|

اقتصاد سیاسی کووید

از زمان شیوع بیماری کرونا متفکران و اندیشمندان، جهان پس از کرونا را بر سر یک دوراهی دیدند: برخی ناامیدانه از تشدید مشکلاتی مانند نظامی‌گری و ملی‌گرایی و افزایش نابرابری و کسری بودجه و مشکلات اقتصادی گفتند و آینده تاریکی که در انتظار جوامع بشری است و برخی دیگر خوش‌بین بودند و این بحران را عاملی دانستند برای تغییر جهت در سیاست‌گذاری دولت‌های بزرگ و اقتصاد سرمایه‌داری و در‌پیش‌گرفتن خط‌مشی‌ای که دست‌کم در زمینه محیط زیست عاقلانه‌تر باشد و دغدغه نسل‌های آینده را در سر داشته باشد. کتاب «کووید-۱۹؛ بازتنظیم بزرگ» نوشته کلاوس شواپ و تیه‌ری ماله‌ره که به‌تازگی با ترجمه علیرضا حسنی و به همت نشر نو روانه بازار نشر شده است، دورنمایی از جهان پساکرونایی به دست می‌‎دهد و این همه‌گیری را بر‌اساس پنج مقوله کلان اقتصادی، اجتماعی، ژئوپلیتیکی، زیست‌محیطی و فناوری ارزیابی می‌کند. کلاوس شواپ، بنیان‌گذار و مدیر اجرائی مجمع جهانی اقتصاد و تیه‌ری ماله‌ره، دستیار اجرائی مانتلی بارومتر، تنظیم‌کننده چکیده پیش‌بینی‌های تحلیلی برای سرمایه‌گذاران خصوصی، مدیران عامل جهانی و تصمیم‌سازان است. نویسندگان معتقدند شیوع بیماری کووید-۱۹ چگونگی اداره کشورها و زندگی جمعی و مشارکت در اقتصاد جهانی را به‌طرز چشمگیری تغییر داده است. این کتاب سه فصل اصلی با عناوین «بازتنظیم کلان»، «بازتنظیم خرد (صنعت و کسب‌و‌کار)» و «بازتنظیم فردی» دارد که هرکدام بخش‌های مختلفی را شامل می‌شوند. در فصل اول کتاب، اثر همه‌گیری کرونا در حوزه‌های کلان مختلف ارزیابی می‌شود. در فصل دوم اثرات آن در روابط خرد در شرکت‌ها و صنایع خاص مطرح می‌شود و فصل سوم ماهیت پیامدهای احتمالی را در سطح فردی بررسی می‌کند. این کتاب در اوایل همه‌گیری کرونا در ژوئن 2020 نوشته شده و پس از انتشار در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس مباحث بی‌سابقه‌ای را مطرح کرد. نویسندگان تأکید دارند که کرونا نواقص نظام سرمایه‌داری موجود و پیامدهای منفی جهانی‌شدن را عیان‌تر کرده است. به عقیده آنها جوامع جهان نیازمند قرارداد اجتماعی نوینی هستند که گذار از سرمایه‌داری مبتنی‌بر مالیه‌گرایی و بورس‌بازی را رقم بزند، خیر و رفاه انسان‌محور آن را بسازد و متناسب با ملزومات انقلاب صنعتی چهارم باشد. نویسندگان تأکید می‌کنند که پیامدهای بحران کرونا با پیامدهای یک جنگ جهانی قابل مقایسه است و جهان عملا در آستانه ایجاد یک نظم نوین اقتصادی ایستاده است. در دهه‌های اخیر، اجلاس داووس از مراکز مهم هم‌اندیشی بین‌المللی درباره سمت‌و‌سوی جهانی‌شدن اقتصاد و چگونگی شتاب‌دادن به این روند بوده است. یکی از محورهای اساسی این کتاب انتقاد به جهانی‌شدن و «سرمایه‌داری مبتنی بر بازارهای بورس» است. کتاب مشتمل بر بخش‌هایی است در توضیح پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کرونا و تأثیراتی که بر انسان‌ها و مؤسسات اقتصادی می‌گذارد و اینکه چگونه بر بستر شرایط ایجادشده می‌توان به آینده‌ بهتری گذر کرد. به عقیده نویسندگان، بیشترین سود بحران کرونا می‌تواند برای محیط زیست باشد و به این نکته اشاره می‌کنند که همین حالا هم انسان‌ها توجه و مراقبت بیشتری نسبت به منابع طبیعی دارند و بخشی قابل اعتنا از ۱۰ هزار میلیارد دلاری که دولت‌ها در سراسر جهان برای مهار اثرات منفی کرونا بر اقتصاد اختصاص