|

زلزله سی‌سخت: گسلی توی زمین و گسلی روی زمین

جواد حیدریان

زلزله 5.6 ریشتری چهارشنبه‌شب گذشته با آنکه شدت چندانی نداشت، اما شهر سی‌سخت در کوهپایه‌های دنای استان کهگیلویه‌وبویراحمد را لرزاند و این شهر کوچک با خانه‌های شبه‌روستایی را تقریبا به ویرانه‌ای بدل کرد. زلزله‌ای که علاوه‌بر گسل‌های طبیعی و آسیبی که به مردم زد، به نظر می‌رسد گسل‌هایی از جنس شکاف میان ساختار موجود و نیازهای مردم را نیز نمایان‌تر کرده است.

آمارهای رسمی و مشاهدات میدانی رسانه‌ها از تخریب 80‌درصدی خانه‌ها در شهر سی‌سخت و برخی روستاهای شهرستان دنا حکایت دارد. اینها صورت بیرونی حادثه‌ای است که هر چند وقت یک بار در ایران رخ می‌دهد؛ اما آنچه زلزله سی‌سخت را متفاوت می‌کند، بی‌اعتنایی عمومی و ضعف ساختاری در ارائه کالاهای عمومی به مردم آسیب‌دیده است. با‌این‌حال خدمات‌رسانی ناقص و پر از اشکال به مردم نارضایتی آنها را به دنبال داشته و در نهایت منجر به شکل‌گیری ستادهای محلی برای مدیریت بحران شده است. از سویی همدردی مردم و کمک‌های سخاوتمندانه آنها که همیشه در همه حوادث در اقصا‌نقاط ایران به یاری هم شتافته‌اند، در این حادثه کم‌رنگ است. علت این بی‌اعتنایی عمومی را باید در ضعف نهاد مدنی و فقدان چهره‌های تأثیر‌گذار در جغرافیای محروم کهگیلویه‌وبویراحمد جست‌وجو کرد؛ چرا‌که در خلأ یک نظام حکمرانی مطلوب و مسئول، نهادهای مدنی و کنشگران اجتماعی خود را نشان می‌دهند؛ اما اکنون در سی‌سخت به‌سختی می‌توان نهادی مردمی و کارآزموده یافت که بتواند با تهییج افکار عمومی و مطالبه‌گری از دولت، خدمات دریافتی را در میان مردم نیازمند توزیع کند. البته تجربه حادثه تلخ زلزله سرپل‌ذهاب در کرمانشاه و حوادثی مشابه آن را که به خاطر بیاوریم، به دو عامل مهم در تحلیل واکنش نسبتا متفاوت مردمی درباره حادثه سی‌سخت و ضعف نهاد دولت و ساختار حکمرانی می‌رسیم: یکی اینکه زلزله سی‌سخت با وجود خسارت زیاد اقتصادی و تخریب خانه‌های مردم، خوشبختانه کشته‌ای نداشته است؛ اتفاقی که در نوع خود متفاوت و نیازمند واکاوی جامعه‌شناختی است و دیگری واهمه و ترس کنشگران اجتماعی از فعالیت مدنی برای کمک‌رسانی است. حادثه سر‌پل‌ذهاب نشان داد بخشی از مردم به نهادهای رسمی بی‌اعتنا و حتی بی‌اعتماد هستند؛ بنابراین برای رساندن کمک خود به مردم آسیب‌دیده به چهره‌های سیاسی مستقل، هنرمندان و به‌اصطلاح‌ سلبریتی‌ها رجوع کردند. گرایشی نسبتا سیاسی که حساسیت دستگاه امنیتی و نظارتی را هم به دنبال داشت. بخشی از فعالان احضار شدند و حتی حساب‌های آنها نیز بسته شد. البته باید این حقیقت را پذیرفت که در میان همه مسئولیت‌شناسی چهره‌های با سرمایه اجتماعی، کسانی هستند که سوءاستفاده کرده‌اند. با‌این‌حال باید پذیرفت کهگیلویه‌و‌بویراحمد منطقه محروم و کمتر توسعه‌یافته‌ای‌ است که نه‌تنها از روندهای توسعه اقتصادی جا مانده بلکه از داشتن چهره‌های مطرح و شاخص ملی در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز محروم است و با همه نعمت‌های طبیعی و انسانی از‌جمله نفت، گاز، آب و جنگل و نیروی انسانی‌ای که دارد، هنوز در حصار کوهستان‌های زاگرس در بن‌بست محرومیت گرفتار مانده و گویی سرزمین ناشناخته‌ای است. حادثه زلزله سی‌سخت این زنگ هشدار را هم به صدا درآورده، زمانی که دولت و نظام حکمرانی گرفتار مشکلات ناشی از فساد، سوءمدیریت و تحریم و... است و در لحظات بحران و گرفتاری مثل زلزله به جای ارائه مطلوب کالاهای عمومی به مردم آسیب‌دیده، در تدارک تنظیم نظام بازار برای نرخ گوجه‌فرنگی است، نهادهای مدنی و مردمی چه نقشی بر‌عهده دارند و چرا تشکل‌های مردمی و نهاد مدنی در ایران حتی در خدمت‌رسانی به مردم زلزله‌دیده باید نگران رقابت با نهاد قدرت باشد و این اصطکاک تماما به ضرر مردم تمام شود؟

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها