|

بحران شاگردپروری

حسین روحانی‌صدر- ‌کارشناس سازمان اسناد

گفتمان الهیات و مذهب در عصر جدید، فراز و فرودهای متفاوتی را در تجربه صد سال اخیر ایجاد کرد. این تجربه، ابتدا با شاگردی در محضر نخبگان اهل فن شروع شد و در گفتمان‌های انقباضی، سایه وهم‌آلود به خود گرفت. این مسیر با هیجان‌های سیاسی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی متلاطم شده و برخی‌ها به‌واسطه امواج آن از این گفتمان جا‌ مانده‌اند و برخی‌ها سوار بر جهت‌های موج با خاستگاه‌ها و پایگاه‌های از پیش تعیین‌شده‌شان ادامه دادند. برخی نیز زیر فشار این موج‌ها غرق شدند. حافظه مکتوبات دهه‌های 30 و 40 سده چهاردهم خورشیدی نشان می‌دهد شاگردان مکاتب فکری شیعی‌مذهب مجموعه پنج جلدی اصول فلسفه و روش رئالیسم را که محصول شاگردی جمعی از طلاب در محضر علامه طباطبایی - شخصیتی جامعه‌نگر و عقاید‌پژوه- است، تنظیم کردند و توسط آیت‌الله مطهری و با حمایت مالی متدینین بازار تهران منتشر شد. هدف این استاد و شاگردانش، معرفی مکاتب فکری و مطابقت آنها با یافته‌های میراث مذهبی خودشان بود. این عرصه شاگردپروری در نظام آموزش عالی جدید با مشارکت و مساعدت فرهیختگان معتقد به صیانت از دستاوردهای فرهنگی ایجاد شد تاآنجاکه برخی خلأهای ظاهری‌شان را رفع کردند

گفتمان الهیات و مذهب در عصر جدید، فراز و فرودهای متفاوتی را در تجربه صد سال اخیر ایجاد کرد. این تجربه، ابتدا با شاگردی در محضر نخبگان اهل فن شروع شد و در گفتمان‌های انقباضی، سایه وهم‌آلود به خود گرفت. این مسیر با هیجان‌های سیاسی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی متلاطم شده و برخی‌ها به‌واسطه امواج آن از این گفتمان جا‌ مانده‌اند و برخی‌ها سوار بر جهت‌های موج با خاستگاه‌ها و پایگاه‌های از پیش تعیین‌شده‌شان ادامه دادند. برخی نیز زیر فشار این موج‌ها غرق شدند. حافظه مکتوبات دهه‌های 30 و 40 سده چهاردهم خورشیدی نشان می‌دهد شاگردان مکاتب فکری شیعی‌مذهب مجموعه پنج جلدی اصول فلسفه و روش رئالیسم را که محصول شاگردی جمعی از طلاب در محضر علامه طباطبایی - شخصیتی جامعه‌نگر و عقاید‌پژوه- است، تنظیم کردند و توسط آیت‌الله مطهری و با حمایت مالی متدینین بازار تهران منتشر شد. هدف این استاد و شاگردانش، معرفی مکاتب فکری و مطابقت آنها با یافته‌های میراث مذهبی خودشان بود. این عرصه شاگردپروری در نظام آموزش عالی جدید با مشارکت و مساعدت فرهیختگان معتقد به صیانت از دستاوردهای فرهنگی ایجاد شد تاآنجاکه برخی خلأهای ظاهری‌شان را رفع کردند و خط‌مشی فکری آنها را در مطالعات اسلام‌شناسی محافل آکادمیک جهانی راه دادند. این مسیر شاگردپروری در خاطرات نسل‌های 40 و 50 قابل رهگیری است. صدای امثال مطهری از مساجد خیابان ایران تا حسینیه ارشاد و مسجد الجواد و جاوید همچنان در گوششان طنین دارد. در آن روزگار هدف مشترک عموم این جامعه فکری، پاسخ‌گویی به گفتمان‌های غیرتوحیدی رایج و دغدغه‌شان حفظ ارزش‌های اسلامی و ایرانی‌شان بود. بودند جوانانی که در قالب گعده‌های شب قدری‌شان و تفریح شب‌های رمضانی‌شان با حضور در این محافل به تقویت پایگاه‌های فکری‌ خود اهتمام داشتند. حتی آوازه گفتمان‌های سیری در نهج‌البلاغه در مقابل گفتمان‌های چپ‌گرایانه نقل مجالس شد. اسرار امثال مطهری در طرح جاذبه و دافعه علی، تولید هیجان و ایجاد موج نبود، بلکه طرح عدالت اجتماعی اسلامی بود. همان نسل، حتی هنگام تحصیل در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا به ترویج و توزیع این دیدگاه‌ها بی‌هیچ چشم‌داشتی پرداختند. امیدشان به ابتکار مذهبی برای اصلاح وضع آن روزشان بود. همبستگی فکری میان دانش‌آموختگان از سنتی تا متجدد، امکان هم‌سویی فکری فراهم کرد. دغدغه همه، فساد رایج در ارکان تصمیم‌گیرنده و مجریان آن مقطع بود. آنان نگران رشد افت‌وخیزهای کمونیسم در حریم اسلامی‌شان بودند و نتوانستند به هجمه‌های آن غالب شوند. شخصی مانند استاد مطهری همواره پس از پیروزی انقلاب می‌گفت: ما همه تلاشمان را برای خنثی‌سازی کمونیست‌ها کردیم و نگرانی خودش را نسبت به تسلط آنها در آینده متذکر می‌شد و با گذشت نزدیک به نیم‌قرن از حادثه شهادت او، میراث به‌جا‌‌مانده‌اش در مسیر توجیه مقتضیات زمان از سوی رسانه‌های رسمی به‌صورت گزینشی عرضه شده و مسیر شاگردپروری نیز از هم گسست و نام او بر سر کوی و گذر به یادگار ماند. ای کاش با مسجد و مدرسه سپهسالار که مبدع نظام آکادمیک علوم اسلامی و انسانی و حقوق شهر تهران است که پس از شهادت استاد مطهری آن را به نام او نام‌گذاری کردند، گامی در حفظ حقوق معنوی جامعه فرهنگی کشور برداشته شود و محافل شاگردپروری، رونق ازدست‌رفته را به برکت واقع‌نگری گردانندگان فرهنگی کشور به دست آورد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها