جنگ توییتها و پُستها
قادر باستانی-پژوهشگر ارتباطات و رسانه
ماراتن انتخابات ریاستجمهوری شروع نشده، توییتهای نقطهزن علی لاریجانی، رقبایش را کلافه و نگران کرده است؛ البته هنوز یخ افکار عمومی باز نشده و فعلا وجه غالب با کسانی است که رغبت چندانی به مشارکت نشان نمیدهند و باید دید رقابت نامزدها، خواهد توانست این افراد را پای صندوقهای رأی بکشاند یا خیر. شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، آوردگاه رقابت است. هواداران ابراهیم رئیسی، با فرض پیروزی حتمی، توان تولید محتوایشان را بیشتر به تخریب لاریجانی اختصاص دادهاند و کمتر درباره برنامه او برای گذار از شرایط ناگوار اقتصادی، پُست میگذارند. آنها حمله بیوقفه و بیمحابا به دولت حسن روحانی میکنند و آمدن اسحاق جهانگیری را زیر سؤال میبرند. محتوای رسانهای مسعود پزشکیان، چنگی به دل نمیزند، ولی مطالب محسن هاشمیرفسنجانی، معلوم است با دقت و وسواس تهیه شده است و مخاطبان خاص را جذب میکند؛ مخصوصا ویدئوی مصاحبه با شبکه تلویزیونی فرانس 24 و گفتوگوی سلیس او به زبان فرانسه، در شبکههای اجتماعی وایرال شده است. نامزدهای نظامی هم هنوز چندان نتوانستهاند توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند. اصولا تبلیغات انتخاباتی، در درجه اول باید مبتنیبر جلب مشارکت مردم، سپس بیان نقاط قوت و برنامههای نامزد مورد نظر و در مرحله بعدی، نقد نامزد رقیب باشد. آنچه در فضای مجازی جریان دارد، ترکیبی از افشاگری و استفاده ناشیانه از تکنیکهای ازسکهافتاده جنگ روانی و حملات مستمر به رقبای احتمالی است. البته ستادهای انتخاباتی برای جلب توجه مخاطبان سرخورده، کار سختی پیشرو دارند، اما محتواهای تولیدیشان، نهتنها آنها را به مقصود نمیرساند، بلکه از هدفشان دورشان میکند. میخواهم بهعنوان کارشناس رسانه، نکاتی را درباره اهمیت حضور درست اثربخش در شبکههای اجتماعی و راههای جلب نظر مردم، برای نامزدها و هوادارانشان بیان کنم.آخرین آمار نشان میدهد، از جمعیت هفتمیلیاردو 850 میلیون نفری جهان، پنجمیلیاردو 270 میلیون نفر از تلفنهای همراه در سراسر جهان استفاده میکنند و تعداد چهارمیلیاردو 330 میلیون نفر، کاربر شبکههای اجتماعی هستند. از هر 10 کاربر اینترنت، 9 نفر از طریق دستگاههای تلفن همراه متصل میشوند. تعداد کاربران ایرانی فعال در تلگرام حدود ۵۰ میلیون نفر است. پس از تلگرام، رتبه دوم واتساپ با حدود ۴۷میلیونو ۷۰۰ هزار نفر در جایگاه دوم و اینستاگرام با ۴۷ میلیون کاربر در جایگاه سوم قرار دارند. شبکههای اجتماعی دیگر مانند توییتر با دو میلیون کاربر فعال و لینکدین با دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در جایگاههای بعدی قرار دارند. رشد کاربران شبکههای اجتماعی، نتیجه مستقیم شیوع کرونا و عادات جدیدی است که مردم پذیرفتهاند. مقدار زمانی که مردم در اینترنت میگذرانند، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است؛ آخرین دادهها نشان میدهد که کاربر معمولی اینترنت، تقریبا هفت ساعت در روز را به استفاده از گوشیهای تلفن همراه میگذرانند. پس نامزدها میدانِ آب و جارو شده آمادهای در شبکههای اجتماعی موبایلی دارند که مردم نظارهگر و داور نهایی آن هستند. در رقابت انتخابات پیشرو، محتواهای وایرالشده در شبکههای اجتماعی، تعیینکننده هستند. به محتوایی که زیاد دیده یا خوانده و دست به دست میشود، محتوای وایرالشده میگویند. برای تولید محتوایی که بتواند وایرال شود، لازم است اصول حرفهای تبلیغات سیاسی رعایت شود. هر نامزدی که با سوت شورای نگهبان وارد میدان میشود، در درجه اول باید اصول اخلاقی و رقابت حرفهای را بپذیرد. آنها باید توجه داشته باشند که سواد رسانهای مردم بالا رفته و بهراحتی تحت تأثیر تبلیغات قرار نمیگیرند. آستانه حساسیت مخاطبان ایرانی بالا رفته است، اما اگر نامزدی بتواند جمعیت خاکستری مردد را برای حضور در پای صندوق رأی اقناع کند، امکان پدیدهشدن و پیروزی غیرمنتظره را باید داشته باشیم. اکنون نابرابری محسوسی در محتواهای تولیدی نامزدهای طیف اصولگرا و طیف اصلاحطلب دیده میشود. محتواهای تولیدی نامزدهای منتسب به اصولگرایان، گرچه حجم بیشتری دارد، اما به لحاظ حرفهای و میزان اثرگذاری بر مخاطب، ضعیف است و فضای گفتمانی محدودی دارد. استنباط من این است که بخش مهمی از محتوای منتشرشده به نام اصولگرایان، توسط افراد نامشخصی با هدف ضربهزدن به آنها طراحی و پخش میشود. متولیان تبلیغات اصولگرایان، خیال نکنند که 16 میلیون رأیدهنده به آقای رئیسی در انتخابات گذشته، نیاز به تهییج و تبلیغ ندارند. در شرایط مشارکت محدود، گرچه احتمال پیروزی رئیسی بالا میرود، اما در آن شرایط، از آن سبد 16میلیونی هم کاسته خواهد شد. آنچه نامزد اصولگرایان را پیروز میکند، جلب نظر بخشی از آرای خاکستری است. محتواهای یک هفته اخیر، نه تنها این قشر را به مشارکت و دادن رأی ترغیب نمیکند، بلکه نگرانشان میکند و به سمت مشارکت سیاسی و دادن رأی به رقیب سوق میدهد. راهبرد اشتباه تخریب افراطگونه دولت روحانی، باوجود نارضایتی وسیع مردم از اوضاع اقتصادی کشور، باعث جذب آرای مردد به صندوق اصولگرایان نخواهد شد، بلکه ممکن است نتیجه عکس داشته باشد. البته اتخاذ مواضع آقای احمدینژاد هم در گسیل آرای اقشار تهیدست بر له یا علیه هرکدام از تأییدصلاحیتشدگان، نقش ایفا خواهد کرد. مردم اگر اطمینان حاصل کنند که اصولگرایان، نقشه راه منطقی و درست، با پرهیز از تندروی، برای اداره کشور دارند، آزادیهای اجتماعی را محدود نمیکنند و قصد ماجراجویی در فضای منطقهای و بینالمللی ندارند، به آنها رأی میدهند. میانهروها و اصلاحطلبان، بهلحاظ کیفیت محتواهای تولیدشده، در وضعیت مطلوبی هستند، اما برای کشاندن میلیونی مردم به مراکز رأیگیری و کسب پیروزی، نیاز به رویداد بزرگ دارند. این رویداد بزرگ، باید بتواند توجه مردم را بهیکباره به خود جلب کند. در انتخاباتهای گذشته که اصلاحطلبان و میانهروها به پیروزی رسیدند، معمولا علت مشارکت وسیع، هراس از رقیب اصولگرا و شبهه ایجاد محدودیتهای اجتماعی بیشتر بوده است. در انتخابات 28 خرداد، ترساندن مخاطبان از تبعات پیروزی اصولگرایان، کمتر از گذشته اثربخش خواهد بود. آقای لاریجانی، مسیر خوبی برای جلب نظر افکار عمومی در پیش گرفته است. تولید محتوای مثبت، بهتر از محتوای منفی جواب میدهد. درست است که محتوای منفی ممکن است سروصدای بیشتری به راه بیندازد، اما محتوای مثبت با خلق احساس خوب در مخاطب، ممکن است بیشتر هم دیده شود. همچنین محتوای مثبت برای حفظ چهره نامزد بهتر است. محتوایی که احساسات مخاطب را تحریک میکند، بیشتر از سایر محتواها وایرال میشود. این محتواها، چون احساسات مردم را تحریک و آنها را عصبانی، غمگین یا شاد میکند، بیشتر به اشتراک گذاشته میشود. نتیجه جنگ توییتها و پُستها، صبح روز بعد 28 خرداد مشخص میشود. همه فعالان عرصه تبلیغات انتخاباتی، تلاش کنند مردم را به بهبود اوضاع امیدوار کنند و تخم کینه و نفرت در دل مخاطبانشان نکارند. اسم رمز بهروزی دولت و ملت، وحدت و همافزایی است.