دیالوگ در هایدپارک ایران
قادر باستانی- پژوهشگر ارتباطات و رسانه
این روزها، تیتر اصلی خیلی از روزنامهها از «کلابهاوس» میآید؛ پلتفرم جالب ارتباطی که نیامده محبوب شده است. سخنان جنجالی فائزه هاشمی در آن، هفته گذشته با حضور 16 هزار شنونده به شکل زنده پخش شد و هنوز محل بحث موافقان و مخالفان است. طبیعتا فضای انتخابات امسال را کلابهاوس گرم میکند؛ اما با عیانشدن برنامه متولیان انتخابات و روال تأیید صلاحیتها، ممکن است شرایط تغییر یابد. هرچه هست، هایدپارکی درست شده که در آن سخن نو خریدار دارد. میدانید که در هایدپارک لندن، محوطهای هست که میتوان در آن آزادانه سخن گفت و قانون کشور، آزادی بیان و مناظره را در آنجا تضمین کرده است. وقتی اینترنت در دنیا همهگیر شد، گفتند دهکده جهانی شکل گرفته و هرکس سخنی دارد، میتواند آزادانه بیان کند. حوزه عمومی یا گستره همگانی که هانا آرنت و هابرماس مطرح میکردند، تحقق یافته بود. حالا افراد جامعه میتوانستند از این طریق با هم سخن بگویند و مفاهمه کنند. قرار بود در گستره همگانی، افراد در وضعیتی آزاد، دور از تحمیلها و اجبارها، امر عمومی را مورد بحث قرار دهند و نظریات همدیگر را ارزیابی کنند و امکان رسیدن به یک توافق جمعی واقعی را به حداکثر برسانند.
چنین گفتوگو، مفاهمه و توافقی، از آنجا که مبتنی بر نیروهای هدایتکنندهای چون قدرت و پول و تبلیغات نیست، قرار بود سیاستی دیگر و متفاوت با برداشتهای معمول را بیافریند. این اتفاق دستکم در ایران، آنطور که گفته میشد، به وقوع نپیوست. گستره همگانی ایجاد شد اما مفاهمهای برای زندگی بهتر ایجاد نکرد. فضای مجازی به یک بازار مکاره پیام تبدیل شد که تشخیص سره از ناسره دشوار بود و جدال بیثمر، جای گفتوگوی متمدنانه را گرفت. شوربختانه امروز هم ما دچار انسداد و اختلال گفتوگو هستیم و این سبب شده تا ندانیم و نتوانیم در خیلی از مسائل موجود در جامعه مفاهمه کنیم. گفتوگو، مفهومی راهبردی و استراتژیک و هم سازوکاری کاربردی و تاکتیکی است. گفتوگو، روشی برای کاهش سوءظنها و سوءتفاهمها و رسیدن به تفاهم و توافق بر سر مسائل مبتلابه و لابد دعوت به مشارکت همگانی و البته همدلانه برای یافتن راهحل است. گفتوگوی همدلانه، الزامات و سازوکارهایی دارد که میتواند خسارتها و پیامدهای حتی بعضا جبرانناپذیر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را مهار کند یا حداقل کاهش دهد و اینک پلتفرم کلابهاوس، چنین امکانی را بهخوبی فراهم کرده است. مرور تجربههای تاریخیِ حرکت به سمت گفتوگو و حوزه عمومی در ایران، از جنبش مشروطیت و تجربه پارلمان تا تجربه مطبوعات آزاد در مقطع 1320 تا 1332، تجربه فضای گفتوگویی دانشگاهها در دهه 50 تا سال 1360 تا دوره اصلاحات دومخردادی و نیز تجارب مناظرههای تلویزیونی و نظایر آن نشان میدهد به لحاظ تاریخی با همه فرازونشیبها، مسیر جامعه رو به سوی گفتوگو بوده اما مقطعی و نابسنده مانده است. در روزهای منتهی به انتخابات 28 خرداد، ایران ما شاهد مباحث جدی خواهد بود که حاصل عملکرد کلی در نحوه اداره کشور است. مردم بهحق انتظار دارند حکمرانی خوب داشته باشند. آنها در بزنگاههای تاریخی روش موردپسندشان برای اداره کشور را بارها در انتخابات مختلف بیان کردهاند. مردم نتیجه دلخواه را به دست نیاوردهاند، برای اینکه افرادی را که انتخاب میکنند، قدرت کافی برای اصلاح سیاستها ندارند. ظاهرا قدرت اصلی برای اعمال سیاستها، خارج از توان تغییر توسط مردم است؛ در همین دو انتخابات ریاستجمهوری گذشته، مردم دو دیدگاه را در برابر خود داشتند. یکی در پی تعامل با دنیا بود و دیگری مقاومت در برابر استکبار جهانی را دنبال میکرد. مردم با صراحت تمام به اولی رأی دادند. مردم در انتخابات مجلس هم با كاهش مشارکت پیام دادند. در چند سال گذشته، جامعه ما به دلیل تصور ناکارآمدبودن تغییر در سیاستها از طریق صندوق رأی، شاهد ناآرامیها، اعتراضها و در مواردی هم دچار تنشهایی بود که هم در تبیین علل و عوامل و زمینههای ایجاد و هم در تحلیل پیامدهای آنها، دیدگاههای متفاوتی به میان آمد. به باور هادی خانیکی، فصل مشترک غالب داوریها و دیدگاهها، بیان این ضرورت است که نخست، برای دفاع از دموکراسی، امنیت پایدار، آزادی و حقوق شهروندی، باید «گفتوگو» را در سطوح مختلف سیاسی و اجتماعی سامان داد و جدی گرفت. دوم، باید از موانع و عوامل تضعیف یا انسداد ارتباطات میان جامعه و دستگاههای اجرائی کاست. سوم، به توافق بر سر این ضرورت رسید که خشونت، آشوب، افراطیگری، نهتنها اصلیترین دشمنان آزادی و نقد و اعتراض هستند بلکه اساسیترین خواستههای شهروندان را هم در هالهای از فراموشی و غفلت قرار میدهند. اگر پلتفرم کلابهاوس بتواند بهجد افق و راههای «گفتوگوی ملی» بر سر مهمترین مسائل ملی را بگشاید، اتفاق مبارکی است و فرصتی ناب برای حاکمیت که میتواند برای جامعه ملتهب ایران، نجاتبخش باشد. گفتوگو، باعث میشود هیچ مشکلی بدون راهحل نماند و جامعه در هیچ سطحی گرفتار ناامیدی نشود. در آن هیچ جایی برای ذوقزدگی دشمنان دین و ملیت باقی نمیماند و نظام و جامعه به این اشتراک نظر میرسند که راه غلبه بر همه تنگناها و مشکلات، اتکا به حق دخالت مردم در سرنوشت و اعتماد به قانون و توجه به خواستهها و مطالبات شهروندان است. گستره همگانی، همین کلابهاوس است که هرکس با هویت مشخص، میتواند بیاید و حرف خود را بزند و مردم داوری کنند. صاحبان قدرت، برای یک بار هم که شده بهجای تلاش برای فیلترکردن، به جادوی گفتوگو مجال نقشآفرینی بدهند. صلاح امروز کشور، دوری از تنش و پرداختن به گفتوگو و البته گردننهادن به خواست عمومی شهروندان است. امروز هایدپارک ایران، چنین فرصتی را فراهم کرده است. میدان دهکدهمان برای گفتوگو، آب و جارو شده و پذیرای رقابت جوانمردانه است. اگر کافه را بر هم بزنیم، ناخواسته راه را بر حضور در کف خیابان گشودهایم. اینک وقت دیالوگ برای رسیدن به روزهای بهتر است.