فرصتی ناب برای مفاهمه
قادر باستانی- پژوهشگر ارتباطات و رسانه
این روزها حرفهای زیبا و امیدبخش از نامزدها زیاد میشنویم. همه برای عبوردادن کشور از مشکلاتی که کمر ملت را خم کرده است، راهحل و برنامه دارند. کسر بزرگی از مردم، بیاعتنا به وعده و وعیدهای رنگارنگ، ناامید از بهبود در معیشتشان، خبرها را با بیمیلی دنبال میکنند. راضیکردن آنها به مشارکت در انتخابات و آمدن پای صندوق رأی، توان بزرگی میطلبد و البته برخی خیال میکنند با نیامدن، میتوانند پیغام مشخصی
به مسئولان بدهند. تا ساعت پایانی ثبتنام، عدهای منتظر اتفاق بزرگ بودند؛ اینکه نجاتدهندهای میآید و همه محاسبات و پیشبینیها را بر هم میزند. چنین نشد و همین آدمهای همیشگی ثبتنام کردند. هفته بعد هم نامزدهای نهایی معلوم میشود و پایان خرداد، نام رئیسجمهور منتخب را اعلام میکنند. آنچه در اینجا جالب است، راهحلها و حرفهای قشنگی است که بر زبان همه نامزها جاری میشود. واقعا بیانصافی است، این حرفها را از دم فریبکاری و گولزدن جماعت برای رأیدادن تلقی کنیم. خیلی از حرفها، درمان درد مردم است و اگر واقعا آنها را بتوانند عملی کنند، بخشی از معضلات جامعه حل میشود. در چهار دهه اخیر، انتخاباتی نبوده که سه، چهار هفته مانده به رأیگیری، فضای عمومی کشور چنین بیرمق و بیحال باشد و نشاط و سرزندگی در میان ملت دیده نشود. آخرین نظرسنجیها نشان میدهد حتی در شهرهای کوچک و روستاها هم میل به مشارکت در انتخابات، مثل گذشته نیست. برخی ناظران معتقدند حتی اگر به فرض محال احمدینژاد و تاجزاده هم تأیید صلاحیت شوند، باز شوری در نخواهد گرفت و فضا داغ نخواهد شد. صداوسیما هم بهجای جلب مشارکت عمومی، برای کاندیدای فیروزمند خود رپرتاژ آگهی، تولید و پخش میکند. امیدها به مناظرات تلویزیونی است که ممکن است تغییری در اوضاع دهد. در میان نامزدهایی که احتمالا تأیید صلاحیت میشوند، علی لاریجانی و محسن هاشمی، ظرفیت بالایی برای تغییر شرایط دارند. اولین کنایه سنگین لاریجانی که حوزه اقتصاد، نه پادگان است و نه دادگاه که با تشر و دستور اداره شود، نشان داد این درسخوانده فلسفه، میتواند رؤیای پیروزی حتمی بعضیها را به باد دهد. محسن هاشمی هم در حاضرجوابی و بیان گزارههای سخت سیاسی به زبان مطایبه و طنز، مهارت خاص دارد و این مهارت میتواند در مناظرات، برگ برندهاش باشد. او به اعتبار آیتالله هاشمیرفسنجانی که بازسازی کشور بعد از هشت سال جنگ را با موفقیت و سربلندی انجام داد و نیز در مقاطع مختلف بحرانی، کشور را از گردنههای بسیار خطرناکی به سلامت عبور داد، مورد توجه جدی بخش مهمی از جامعه از جمله صنعتگران، مدیران و کارآفرینان و نیز اصحاب رسانه است. فضای امروز کشورمان، اگرچه فضای خوشایندی نیست و اغلب نامزدها بهویژه هواداران اصولگرایان بهجای اثبات خود، تخریب رقیب را دنبال میکنند و پنجه در صورت هم میکشند اما میتواند به فرصت نابی برای مفاهمه تبدیل شود. دلسوزان نظام شرایط سخت مردم را درک کنند و تبعات مهم فقدان مشارکت بر سرنوشت کشور را در نظر بگیرند و گروهها و فعالان سیاسی را به سمت مفاهمه سوق دهند. مفاهمه یعنی به فهم مشترک رسیدن. اندیشههای سیاسی، بخشی از امور انسانی هستند که تحلیل آنها در چارچوب اصول مفاهمه عرفی امکانپذیر است. اندیشههایی که در فضای سیاسی جریان دارند، با تکیه بر این اصول مفاهمه عرفی بروز پیدا میکنند. بازیگران سیاسی و اندیشمندان اجتماعی، بهخاطر سعادت و بهروزی مردم، دست از متهمکردن یکدیگر به غربزدگی، خیانت به نظام، انحراف از ارزشها یا جمود فکری، جزماندیشی بردارند و راههای فهم یکدیگر را دنبال کنند. من وقتی صحبتهای نامزدهای احتمالی را مرور میکنم، در همه آنها دلسوزی و همدلی برای رفع مشکلات مردم را میبینم. هرکدام به زبانی، راههای رفع موانع پیشرفت و توسعه کشور را بیان میکنند. شاید اگر به دور از تعصبات جناحی، کنار هم بنشینند و با مفاهمه بحث کنند، فضای بهتری را برای انتخابات رقم میزنند. در اینجا نقش بزرگان کشور و رسانههای مادر اهمیت بسیار دارد. لابد بزرگان باید فعالان عرصه سیاست را به همافزایی، بردباری، رواداری و تحمل یکدیگر توصیه کنند. رسانهها هم جو عمومی را بهجای منازعات، به سمت برنامهها و راهحلها سوق دهند. اکنون رسانههای اصلاحطلب، عموما بر محور نظارت استصوابی شورای نگهبان و محدودبودن انتخاب مردم، قلم میزنند و رقبای خود را به تلاش برای مهندسی انتخابات متهم میکنند. رسانههای پُرتعداد اصولگرایان هم تصویری هیولاگونه از دولت روحانی نشان میدهند که مسبب همه مشکلات کشور همین دولت بوده است و با رفتن آن و برآمدن دولت اصولگرا، لاجرم دریچه خوشبختی به روی کشور گشوده میشود. صداوسیما هم از هیچ فرصتی برای بزرگنمایی نقاط ضعف و تخریب دولت فروگذار نمیکند و دستاوردهای آن را نشان نمیدهد. جناحهای سیاسی بهجای همافزایی، همه توان و نیرویشان را صرف تخریب همدیگر کردهاند و نتیجه آن ایستایی و درجازدن و عدم پیشرفت شده است؛ یعنی همه ضرر کردهاند. اگر فضا از نزاع و تخریب به سمت مفاهمه و درک یکدیگر تغییر کند، روزنههای حل مشکلات باز خواهد شد. من هیچگاه فعالیت سیاسی نکردهام. در عمرم در هیچ ستاد انتخاباتیای پا نگذاشتهام اما دوستانی دارم که اصولگرا هستند و رفقای دیگری که اصلاحطلباند و دیدهام که شوربختانه اغلبشان، فعالیت سیاسی را معادل حمله به رقیب و موفقیت را در حذف و از میدان به در کردن حریف تلقی میکنند. اصولگرایان تصور میکنند اگر فضا به سمت مشارکت بزرگ مردمی پیش برود، بازنده انتخابات خواهند بود. اصلاحطلبان هم خیال میکنند افرادی در پی مهندسی و کسب نتیجه دلخواه در انتخابات هستند و انگیزه چندانی برای مشارکت ندارند. هر دو دیدگاه مضر به حال کشور است. انتخابات، فرصت نابی برای مفاهمه است. رقابت انتخاباتی، میدان بیان اندیشهها و راهکارهاست، نه تخریب و توهین و اتهامزنی. رسانهها، تریبونداران، صاحبان قلم و اندیشهورزان، سمتوسوی جامعه را به سمت مفاهمه ببرند تا ملت احساس کند دعوا بر سر قدرت نیست و افرادی با دلسوزی در پی اصلاح امور هستند، پس مشارکتش در انتخابات باعث تغییر و بهبود اوضاع خواهد شد. این فرصت ناب، شاید دیگر تکرار نشود.