تنها میتوانی در کشور خودت قهرمان باشی
احمد طالبینژاد
«قهرمان» تازهترین اثر اصغر فرهادی هنوز دیده نشده و نمیتوان قضاوتی درمورد آن داشت. اما خلاصهای که از قصه فیلم خواندهام، متوجه شدم در راستای کارهای همیشگی اوست. بحث اخلاق و روابط اجتماعی با نگرش جهانشمول. در حال حاضر حتی نمیتوان در مورد چگونگی ساخت و پرداخت چنین موضوعی هم قضاوت کرد. تنها میتوانم از منظر شناختی که از اصغر فرهادی و تسلطش به فیلمنامه دارم صحبت کنم، چراکه به نظر من برگ برنده او فیلمنامهنویسی است.
به این معنی که در نگارش فیلمنامههایش آنچنان ظرافت و دقتی به کار میبرد که با وجود تکراریبودن موضوعات میبینیم هر یک از فیلمنامههایش غافلگیرکننده است و مخاطب را در هر جای دنیا سر شوق آورده و مجاب و متقاعد میکند. جزئیات در فیلمنامههای او حرف اصلی را میزند، اما اشکال اساسی در نوشتههای او این است که به دلیل نگارش فیلمنامهای که مبتنی بر رازآمیزی و غافلگیری است، برای برخی یک بار دیدن فیلم کفایت میکند. به این معنی که وقتی یک بار فیلم را میبینیم و متوجه راز اصلی ماجرا میشویم، عملا خیلی مایل نیستیم به دفعات فیلم را ببینیم. این موضوع در مورد فیلم «فروشنده» بسیار صدق میکند چراکه به نظرم یکی از فیلمنامههای ضعیف فرهادی «فروشنده» است. البته نکتهای که به آن اشاره میکنم براساس منطق واقعیت است و در منطق داستانی نمیتوان این مورد را ضعف در نظر گرفت. باید دقت داشت که توجه به ارزشهای اخلاقی و رفتاری در فیلمهای او مثالزدنی است. برخی از دیالوگهای آثارش تبدیل به ضربالمثل شدهاند که نمونههای درخشان چنین دیالوگهایی را در «جدایی نادر از سیمین» یا «درباره الی» میبینیم. به هر روی این ویژگی کار فرهادی است که روابط انسانی در فیلمهایش موج میزند و نکتهای است که در تمام دنیا هم مورد توجه است. «قهرمان» تازهترین اثر او در جشنواره فیلم کن حضور خواهد داشت و در بخش مسابقه پذیرفته شده و این باعث خوشحالی است و به همین دلیل میخواهم بگویم نباید فرهادی را تنها یک فیلمساز جهانسومی بدانیم که به دلیل نمایش فقر و سیاهنمایی مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، بلکه فیلمسازی است در رده فیلمسازان نامدار جهان. او دو بار اسکار گرفته و رسیدن به این جایزه کار سادهای نیست. باید واقعیت را پذیرفت که او به معتبرترین جایزه سینمایی جهان رسیده است و در جهان سینما کمتر پیش آمده فیلمسازی غیرآمریکایی دو بار موفق به دریافت جایزه اسکار شود، چه برسد به فیلمسازی ایرانی با چنین مختصات جغرافیایی و فرهنگی. رسیدن او به چنین جایگاهی از دیدگاه من کار خارقالعادهای است و در حال حاضر فرهادی یک فیلمساز جهانی است. بعد از کیارستمی که دو دهه آخر زندگیاش فیلمسازی جهانی بود و نه صرفا یک فیلمساز ایرانی، باید در مورد فرهادی هم همین نکته را متذکر شد. این مهم است که «قهرمان» در ایران ساخته شده، چراکه واقعیت این است که فیلمسازانی را سراغ داریم که وقتی به موقعیتی در کشورشان رسیدهاند، مهاجرت کرده و در کشور دیگری فعالیتشان را ادامه دادهاند. مثل کیشلوفسکی یا برخی از فیلمسازان اروپای شرقی یا آسیایی که به هالیوود رفته و ادامه فعالیت دادهاند. کیارستمی و فرهادی هر دو ایرانی و فیلمسازان شهیر کشورمان به راحتی میتوانستند به کشوری دیگر مهاجرت کرده و فیلمهایشان را به راحتی بسازند، اما تجربه ثابت کرده است کوچکردن به این راحتیها هم نیست. باید قبول کرد که تنها میتوانی در کشور خودت قهرمان باشی و وقتی کشورت را ترک میکنی تبدیل به فیلمسازی معمولی میشوی. مثل امیر نادری که با آن قدرت فیلمسازی و خلاقیتهای ذاتی تنها اندکی فیلمهای بهیادماندنی ساخت. البته من از فیلمهای او بدم نمیآید، اما دیگر آن امیری نادری که ما میشناختیم نیست یا نمونه متأخر دیگری مثل بهرام بیضایی که با موقعیتی که در ایران نه نزد دولتمردان بلکه نزد مردم داشت، میتوانست به محض ترک کشورش، به یک فیلمساز جهانی تبدیل شود. اما سالهاست که در بیرون از ایران عملا جز تدریس و پژوهش و به صحنه بردن نمایش، فیلمی نساخته است. تنها دلیلش هم این است که کارکردن در کشوری دیگر به این راحتی نیست. مقصودم این نیست که در بیرون مرزهای کشورمان دهها نفر مثل بیضایی وجود دارد، بلکه مقصودم این است که شرایط پذیرش فیلمساز غیرآمریکایی در آمریکا به این راحتی نیست. فرهادی هم در چنین موقعیتی است. به راحتی میتواند در هر جای دنیا سرمایه جذب کند و فیلم بسازد اما او همچنان ریشههایش را حفظ کرده است. موقعیت فرهادی باعث افتخار ما مردم ایران هم هست. سینمای ایران به واسطه فعالیتهای او توانست به بازارهای جهانی معرفی شود. این موقعیت خوبی است. دوستانه به او پیشنهاد میکنم کوشش کند تا بازار سینمای ایران در جهان وسیعتر شود. باید اعتراف کرد که متأسفانه سینمای فرهنگی ما راه به جای نمیبرد. همه فیلمهای ما هم از جنس فیلمهای فرهادی نیستند که هم مردم عادی با آن ارتباط برقرار کنند و هم نخبگان از دیدنش لذت ببرند. فیلمهایی که فیلمسازان جوان میسازند، بسیار فیلمهای جذاب و خوبی هستند، اما به این دلیل که فاقد جنبههای عامهپسند هستند متأسفانه راه به جایی نمیبرند. البته در جشنوارههایی حضور پیدا میکنند و جوایزی میگیرند، اما وارد بازار جهانی نمیشوند. در این شرایط اقتصاد سینمای ایران بسیار شکننده است. میبینیم که با تزریق پول از هر جا یا حتی استفاده از پولهای کثیف به حیاتش ادامه میدهد و این اصلا موقعیت خوبی نیست. امیدوارم فرهادی بتواند در خارج از مرزها این بحث را مطرح کند و شرایطی پیش بیاورد که فیلمهای ما وارد چرخه فیلمهای جهانی شود. در مجموع تبریک میگویم و در عین حال بسیار برایم عجیب است که یک جوان نجفآبادی اهل تئاتر و سینما، بدون هیچ ادعایی و هیچ حمایت خاصی به فیلمسازی جهانی تبدیل میشود و این موقعیت به سادگی به دست نیامده و تلاش، کوشش و همتی که فرهادی دارد، او را به چنین جایگاهی رسانده است که بسیاری در داخل و خارج کشور حسرت موقعیتش را دارند و امیدوارم «قهرمان» هم مثل فیلمهای دیگرش از جشنواره فیلم کن سربلند بیرون بیاید و به سایر جشنوارههای معتبر دنیا راه پیدا کند.