در سوگ یار فکری کانون صنفی معلمان
محمدرضا نیکنژاد
صبح روز گذشته خبر دردناک و باورناپذیر درگذشت مهدی بهلولی، معلم، کنشگر صنفی و عضو کانون صنفی معلمان ایران، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا همه ما را در شوکی سنگین برد. آقای بهلولی تقریبا از سال 82 یا 83 عضو کانون صنفی معلمان ایران شد. تقریبا ما هر دو در یک زمان به کانون صنفی پیوستیم و تا سال 84 یا 85 عضو معمولی کانون بودیم ولی از آن زمان به بعد بود که تصمیم به فعالیت رسانهای بیشتر گرفتیم. درواقع آقای بهلولی در این سالها شروع به فعالیت گستردهتر رسانهای کرد؛ حد فاصل سالهای 84 تا 90 مرحوم بهلولی یکی از مهمترین نویسندهها و چهرههای رسانهای کانون بودند. با اتفاقات سال 88 گرایشی در کانون شکل گرفت که حول مسائل فکری و رسانهای فعالیت صورت بگیرد. این تغییر گرایش به دلیل محدودیتهایی بود که در سال 88 شکل گرفته بود و در سالهای بعد از آن هم ادامه داشت. برای همین کانون صنفی معلمان تصمیم گرفت روی مسائل فکری و ریشهای کار و فعالیت کند. همان سالها بود که در کانون تصمیم بر این شد تا از چهرههای تأثیرگذار در حوزه آموزشوپرورش هم دعوت شود تا مسائل چالشی این حوزه بررسی شود. چهرههایی مثل دکتر نجفی یا دکتر اکرمی دعوت
میشدند و تلاش میشد تا ضمن شنیدن صحبتهای آنها اعضای کانون هم چالشها و مسائل خودشان را بیان کنند و این دوستان را هم به چالش بکشند. مرحوم بهلولی یکی از چهرههای شاخص در این جلسات بودند که همیشه در بهچالشکشیدن این چهرهها و بیان مسائل مهم صنفی و آموزشی بسیار مهارت داشتند. حوالی سال 91 یا 92 سالهایی بود که مهدی بهلولی بهعنوان یک عضو فعال و تأثیرگذار کانون صنفی فعالیت میکرد و یکی از چهرههای تأثیرگذار هیئت مدیره این کانون بود. یکی از پایهها و ستونهای محکم فکری این کانون بودند و شاید اغراق نباشد اگر بگویم بیش از هزار یادداشت و مقاله در ارتباط با مسائل معلمها، موضوعات صنفی و آموزشی در رسانههای معتبر ایران به چاپ رسانده بودند. همین مسئله موجب شده بود تا ایشان بهعنوان یک چهره رسانهای و فکری از سوی کانون در رسانهها شناخته شوند. در اعتراضات سال 92 و 93 که هم به خاطر مسائل صنفی آموزشوپرورش برگزار شد و هم به دلیل مسائل معیشتی معلمان، فعالیت زیادی کردند. همین مسائل هم منجر به بازداشت من، ایشان و یکی دیگر از چهرههای کانون صنفی شد که بعد از یک ماه بازداشت در اوین سرانجام حکم پنج سال زندان را که سه سال
آن تعلیقی بود، برای ایشان صادر کردند. شاید همین حکم هم دلیلی بود بر حرکت ایشان و تغییر مسیرش به سمت مسائل فکری و اندیشهای در مسائل صنفی معلمها. مهدی بهلولی از معدود افرادی بود که در ایران در زمینه عدالت آموزشی کار کرده بود و مقالات زیادی به چاپ رسانده و در این زمینه اندیشهورزی کرده بود. کتاب «مقاومت در برابر خصوصیسازی و تلاش برای نجات مدارس دولتی: تجربه آمریکا» نوشته «دایان رویچ» را من به همراه ایشان و پسرشان آرمان در سال 1399 ترجمه کردیم و به کمک نشر شیرازه آن را منتشر کردیم که یکی از تلاشهای مرحوم بهلولی در این زمینه بود. همچنین کتابی در زمینه آموزشوپرورش چین در دست ترجمه بود که فرصت انتشار آن ایجاد نشد اما حتما بهزودی منتشر میشود. مسائل مربوط به عدالت آموزشی یکی از شاخههایی بود که مهدی بهلولی در آن فعالیت میکرد و غیر از آن درباره مسائلی مانند آموزشوپرورش مدیران یا مسائلی چالشی مانند نحوه آموزش دین در آموزشوپرورش هم مقالات متعددی منتشر کرد و مطالعات فراوانی انجام داد. کنشگر صنفیای بود که میگفت ما باید تا حد ممکن صنف را از سیاست دور نگه داریم. چراکه این آمیختگی صنف و سیاست با هم چه در
راستای قدرت باشد و چه در تقابل با آن میتواند به صنف آسیب بزند. چراکه معتقد بودند باید تمرکز ما روی مسائل صنفی باشد. البته در این زمینه صنف را از آموزش جدا نمیدانستند و معتقد بودند حقوق دانشآموز و معلم در کنار هم برآورده میشود. منظورشان از حقوق هم تنها دستمزد نبود. چراکه امکاناتی که در مدارس تدارک دیده میشود هم باید درخور معلم و دانشآموز با هم باشد و شرایط را برای آموزش بهینه فراهم کند. همین چند هفته پیش با جمعی از دوستان درباره مسئله رتبهبندی معلمها به دیدار آقای نوبخت رفته بودند و در این زمینه تلاش میکردند.