|

دغدغه‌های پشت‌پرده خصوصی‌سازی:

وزیدن بارقه امید در شرکت شهید قندی یزد

بی‌گمان هنوز خیلی‌ها نوستالژی باجه‌های زردرنگ تلفن ثابت در هر کوی و برزنی را به خاطر دارند که به محض طول‌کشیدن زمان مکالمه، بلافاصله صدای کوبیدن بر شیشه باجه به گوش می‌رسید، یا صف انتظاری که برای تلفن راه دور در دفاتر مخابراتی شکل می‌گرفت و صدایی که هر مراجعه‌کننده‌ای را به کابین خاص آن‌هم با محدودیت زمان مکالمه هدایت می‌کرد. حالا دیگر همه آن اتفاق‌ها و خاطره کیوسک‌های تلفن و سکه‌های دو‌ریالی برای مکالمه، به بخشی از تاریخ مخابرات کشور تبدیل شده است، از سوی دیگر سیستم‌های ارتباطی از چنان پیشرفتی برخوردار شده‌اند که همگان قادرند در هر زمان و هر مکان با یکدیگر نه فقط گفت‌وگو، چه‌بسا ارتباط تصویری برقرار کنند، اما این تحول بزرگ چگونه شکل گرفت و چه عوامل و صنایعی در این دگرگونی شگرف نقش ایفا کردند؟ تردیدی وجود ندارد که موضوع وسایل ارتباط جمعی، سمعی و بصری به‌ویژه تلفن و در دسترس همگان قراردادن آن یکی از آمال و آرزوهای دیرینه هم‌وطنان عزیز در دوردست‌ترین نقاط ایران پهناور بوده است، این میسر نبود مگر با داشتن صنعت بومی تلفن همراه با ساخت اجزا و تجهیزات آن در داخل کشور که ستون فقرات و بدنه اصلی آن را سیم و کابل تشکیل می‌دهد. بااین‌حال شاید افکار عمومی با شرکت سیم و کابل‌های ارتباطی شهید قندی یزد که بار اصلی توسعه زیرساخت‌های ارتباطی کشور را برعهده داشته است آشنایی چندانی نداشته باشند، اما واقعیت این است که این شرکت به‌خصوص در زمان دولتی‌بودن با توجه ویژه دولتمردان و وزیر وقت ارتباطات، نقش بی‌بدیل و انکارناپذیری در ساخت تجهیزات و توسعه وسایل ارتباطی ایفا کرده است. به عبارت دیگر، همان‌گونه که در کارهای هنری از جمله سینما و آهنگ‌سازی، همه توجه‌ها بیشتر به هنرپیشه نقش اول فیلم یا خواننده ترانه معطوف می‌شود و افکار عمومی اطلاع چندانی از اهمیت و نقش مؤثر عوامل پشت صحنه ندارند، لذا شاید بتوان همین تعبیر را در مورد سیم و کابل‌های شهید قندی به‌عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار پشت صحنه در روند توسعه ارتباطات کشور به کار برد. شرکت کارخانجات تولیدی شهید قندی در آبان‌ماه سال ۱۳۶۳ با هدف توسعه ارتباطات و ایجاد تحول در شبکه گسترده مخابراتی کشور، تحت پوشش وزارت پست و تلگراف و تلفن وقت، فعالیت خود را همگام با آخرین فناوری روز جهان و به‌عنوان پدیده‌ای نو در عرصه تولید کابل‌های مخابراتی در زمینی به وسعت یک‌میلیون مترمربع با زیربنای معادل 200 هزار مترمربع در شهر یزد آغاز کرد. البته در ادامه فعالیت‌ها، این مجموعه عظیم که با اجرای چند طرح توسعه، به تولیدکننده‌ای یکتا در کشور و چه‌بسا بی‌همتا در کابل‌های مسی و فیبر نوری در خاورمیانه بدل شده بود، در اجرای برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاست‌های خصوصی دولت، در سال ۱۳۸۳ از سهامی خاص به سهامی عام تبدیل شد و نام شرکت نیز از «شرکت کابل‌های مخابراتی شهید قندی» در سال ۱۳۸۷ به «شرکت کارخانجات تولیدی شهید قندی» تغییر کرد. متعاقب این سیاست‌گذاری یعنی موضوع اجرای اصل 44 قانون اساسی در اقتصاد دولتی کشور بود که یکی از مشکلات و معضلات ناشی از آن در صنعت ارتباطی کشور نیز خود را نشان داد، لذا گرچه هدف قانون‌نویسان در خصوصی‌سازی مراکز دولتی، تسهیل امور، پیشرفت و استفاده رقابتی از نیروها و منابع انسانی واجد شرایط بود، لیکن در اکثر موارد به مانع کج‌نگری و کوته‌نظری، آن‌هم بدون درنظرگرفتن منابع و مصالح تولید و صنعت تبدیل شد. از طرفی در اجرای این اصل که می‌توان آن را به‌عنوان قانونی خوب اما با اجرای بسیار بد توصیف کرد، شاهد مثال آن گفته‌های رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی است که معتقد است، هرچند هدف اصلی در اصل ۴۴ قانون اساسی، کاهش تصدی دولت در اقتصاد بوده، ولی تاکنون فقط ۱۸ درصد از واگذاری‌ها، به بخش خصوصی واقعی واگذار شده است. بنابراین چنین شد که در این واگذاری‌ها، صنایع از صعود به نزول رسیدند و آنجایی که نیاز مرتفع شد، به‌جای دوراندیشی و ایجاد تنوع در تولید و رشد محصولات، زایندگی و تولید در صنایع را به ورشکستگی کشانده و در خوش‌بینانه‌ترین حالت به رکود رسیدند، این به‌مثابه دوشیدن تا زمان داشتن و رهاکردن بعد از رفع نیاز بود! و امروز بر هیچ انسان صاحب خرد و برهان‌دوستی پوشیده نیست که کابل‌های شهید قندی در خودکفایی وسایل و تجهیزات ارتباطی و حتی همین تلفن در کشور، نقش کم‌نظیر و شاید بی‌نظیری برعهده داشته است. با وجود همه این توانمندی و ظرفیت‌ها اما این مجموعه نیز مانند بسیاری از صنایع دیگر بعد از اجرای سیاست خصوصی‌سازی و حذف تمامی حمایت‌های مادی و معنوی دولتی، عرصه بر شرکت سیم و کابل شهید قندی تنگ و دشوار شد و نگرانی خاطر همه وطن‌دوستان، صنعتگران و فعالان اقتصادی شد. پیامد همین سیاست بود که گاه با انتخاب مدیرانی ناآشنا به ظرفیت‌های کشور و ناآگاه نسبت به پتانسیل‌های بومی منطقه، شرکت شهید قندی هم از اوج عظمت به سمت رکود و واپس‌گرایی سوق داده شد و جایگاه و موقعیت این شرکت هم که در بهترین روزها با 1200 نیرو فعالیت می‌کرد، به 300 نیرو کاهش یافت. این روند عقب‌افتادگی ادامه داشت تا اینکه با درایت، آگاهی و شناخت استاندار سختکوش یزد جناب دکتر طالبی و حمایت‌های بی‌دریغ نماینده پرتلاش و بزرگوار یزد سردار جوکار و انتخاب مدیری بومی و کاربلد و برخاسته از بطن صنعت و تولید، بعد از سال‌ها رکود، بارقه‌های امید در شرکت سیم و کابل شهید قندی وزیدن گرفت. اینک با تدبیر جناب آقای دکتر عسکری و استفاده از نیروهای متخصص و متعهد توأم با ایجاد انگیزش و رفع موانع، حس شیرین و امیدوارکننده بازگشت به شکوه سابق در این مجموعه کلید خورده است، به‌نحوی‌که در همین مدت کوتاه نیز می‌توان تأثیر حضور یک مدیر جهادی و نوگرا را احساس کرد. ظرف همین مدت کوتاه صورت‌های مالی شرکت رشد قابل‌ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد، چه اینکه رضایت خاطر کارکنان خود می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد، حال با رفع موانع جهت تکمیل کارهای نیمه‌تمام و ایجاد تنوع در محصول براساس نیازسنجی‌های صورت‌گرفته و نیز با بهره‌گیری از امکانات و به‌کارگیری روش‌های بهینه‌سازی توسط جناب عسکری، مدیرعامل کارخانجات تولیدی شهید قندی یزد، بار دیگر این امکان پدید آمده تا این مجموعه با نورافشانی مسیر ارتباطات کشور، به روزهای اوج خود بازگردد و الگویی موفق در سایر خصوصی‌سازی‌های در دست اقدام و انجام تبدیل شود. خلاصه این‌که اگر به خودکفایی کشور در صنعت مخابرات و تجهیزات ارتباطی باور داریم، اگر معتقدیم پیشرفت‌های آینده در جهان از شاهراه فعالیت‌های دانش‌بنیان عبور می‌کند که یکی از ستون‌ها و بنیان‌های اصلی آن داشتن زیرساخت‌های مجهز به فیبر نوری و سلول‌ها و پانل‌های خورشیدی، سیم و کابل و دیگر ملزومات ارتباطی است، پس باید بپذیریم که بازسازی و بهسازی و بازگرداندن شرکت کارخانجات تولیدی شهید قندی به روزهای باشکوه و پررونق گذشته، نه‌تنها یکی از اولویت‌های استان یزد که از نیازهای ضروری و اجتناب‌ناپذیر کشور است، همین.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها