7 نکته درباره مناظرههای انتخاباتی
ابراهیم ایوبی
نخست. همه افراد بهطور طبیعی گرایش سیاسی دارند و آن را خودآگاه/ناخودآگاه در نظر و عمل لحاظ میکنند. بدیهی است 12 عضو شورای نگهبان هم بهعنوان یک شهروند تمایلات سیاسی داشته باشند؛ گرایش فقها هنگام نامزدی مجلس خبرگان رهبری و قرارگرفتن در فهرست دو جناح اصلی کشور و خاستگاه سیاسی حقوقدانان، با پیشنهاد رئیس قوه قضائیه وقت و انتخابشده از سوی جریان حاکم بر مجلس روشن است و صرف تمایلات سیاسی را نباید عیب دانست و انکار کرد.
دوم. اینکه اظهارات یک فرد متعلق به یک جریان سیاسی را به کل آن جناح تعمیم دهیم، منطقی نیست؛ زیرا اقرار هرکس علیه خود نافذ است. برای مثال، مطالب مدیرمسئول روزنامه اصلاحطلب «آفتاب» در گفتوگو با خبرگزاری «فارس» علیه همتی و مهرعلیزاده یا اظهارات آقای محمد مهاجری متمایل به جریان محافظهکار (اصولگرا) در رسانه «خبرآنلاین»، فقط علیه خود این افراد قابل استناد است، نه کل جریان سیاسی متبوع. سوم. از نظر منطقی هر چیزی که صدق کند، عکس آن نیاز باید صدق کند. برای مثال، اگر روز روشن است، شب باید تاریک باشد. زمان انتصاب آقای رئیسی به ریاست قوه قضائیه، بهدرستی یکی از محاسن ایشان تجربه بیش از سه دهه سابقه کار قضائی عنوان میشد که از سمت دادیار شروع و تا سطح معاوناول رئیس قوه قضائیه رشد کردهاند. طبیعی است فقدان یک روز سابقه کاری (تأکید میکنم حتی یک روز) در دستگاه اجرائی (منظور از کار اجرائی، فعالیت در قوه مجریه است که ایشان برای ریاست آن نامزد شدهاند و اشتغال در این دستگاه از کارمندی ساده شروع و به ترتیب تا سمتهای کارشناس، کارشناس ارشد، مدیر، رئیس اداره، مدیرکل، مشاور وزیر، معاون وزیر، وزیر، مشاور رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور، معاوناول و رئیسجمهور ادامه پیدا میکند) عیب محسوب شود، اما این موضوع در مناظره شنبه طرح نشد. چهارم. اساس مناظره «جدل» است و جدل در آموزههای اسلامی نهی شده است. دو روایت از علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) نقل میکنیم: «الخِلَافُ یَهدِمُ الرَّای»/ «جدال تدبیر را ویران کند» (نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 215) و همچنین «مَن ضَنَّ بِعِرضِهِ فَلیَدَعِ المِرَاءَ» / «آن که نخواهد آبرویش بریزد، از جدال بپرهیزد» (نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 362). بهتر است گفتوگوهای دونفره حول موضوعات محدود (مثلا میزگردی برای مباحثه همتی و رضایی درباره مسائل FATF)، جایگزین مناظرههای اینچنینی شود. پاسخ هفت نفر به پرسشهایی متفاوت و سپس گفتوگوی جمعی آنها اساسا بیمعناست! پنجم. چند ماه قبل رسانهای از آقایان مصطفی تاجزاده و علیرضا زاکانی برای مناظره دعوت کرد، هر دو نفر که افراد تحصيلکرده و باتجربهای هستند، سیلی از اتهامها را به یکدیگر وارد کردند. برای مثال زاکانی گفت: محمدعلی نجفی نامزد اصلاحطلبان قاتل است و در ادامه تاجزاده پاسخ داد: جلالالدین فارسی نامزد شما قاتل است! همینطور اضافه کنید بحث درباره مدرک آقای رئیسی در مناظره روز شنبه را. با این روش، منتقدان آقای روحانی میتوانند طرح کنند که او در سال 1378 مدرک دکترای خود را دریافت کرده، ولی 20 سال قبل از آن در تبلیغات انتخاباتی اولین دوره مجلس از عنوان «دکتر» استفاده کرده که عمل وصف جرم «غصب عنوان» را داراست. از سوی دیگر، هواداران روحانی میتوانند دفاع کنند موضوع مشمول مرور زمان کیفری شده و قابل رسیدگی نیست! و الی آخر... . ششم. علمآموزی از معدود اموری است که هیچ محدودیتی ندارد؛ نه «زمانی» (ز گهواره تا گور دانش بجوی)، نه «مکانی» (علم را بیاموزید اگرچه در چین باشد) و نه «عقیدتی» (دانش را بیاموزید حتی از کفار). در نتیجه استفاده از دانش و تجربه رؤسای جمهور و دولتهای پیشین برای رشد و آبادی ایران هیچ اشکالی ندارد؛ هرچند این اشخاص، مطرود یا مجرم باشند. هر فردی استعداد خاصی دارد که هنر در شناخت و استفاده از آن است، نه تشخیص اختلافنظرها و حذف افراد. هفتم. فضای انتخاباتی ایران تحت تأثیر انتخابات آمریکاست و بسیاری از جنبههای آن وارد فرهنگ سیاسی ما شده است؛ فرایندیشدن انتخابات، حضور به اتفاق همسر یا فرزند هنگام ثبتنام، نمادسازی، راهاندازی پویش در شبکههای اجتماعی، مناظرههای زنده تلويزیونی و... . در شرایطی که نیازمند آشتی ملی و تشکیل دولتی فراگیر برای حل ابرچالشهای پیشرو هستیم، جای گفتوگوهای تخصصی خالی است و مناظرههای سطحی و غیرحرفهای سیما، فضا را عصبیتر کرده و ممکن است اساسا بستر گفتوگو را در کشور از بین ببرد.