی برای فرد میشود که این توجیهها سبب ازبینرفتن اعتمادبهنفس شخص برای رسیدن به هدف یا اهدافی میشود. «سِلیگمن» نظریه خود را اینگونه در بوته آزمایش قرار داد که به اتفاق همکارانش محفظهای را بهگونهای طراحی کردند که در آن هیچ راه فراری برای سگی که در داخل آن قرار داشت، وجود نداشت. سپس «سِلیگمن» و همکارانش با واردکردن شوک الکتریکی از یک سمت محفظه به سگ، متوجه شدند سگ برای درامانماندن از شوک مربوطه با پرش از روی مانع به سمت دیگر محفظه میرود. «سِلیگمن» و همکارانش مجددا و این بار از سمتی که سگ برای درامانماندن از شوک الکتریکی به آن پناه برده بود، شوک الکتریکی را به سگ وارد کردند؛ این بار هم سگ برای فرار از شوک واردشده با پرش از روی مانع به سمت دیگر روی آورد. «سلیگمن» و همکارانش آزمایش واردکردن شوک الکتریکی را بهصورت متوالی از دو سوی محفظه ادامه دادند و در تمام طول مدت این آزمایش، سگ مزبور با پرش به سمت دیگری، واقواقکردن، دُم تکاندادن و... سعی در ابراز ناراحتی و نارضایتی خود از موقعیت موجود و نجات خود از این شرایط ناگوار را داشت. اما بعد از گذشت مدتزمانی از آزمایش، «سلیگمن» و همکارانش متوجه شدند که سگ مورد آزمایش بدون هیچگونه حرکتی بهصورت ثابت در جای خود مانده و پذیرش شوک الکتریکی را بهعنوان یک موضوع بدیهی پذیرفته است. «سلیگمن» و همکارانش آزمایش دیگری را به این صورت انجام دادند که سگ مورد آزمایش را این مرتبه در محفظهای قرار دادند که دارای راه گریز بود و زمانی که شوک الکتریکی را به سگ وارد میکردند، سگ دریافت که با گذر از آن راه فرار، از شوک الکتریکی و اثرات آن در امان خواهد بود؛ بنابراین مقایسه نتیجه این دو آزمایش با یکدیگر باعث ایجاد این دیدگاه میشود که از بُعد روانشناسی، درماندگی و ناتوانی را میتوان از روش یادگیری و آموختن ناخواسته به دیگران که در شرایطی قرار دارند که هیچگونه راهکار یا حتی راه فراری برای نجات از گرفتاری پدیدارشده ندارند، تحمیل کرد. از آنجا که میدانیم هر گروه از مجموعه افرادی تشکیل شده و گروهها نیز پدیدآورنده اجتماعها هستند و در نهایت اجتماعها نیز باعث زایش جامعه میشوند، میخواهیم بررسی کنیم که رهایی از تأثیر درماندگی آموختهشده یا دستکم کمینهکردن اثرات نامطلوب آن بر جامعه در جهان متجدد و مدرن امروز چگونه میسر است؟ آشنایی با آزمایش «سلیگمن» و همکارانش و نتایج آن، ما را متوجه این میکند که گاهی ممکن است با برنامهریزی و برنامهای از پیش تعیینشده از جانب فرد، افراد، گروه، سازمان و...، مجموعه اقداماتی صورت گیرد که شخص، اشخاص، گروه، سازمان و... دیگری دچار درماندگی آموختهشده شوند. در واقع میخواهیم این موضوع را به این صورت بیان کنیم که ممکن است درماندگی آموختهشده بهعنوان یک راهبرد مورد استفاده ابزاری شخص یا مجموعهای برای نیل به هدف بهمنظور بهرهبرداری نامطلوب و سوءاستفاده از فرد، افراد، گروه، سازمان و... شود. البته گاهی اوقات درماندگی آموختهشده به فرد، افراد، گروه، سازمان و... بر اساس الگوی از پیش تعیینشده و منطبق با یک برنامه قبلی و بهصورت تحمیلی نیست، بلکه ممکن است که شخص، اشخاص، گروه، سازمان و... قربانی و مورد حمله درماندگی آموختهشده، بر اساس شرایط موجود و مستولی بر محیط یا جامعه دچار این خُسران و آسیب شوند. به همین منظور وجود یک راهکار مدیریتی که صدمههای ناشی از درماندگی آموختهشده را از بین ببرد یا دستکم کمینه کند، اهمیت بسیار بالایی دارد. اکنون که نظریه درماندگی آموختهشده را بهعنوان دیباچه معرفی و تبیین کردیم، مسئلهای و بهدنبال آن پرسش پیرامون این مسئله را برای روشنشدن موضوع بهصورت شهودی در پی میآوریم تا در نهایت موضوع اصلی مقاله را که همان کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات علیه یادگیری آموختهشده است، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
مسئله: دانشآموز مستعد و خلاقی را در نظر بگیرید که شوق به یادگیری و آموختن بسیاری در درون او شعلهور است و قصد دارد که برای تحصیلات دانشگاهی خود وارد بهترین دانشگاههای جهان شود، اما در یک کشور توسعهنیافته (از بُعد آموزشی) که نبود عدالت آموزشی در آن بیداد میکند، زندگی میکند و به این نتیجه رسیده است که سعی و اهتمام او هیچ جایی در بین گزینههایی که منتج به نتیجه برای وی میشود و کامیابی او را برای نیل به هدف نهاییاش رقم میزند، ندارد و به این ترتیب در جریان اثرات ویرانگر درماندگی آموختهشده قرار گرفته و سکون، انفعال و انجماد را پذیراست. در هزاره جدید و عصر فناوریهای پیشرفته، چه راهکاری برای او وجود دارد که یک استعداد هدررفته نباشد و مسیر ترقی را برای کامیابی در راه و هدف پیشروی خود به بهترین شکل بپیماید؟ این مسئله و مسئلههایی مانند این مورد ممکن است که درحالحاضر بهعنوان یک مشکل در جامعهای وجود داشته باشد یا در آینده بهعنوان یک بحران در یک جامعه پدیدار شود. ازآنجاکه وجود بحران میتواند باعث آگاهی مدیر یا مدیران برای جلوگیری از رخداد فاجعه در جامعه شود، قصد داریم در ادامه، مسئله مزبور را با استفاده از مدلسازی نَرم و رویکرد تحلیل و توسعه گزینههای راهبردی و با توجه به ریشهکنی درماندگی آموختهشده با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ساختاردهی کنیم تا مدیران دستاندرکار در این زمینه از این نقطهنظر نیز راه را برای پیشرفت و موفقیت افراد مستعد در حوزه علم و دانش فراهم آورند. از آنجا که میدانیم برای ساختاردهی نرم با استفاده از روش تحلیل و توسعه گزینههای راهبردی به یک مسئله باید از بین مجموعهای از گزینهها، گزینههای راهبردی را نسبت به سایر گزینهها در اولویت قرار دهیم و از گزینههای راهبردی به هدف یا اهداف مورد نظرمان دست یابیم، پس نخست گزینههای احتمالی برای مسئله یادشده را بهصورت زیر ارائه میکنیم. - وجود سختافزار آموزشی-پژوهشی مناسب مانند مدرسه، کلاس درس و... - وجود نرمافزار آموزشی-پژوهشی مناسب مانند معلم، کتاب، مجلات علمی، لوازمالتحریر و... - وجود ارتباطات آموزشی-پژوهشی مناسب مانند ارتباط با دانشآموزان همگن، معلمان پویا و... - وجود محیطهای رقابتی- انگیزشی مناسب مانند مسابقات علمی و پژوهشی، المپیادهای علمی و... با بررسی و تحلیل هریک از گزینههای بالا به این نتیجه میرسیم که مقوله هریک از آنها از جنس آموزش یا پژوهش است و در واقع گزینههای مزبور از نظر راهبرد نسبت به مفاهیم آموزش و پژوهش دارای رجحان هستند. اکنون این پرسش را مطرح میکنیم که در روزگار مدرن امروز، چگونه و با چه ابزاری میتوان توسعه و عدالت آموزشی را درباره مفاهیم سختافزار، نرمافزار، ارتباطات و محیط رقابتی-انگیزشی پیرامون آموزش و پژوهش مهیا کرد؟ روشن است که استفاده از روشهای سنتی و کلاسیک برای پاسخگویی به این پرسش مناسب نیست؛ یعنی در واقع به علت وجود محدودیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ارتباطی و... برای ایجاد و ساخت سختافزارها، نرمافزارها، ارتباطات و... عرصه آموزش و پژوهش، به احتمال فراوان کماکان با درماندگی آموختهشده دستوپنجه خواهیم زد؛ اما استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد چارچوب آموزشی و پژوهشی متناسب با گزینههای رفع درماندگی آموختهشده در عرصه آموزش باعث ایجاد عدالت و توسعه آموزشی شده و رخداد این موضوع باعث شکوفایی استعدادهایی میشود که به علت نبود یک سامانه پیشرفته از نیل به مقصود بازماندهاند. در واقع فناوری اطلاعات و ارتباطات، انحصار آموزشی و پژوهشی را زایل میکند، مفهوم فاصله را برای یادگیری آموزشی و پژوهشی از بین میبرد، دامنه ارتباطات آموزشی و پژوهشی را گسترش میدهد، محیطهای آموزشی و پژوهشی را بهصورت فزایندهای در اختیار کاربر قرار میدهد، تعامل آموزشی و پژوهشی را در عرصههای منطقهای و جهانی اعتلا میبخشد و در نهایت بیشتر موارد رشد و نمو را برای کاربر آموزشی و پژوهشی فراهم میکند و اتخاذ این رویکرد نوین در این زمینه باعث میشود درماندگی آموختهشده در حوزه آموزش و پژوهش هیچ جایی برای ابراز وجود و خودنمایی نداشته باشد. در حقیقت هنگامی که با یک نگاه واقعبینانه و حقیقتجو رویکرد آموزش و پژوهش را در یک کشور توسعهیافته مورد کنکاش قرار میدهیم، درمییابیم سامانهای که برای ارائه این دسته از خدمات در آنها مهیا شده است بهصورتی برنامهریزی، طراحی، سازماندهی، کنترل و هدایت شده است که هر فردی با هر سلیقهای و هر انتخابی، توانایی انتخاب رشته مورد علاقه خود برای تحصیل را دارد و در این بین نقش فناوریهای نوین و بهویژه نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات از اهمیت و جایگاه بسیار ارزنده و شایستهای برخوردار است. البته این روزها و به علت وجود ویروس کووید 19 در ایران و تعطیلی تمامی مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزشی نقش و ضرورت آموزش و یادگیری از طریق فضای مجازی و لزوم وجود شبکه آموزش الکترونیکی، التزام و وجود خود را به بهترین شکل نیز هویدا کرد. البته پیدایش و سرایت ویروس کووید 19 در ایران و غافلگیریای که از پس آن در عرصه آموزشی پدیدار شد و معین کرد که هنوز کشور از زیرساختهای استاندارد آموزش و پژوهش مجازی و همچنین از وجود شهروند و دولت الکترونیک بیبهره است و این موضوع میتواند با توجه به نظریه اثر پروانهای در مدتزمانی باعث رخداد درماندگی آموختهشده در عرصه اجتماعی شود؛ بنابراین برای ارائه یک راهکار راهبردی برای پاسخگویی جامع و مانع به مسئلهای که مطرح کردیم، لازم و ضروری است که یک یا چندین سامانه آموزشی و پژوهشی مطابق با استانداردهای روز جهان تهیه و ارائه شود تا هم از نظر فردی پاسخگوی نیازهای اشخاص باشد و هم در مواقع وقوع بحران بهعنوان یک ابزار توانمند در اختیار کشور و تعالی آن قرار گیرد. پس برای نیل به این مقصود باید به وجود سامانههای اطلاعاتی، پایگاه داده اطلاعات، سامانههای اطلاعات مدیریت، شبکههای آموزش برخط و مجازی و... به چشم یک راهکار راهبردی نگریست تا در بلندمدت به نتیجه نهایی و ارزشمند در این رابطه دست یافت. در ادامه برای اینکه مخاطبان پویایی ذهن خود را پیرامون آنچه در این مقاله گذشت، در بوته آزمایش قرار دهند، دو مسئله ارائه شده است که بعد از ملاحظه این دو، در سطرهای پایانی یک راهبرد چکیده و مفید درباره کلیت موضوع مورد بحث مقاله گنجاندهشده قرار دارد که به عقیده نگارنده سمتوسوی راهبردی سده حاضر خواهد بود! مسئله: جوانی بااستعداد و سرشار از انگیزه برای موفقیت در فوتبال را در نظر بگیرید که با اتکای اینکه میتواند به یک فوتبالیست سطح بالا در عرصه بینالمللی تبدیل شود، اما متوجه این موضوع شده است که فساد و دلالبازی در فوتبال مانع رشد و اعتلای او میشود و به این نتیجه میرسد که هرقدر هم تمرین و کوشش کند و هر اندازه به زندگی سالم و حرفهای برای نیل به هدفش بپردازد، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در واقع او بر اثر جبر حاصل از درماندگی آموختهشده به این استنتاج رسیده و به احتمال فراوان یأس و ناامیدی پیشه خواهد کرد. به نظر شما راهکار راهبردی برای تبلور این دسته از استعدادها در عصر پیشرو چیست؟ مسئله: جامعهای را در نظر بگیرید که در آن رسانههای کلاسیک مانند کتاب، روزنامه، مجله، رادیو، تلویزیون و... بنا بر دلایل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و...، توانایی ارائه، تحلیل و بررسی رویدادها و رخدادهای جهان امروز را ندارند یا در اختیار یک مجموعه ویژه با رویکردهای مختص آنها قرار گرفتهاند که فضا را برای ابراز عقیده یا بیان انتقاد از جانب دیگری مهیا نمیکنند. بر همین اساس رسانهای که با آن اینگونه رفتار شود، بعد از مدتی به بیماری درماندگی آموختهشده گرفتار شده و دچار تنگنا یا عقبگرد در مسیر خود میشود. برای این رسانهها و جامعه متناظر و مخاطب آنها برای ابراز ایدهها و عقایدشان و گردش آزاد اطلاعات چه راهحل راهبردیای وجود دارد؟ به عقیده نگارنده تا سال 2050 میلادی، تمامی مسائل و روابط جهان بهصورت صد درصد تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار خواهد گرفت و در این بین فناوری اطلاعات و ارتباطات به سمت و سویی رهنمون خواهد شد که نگاه به انسان و جایگاه فردی او بهگونهای توسعه خواهد یافت که یک فرد بتواند از تمامی حقوق حقه خود بهصورت کامل و بینقص بهرهمند شود. اگر بخواهیم این موضوع را با عنوان این مقاله انطباق داده و بهدنبال خروجی راهبردی برای آن باشیم، باید اذعان کنیم که فناوری اطلاعات و ارتباطات تا سال 2050 میلادی به حدی پیشرفت و توسعه خواهد یافت که وجود درماندگی آموختهشده در بعد اجتماعی به کمینهترین حالت خود برای انسانهایی که فاقد بیماریهای روانی و ذهنی هستند، خواهد رسید و در واقع فناوری اطلاعات و ارتباطات تا سال 2050 ریشههای تبعیضآمیز، حقارتمحور، محدودکننده، مسدودکننده، مانعتراش و... اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... (درماندگی آموختهشده در بعد اجتماعی) را بهمنظور توسعه و تعالی فرد، افراد، گروه، سازمان و... را که توسط شخص، اشخاص، گروه، سازمان و... دیگری مدیریت خواهد شد، از بین خواهد برد.