داده‌اند، قرار است عمدتا به مؤسسات و شرکت‌هایی داده شود که پروژه‌ها و طرح‌هایی در راستای توسعه فناوری‌های سبز و سازگار با محیط زیست دارند. کتاب این مدعا را پیش می‌کشد که جهانی‌سازی مدت‌ زیادی مشروع و موجه تلقی می‌شد؛ چرا‌که سودبرندگان آن بیشتر از زیان‌دیدگان‌شان بودند؛ ولی امروز این استدلال به دو دلیل قانع‌‌کننده نیست، یکی به‌خاطر شکل‌گیری نوعی از آگاهی اجتماعی به‌ویژه در نسل جوان و دوم به این خاطر که امروز دیگر نمی‌توان طرح و سیاست‌هایی را پیش برد که بخشی از جامعه از سوارشدن بر قطار آن محروم بماند. جهانی‌شدن که تا همین چند سال پیش در اجلاس داووس به‌عنوان پدیده و روندی مثبت و غیرقابل بازگشت مورد بحث و استقبال بود، حالا از نظر نویسندگان کتاب که خود دست‌اندرکار اصلی این اجلاس هستند، با تحولات شتابانی که در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی رقم زده، منشأ رونق و رواج ناسیونالیسم و ملی‌گرایی افراطی شده است. نویسندگان همچنین به این نکته اشاره می‌کنند که در شرایط کنونی جهانی‌شدن بحران‌های اجتماعی و بحران‌های مربوط به سلامت انسان‌ها افزایش یافته‌ و هم‌زمان فاصله طبقاتی بیشتر شده است. نویسندگان با اشاره به رکود اقتصادی ناشی از کرونا چشم‌انداز آن را با بحران بزرگ و بی‌سابقه سال ۱۹۳۰ مقایسه می‌کنند که البته در صورت عمل و اقدام سریع کل جهان در راستای نوسازی همه ابعاد اجتماعی و اقتصادی جوامع، از آموزش و قراردادهای اجتماعی گرفته تا شرایط کار، ممانعت از این سرنوشت امکان‌پذیر است. در چنین گذاری همه کشورها و همه رشته‌های صنعتی، از گاز و نفت گرفته تا فناوری‌ها باید مشمول گذار و انتقال بشوند و در یک کلام ما به بازتنظیمی بزرگ برای نظام سرمایه‌داری نیازمندیم. به عقیده نویسندگان دلایل مختلفی برای چنین تحولی وجود دارد؛ ولی مبرم‌ترین آنها کروناست؛ بیماری همه‌گیری که تاکنون به مرگ چند صد هزار نفر انجامیده، یکی از بدترین بحران‌ها در نظام درمان عمومی جامعه‌ها در تاریخ معاصر دنیاست. این بحران با توجه به مرگ‌و‌میری که هنوز در نقاط مختلف جهان دامن می‌زند، چشم‌اندازی از پایان برایش متصور نمی‌توان شد و پیامدهای سنگین و درازمدتی برای رشد اقتصادی، بدهی‌های دولتی و اشتغال و رفاه جوامع دارد. همین حالا هم بدهی‌های دولتی در موقعیتی که هیچ جنگ گسترده‌ای در جهان جاری نیست، به بالاترین سطح در تاریخ معاصر رسیده است و بی‌کاری افزایشی جهش‌وار داشته است. از نظر نویسندگان کتاب، بحران کرونا ناپایداری و ضعف سیستم سرمایه‌داری کنونی را در حوزه انسجام اجتماعی، ایجاد فرصت‌های مساوی برای همه و بهره‌مندسازی همگان از نتایج پیشرفت‌ها برملا کرده است. مسائل و معضلاتی مانند تبعیض و نژادپرستی هم قابل چشم‌پوشی نیستند. نویسندگان همچنین بر این نظرند که بحران کرونا گذار جهانی به دوران انقلاب صنعتی چهارم را تسریع کرده است. انقلاب صنعتی اول از آب و انرژی بخار به‌منظور مکانیزه‌کردن تولیدات استفاده کرد. انقلاب صنعتی دوم از قدرت الکتریسیته به منظور تولید انبوه بهره برد. سومین انقلاب صنعتی از علم الکترونیک و فناوری اطلاعات به منظور تولید خودکار استفاده کرد. انقلاب چهارم صنعتی بر پایه‌های انقلاب سوم بنا نهاده شده است و شامل همجوشی فناوری‌های مختلف است که مرزهای زیستی، دیجیتال و فیزیکی را در‌می‌نوردد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها