در جهان منابعی وجود دارند که در اقتصاد به آنها کالای آزاد گفته میشود. کالاهای آزاد به قلمرو تحلیل اقتصاد تعلق ندارند؛ زیرا بهقدری فراوان هستند که برای استفاده از آنها هیچگونه کوششی لازم نیست مانند هوا. حال این پرسش مهم مطرح میشود که آیا «توجه» کالایی آزاد است یا کمیاب؟
براساس ادبیات مربوط به «اقتصاد توجه»، این شاخه از علم اقتصاد در اصل رویکردی متفاوت به تبلیغات و بازاریابی است که براساس آن توجه افراد بهعنوان کالایی کمیاب در نظر گرفته میشود که باید جلب شود تا اشخاص به خرید کالایی یا به عمل خاصی اقدام کنند. بهطورکلی اقتصاد توجه برای حل مسائل مرتبط با مدیریت اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین اقتصاد توجه مقوله حائز اهمیتی در حوزه تبلیغات به شمار میآید. در اقتصاد آنچه تعیینکننده ارزش هر کالایی است، میزان کمیابی آن کالاست. فرض کنید یک کالا بهصورت رایگان عرضه شود. تصور کنید آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طبیعی است که آن کالا با افزایش تقاضا کمیاب خواهد شد و در اینجاست که باید قیمت بالا برود و در پی آن تقاضا کاهش یابد. این افزایش قیمت باید تا جایی باشد که بین عرضه کالا و تقاضای آن تعادل به وجود بیاید. امروزه بشر با یک محدودیت جدید مواجه شده است به نام کمیابی توجه یا scarcity of Attention که همین موضوع سبب پدیدآمدن نظریه جدیدی درباره ماهیت اقتصاد به نام اقتصاد توجه شده است. ریشه این بحث به این گفته «هربرت سایمون»، برنده جایزه نوبل اقتصاد بازمیگردد که در سال
1971 نخستینبار موضوع اقتصاد توجه را مطرح کرد؛ درست زمانی که سیستمهای اطلاعاتی و رسانههای اجتماعی قوی هنوز به وجود نیامده بودند. او این موضوع را مطرح میکند که در دنیایی که اطلاعات بهوفور یافت میشود، قطعا در زمینه دیگری کمبود وجود دارد. به گفته او «ثروت اطلاعات، فقر توجه را ایجاد میکند». به بیان دیگر دنیایی که از نظر اطلاعات غنی شود، به فقر توجه دچار خواهد شد. علت این پدیده این است که محدودیتی برای تولید اطلاعات وجود ندارد، اما ازآنجاکه اطلاعات توجه انسان را مصرف میکند و میزان توجه انسان هم محدود است، افزونی اطلاعات موجب میشود.
افراد با کمبود توجه مواجه شوند و بهدنبال تخصیص بهینه توجه خود باشند. موضوعی که سایمون نزدیک به نیمقرن قبل مورد توجه قرار داده، در دنیای کنونی بهویژه در دهه اخیر و گسترش شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای متعدد نمود عینی و روشنتری پیدا کرده است و بر این اساس تولیدکنندگان محتوا مسئله اساسی خود را کمیابی توجه مخاطبان به آنچه در اختیار آنها قرار میگیرد، قرار دادهاند. در این راستا اقداماتی باید توسط تولیدکنندگان محتوا و اطلاعات انجام شود تا آنها بتوانند در جلب توجه مخاطبان خود موفق شوند.
آمارها نشان میدهد خیلی از ما روزانه بیش از 200 بار سراغ تلفن همراهمان میرویم. جالب است بدانید که در آزمایشی روی هزار داوطلب مشخص شده میانگین طول زمان میزان توجه و تمرکز از سال 2000 به بعد 30 درصد کاهش یافته است و این میزان به هشت ثانیه برای هر فرد رسیده؛ یعنی پس از ورود انسانها به دنیای دیگری مانند تلفن همراه هوشمند که مجهز به دسترسی به فضاهای اجتماعی است و اطلاعات بسیاری در اختیار کاربران قرار میدهد، میزان توجه و تمرکز انسانها کاهش پیدا کرده است. باورنکردنی است که ما فقط هشت ثانیه میتوانیم روی یک خبر تمرکز کنیم و جالبتر این است که 75 درصد مردم دنیا قادر نیستند تعداد کلمات یک صفحه کتاب را بشمارند! نداشتن توجه کامل حداقل 50 درصد کارایی شما را پایین خواهد آورد، در واقع توجه رهبر مغز ماست. ما در عصر پریشانی فکری هستیم و توجه این روزها منبعی است که از طلا و مس کمیابتر است.
میزان گفتوگوی خانوادهها
طبق آخرین پژوهش انجامشده در سطح کشور، متوسط گفتوگوی زوجین روزانه در ایران 15 دقیقه، در کشورهای اسکاندیناوی 30 دقیقه و در اروپای مرکزی، آمریکا و استرالیا تا یک ساعت است. این آمار یک زنگ خطر و نشانه کاهش شدید گفتوگو در بین خانوادههای ایرانی است. علت این کمشدن گفتوگو در خانواده، وجود فضاهای مجازی و تلفنهای همراه است. رسانههای پرزرقوبرق مختلف موجود، زمان و وقت زیادی از افراد خانواده را پر میکند و زمانی برای گذراندن وقت با یکدیگر باقی نمیگذارد. این مشکلی است که امروزه بسیاری از خانوادهها با آن درگیر هستند. همینطور پیامد دیگر آن استرسهای اجتماعی است که روزبهروز زیادتر میشود و در نتیجه افراد از صحبتکردن با یکدیگر بهزودی خسته میشوند و گاهی هم سوءتفاهم پیش میآید. البته باید اضافه کرد که منظور از گفتوگو صرفا به معنای حرفزدن نیست، بلکه منظور از مهارتهای کلامی مؤثر در خانواده، مهارت مسئلهیابی و حل مشکل است.
هزینههای بیتوجهی
فقدان توجه، پدیدهای بیخطر نیست؛ برای مثال یکی از مشکلات اجتماعی دانشآموزان امروز این است که کمترین توجه را به درس دارند. این موضوع زمینه چالشی بزرگ برای نظام آموزشی و البته بازار کار آینده است. فقدان توجه میتواند مشکلات عاطفی شدیدی به وجود بیاورد. سهم کودکان امروزه از توجه به والدین رو به کاهش است. برخلاف تصور عموم، مشکلات زندگی و شغلی باعث بیتوجهی والدین نیست، بلکه شیوههای اجتماعی و فضای محتوا بیش از هر مورد دیگر والدین را از فرزندان دور کرده است؛ اما تلاش برای توجه بیشتر نیز بدون هزینه نیست. به بیان دیگر هر اندازه که اطلاعات بیشتری در اختیار شما باشد، بیتوجهتر میشوید و تلاش برای توجه باعث ازدسترفتن اطلاعات میشود. پس نقطه بهینه میزان توجه اطلاعات (Attention information) کجاست؟
نتیجهگیری
این فقدان توجه یا کمشدن توجه پیامدهای زیادی در بروز و ظهور مشکلات در خانواده و روابط اجتماعی افراد خواهد داشت. ارتباط کلامی مؤثر در خانواده میتواند روابط عاطفی میان اعضای خانواده را تقویت کند. هرچقدر در خانواده پیوند عاطفی محکمتر باشد، خانواده مقتدرتر و محلی امن برای رشد و خلاقیت فرزندان خواهد بود. با مدیریت توجه میتوان این ارتباط را تقویت کرد. ما در عصر تکنولوژی و ارتباطات هستیم و دوری از این فضا اجتنابناپذیر است، اما با مدیریت زمان میشود بهترین استفاده را از این ابزارها داشت بدون اینکه لطمه و آسیبی به زندگی وارد شود.