|

گل‌های افسرده

چهار سال قبل در انتخابات ریاست‌جمهوری فرصتی شد تا این سروده زنده‌یاد عباس یمینی‌شریف را که در کتاب‌های درسی بود، از سیمای جمهوری اسلامی ایران به سمع و نظر مردم و مسئولان برسانم، شاید اندک احساسی راجع به سرزمینی که در آن زاده شده‌اند، پدیدار شود و از این رهگذر به سرزمین خود نگاهی هدفمندانه پیدا کنند و برای نجات آن و توقف مرگ تدریجی آن که به مرگ ساکنان منتهی می‌شود، آستین بالا بزنند.

ما گل‌های خندانیم/ فرزندان ایرانیم/ ما سرزمین خود را/ مانند جان می‌دانیم/ ما باید دانا باشیم/ هشیار و بینا باشیم/ از بهر حفظ ایران/ باید توانا باشیم/ آباد باش ای ایران/ آزاد باش ای ایران/ از ما فرزندان خود/ دلشاد باش ای ایران.

اینک پس از چهار سال بی‌اعتنایی به این سروده و «ایران» از سوی مسئولان و مردم دل مام میهن «ایران» به تنگ آمده و پاسخ فرزندان ایران را می‌سراید.

ای گل‌های خندانم/ فرزندان جانانم/ گیرم که دانا باشی/ هشیار و بینا باشی/ این مادر پرنعمت/ پردرد است و پرنقمت/ از درد و رنج و حرمان/ بر لب رسیده او جان/ اینک دلم پریش است/ افسرده است و ریش است/ کس فکر جان من نیست/ این ناسپاسی از چیست/ من مادری شریفم/ تاریخ را رفیقم/ چون کف نشسته این خاک/ بس دل شکسته شد تاک/ غافل شدید از من/ از رنگ و بوی گلشن/ کو گلشن درختان/ کو آب و رنگ و بستان/ خشکیده شد قناتم/ تفتیده گشته چاهم/ نابود گشته جنگل/ آلوده گشته رودم/ گر من همی بمیرم/ کس دیگری نزیّد/ همت کنید باهم/ آید به شاخه بارم/ دریاچه‌ها دوباره/ شیدا شوند و لاله/ کوه و قنات و صحرا/ غوغا کنند هرجا / همت کنید دیر است/ جانا خطر کمین است.

شکی نیست که مردم درحال‌حاضر دچار مشکلات فراوانی هستند. بگذریم از طیف محرومان و ناتوانان و آسیب‌پذیران که ظاهرا بر پیشانی آنان فقر و محرومیت حک شده و فریادرسی ندارند و بگذریم از قشر مرفه بی‌دردی که تورم و گرانی و مشکلات مختلف بر آنان تأثیر ندارد، اما به‌هرحال قاطبه مردم هم که گذران زندگی می‌کنند، دچار سختی‌های فراوانی هستند اما این سختی‌ها در کشور بالقوه ثروتمندی مثل ایران با تغییر برخی سیاست‌ها و تدابیر قابل رفع و رجوع است؛ یعنی این مشکلات از نوعی است که به‌هرحال با برنامه‌ریزی عاقلانه و نظام‌مند اگر نه در کوتاه‌مدت ولی به‌هرحال قابل برگشت و حل‌وفصل است، اما نوعی دیگر از مشکلات وجود دارد که نه‌تنها قابل برگشت و حل نیست، بلکه با بدترشدن باعث ممانعت از حل مشکلات نوع اول خواهد شد، درست مانند واکنش‌های شیمیایی که برخی برگشت‌پذیرند ولی برخی از آنان باعث ایجاد رسوب یا گاز می‌شوند که غیرقابل برگشت هستند. متأسفانه سازمان برنامه و بودجه دولت دوازدهم تنها در جهت حفظ رضایت ظاهری مردم (که البته توفیق نیافت) به مسئله پخش پول میان مردم بیش از دولت‌های نهم و دهم اهمیت داد و تلاش بی‌سرانجامی کرد تا بدون آنکه روش‌هایی برای مقابله با تحریم‌ها و تأمین حداقل‌های زندگی طراحی کند، صرفا برای مقابله با تورم حجم بودجه جاری کشور را افزایش دهد و سرانجام با پیشنهاد بودجه‌های سال‌های 1396 تا 1400 که از سوی مجلس قبل و مجلس فعلی متورم‌تر شد، بالغ بر 400 هزار میلیارد تومان کسر بودجه را به دولت سیزدهم تقدیم کرد.

صدالبته دولت سیزدهم هم چنانچه از نظرات پیدا و پنهانشان پیداست، در لایحه بودجه 1401 همین راه را خواهد رفت و کسر بودجه‌ای بیشتر به یادگار خواهد گذاشت. قابل تأسف آنکه این کسر بودجه در جهت هزینه‌های جاری است و نظر به آنکه مدیریت‌های سازمان برنامه و بودجه درد کشور را ندارند، برای حل مسائل اصلی کشور و طرح‌های سرمایه‌ای که محیط زیست و زیستگاه مردم را نجات دهد اقدامی نکرده‌اند. حتی در طلیعه دولت سیزدهم با وجود آنکه از پدیده‌هایی مانند کسر بودجه، ثبات در بازار سرمایه و بورس، کنترل تورم و گرانی‌ها و مسئله کرونا و آب و برق در کلام و نوشته‌ها بارها استفاده می‌شود و تنها ریاست جمهور در مراسم سوگند نامی از محیط زیست بردند، اما هرگز عنایتی مستقل به مشکل اصلی و اساسی سرزمینی کشور ایران نشده است، سرزمینی که به‌تدریج به نابودی می‌گراید و در پس این نابودی تدریجی مشکلات منطقه‌ای و قومی و مهاجرت‌ها و ناامیدی‌ها روی می‌دهد. اگر مردم در ساختمانی زندگی کنند و شالوده ساختمان به‌تدریج ضعیف شود، ساختمان فرومی‌ریزد و ساکنان آن در زیر آوارها دفن می‌شوند. سرزمین ایران همان ساختمانی است که مردم در آن سکنی دارند و شالوده‌های آن در حال آسیب پذیری است اما ما به مردم می‌خواهیم نان برسانیم. اگر ساختمان فرو ریزد مردم و نان‌ها در آن دفن می‌شوند. وقتی مسئولان و مردم به گفتن‌ها و نوشتن‌ها بی‌توجه‌اند و فقط به‌دنبال آبنبات برای شیرین‌کردن دهان هستند، معلوم نیست به چه زبانی باید با آنان صحبت کرد. نه رئیس‌جمهور دوازدهم و نه دولت و نه مردم و نه مجلس قبلی و فعلی و نه تشخیص مصلحت هیچ‌کدام به اندیشه آسیب این ساختمان نبوده و نیستند و اگر هم حرفی می‌زنند، برای توجیه وجودی خود و تسکین و آرامش ظاهری مردم است. متأسفانه غبار مسائل جاری چشم مسئولان و مردم را از فاجعه‌ای که برای سرزمین ایران رخ می‌دهد، بسته است. تصور نشود که فقط مسئولان مسئول هستند، مردم نیز حسب غریزه‌شان برای زندگی و تأمین زندگی به‌صورت قانونی یا غیرقانونی به سرزمینشان فشار می‌آورند؛ اما باید بدانیم این مسئولان هستند که هدایت جامعه را بر عهده‌ دارند و اگر آنان به‌گونه‌ای رفتار کنند که مردم به حال خودشان رها شوند و نتیجه‌اش نابودی سرزمین باشد، خیانت مضاعف کرده‌اند، زیرا آنان با اطلاعات، ارقام، تذکر دانایان جامعه و پیش‌بینی آینده‌پژوهان مجهز هستند و سکوت و بی‌عملی‌شان جای بخشش ندارد و حتما مستوجب عقاب در همین دنیا و نیز روز جزا هستند. اینک سخن را مستقیم با رئیس‌جمهور سیزدهم جناب حجت‌الاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی در میان می‌گذاریم. رئیس‌جمهوری معزز‌ زاده خراسان، در تاریخ خراسان بسیار کسان بودند که موجب سربلندی ایران در زمینه‌های مختلف فرهنگی سیاسی و نظامی بودند؛ اما می‌توان گفت در رأس آنان ناجی ملک و ملت نادرقلی افشار فرزند شمشیر بوده است. آنکه ایران را از دست اشغالگران رهایی بخشید و سرکشان سراسر مرزهای ایران را که همگی تشنه به خون شیعیان بودند، سرکوب کرد و عثمانی و روس را از ایران بیرون انداخت و حکومت ایران را نجات داد و قوام بخشید. گیرم کسانی با این بهانه که او برخی افراد ملبس به لباس روحانیت را اذیت کرده با او مخالف باشند. هرچند این روایت ناکامل است اما آنهایی که از جهال هستند و به‌جای مبارزه با دشمن با پختن آش می‌خواستند محمود افغان را سرکوب کنند، مستحق گاوآهن هستند. آن علمایی که سینه در سینه استکبار می‌اندازند و ندای استقلال و رهایی از استکبار سر می‌دهند، شایسته تحلیل هستند و نه واماندگان دین شعار. نادر خراسانی فرزند شمشیر، ناجی ایران و قوام‌بخش ایران شیعی شد و آن را از چشم زخم دشمنان رهانید. اینک شما به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران وارث نادر نیز هستید. رسیدگی به مسائل جاری اهمیت دارد کمک به نیروهای مبارز علیه اشغالگران اهمیت دارد، مبارزه با استکبار اهمیت دارد اما توجه کنید که شالوده زیر پایتان در حال آسیب است و آوار ساختمان‌ها همان‌گونه که گفته شد، بر سر مردم و شما فرومی‌ریزد. آقای رئیس خراسانی، اولویت شما باید نجات سرزمین ایران باشد، نه آنکه به دیگر مسائل نیندیشید اما اگر 400 هزار میلیارد تومان برای پرداختن حقوق و دستمزد کارکنان دولت و یارانه‌ها کسر بودجه دارید، چرا 200 هزار میلیارد تومان برای نجات سرزمین ایران کسر بودجه نداشته باشید؟ چرا به‌جای آنکه 25 میلیون تن محصولات کشاورزی تراریخته از خارج وارد کنید، کشاورزی کشور را نوین و آباد نکنید. چرا فاضلاب‌ها و پسماندهای طلای سیاه را قبل از تصفیه به رودخانه‌ها و داخل زمین پاک می‌ریزید. چرا به‌جای هوای پاک، هوای آلوده به مردم می‌خورانید و آنان را بیمار می‌کنید. آیا نجات یک کشور و ملت از نابودی وظیفه اصلی شما نیست؟ آقای ناجی خراسانی، هر آن‌کس که کاری برای کشور کرد و آن کار ماندگار شد، در دل‌های مردم جای گرفته، حتی اگر دنیایی تبلیغات دولتی علیه او باشد اما اگر کار ماندگاری نکرده باشد و ظاهرا هم رفتارش مهربانانه با مردم باشد، از او هرگز به نیکی یاد نمی‌شود. باور کنید فرصت بسیار ناچیز است. تهدید داخلی سرزمینی در برابر تهدید خارجی بسیار سهمگین‌تر است، نه اینکه تهدید خارجی را سبک بشماریم بلکه تهدید سرزمینی داخلی را باور کنیم و به جنگ تمام‌عیار با آن برویم. آیا نگاه به داخل جز این است؟ مقام معظم رهبری در حکمشان کشور را نیازمند مدیریتی باکفایت، جهادی، دانا و شجاع دانسته‌اند.

تسلیم به یک سیستم بوروکراسی و دنباله‌روی از جریانات قبلی لزوما مغایر صفات ذکر‌شده است و حتما به نجات سرزمینی ایران نخواهد انجامید. اگر امروز که تازه بر مسند نشسته‌اید، از این مهم چشم بپوشید و غرق در مسائل جاری اقتصادی و به‌اصطلاح درست یا غلط تنها گرفتار مسائل معیشتی مردم شوید، سیل مشکلات روزمره شما را با خود خواهد برد و غرق خواهد کرد. پیش خود ارزش هر کار را تعیین کنید و برابر آن وقت بگذارید. شاید باور نکنید اما مطمئن باشید اگر امروز هم با سرهم‌بندی مالی بتوانید گشایش مختصری برای معیشت مردم و سایر مسائل مختلفی که نام برده‌اید پیدا کنید، نه در بلندمدت بلکه در همان کوتاه‌مدت هم اقدامات خنثی خواهد شد و فنر تورم، محرومیت و نارضایتی تحت فشار مجددا به بالا خواهد جهید. جناب آقای رئیس‌جمهور، یکی از مشکلات رئیس‌جمهور قبل صحبت‌نکردن با مردم، حضورنیافتن در مباحثه‌های عیان برای راه‌حل‌ها و چالش حضوری با مدعیان و ابراز خطابه به‌جای گفت‌وگو بود. اگر با مردم با صراحت صحبت کنید و مشکلات را بی‌پرده به آنان بگویید و تهدیدهای داخلی و خارجی را بیان کنید و واقعا از خارج‌کنندگان سرمایه، رانت‌خواران و قاچاقچیان صحبت کنید، مردم با شما و برنامه‌های شما همراه خواهند بود. سؤال‌های بی‌شماری در ذهن مردم هست که پاسخ داده نمی‌شود و این بی‌پاسخی و پوشاندن ضعف‌ها، دائم انرژی منفی به مردم می‌دهد، به‌ویژه که فضای مجازی دائم اطلاعات مختلف (راست و دروغ) به مردم خواهد داد. به یاد داشته باشید که با فضای مجازی به نام صیانت از مردم نمی‌توان مبارزه کرد، بلکه باید هر آنچه را به مردم می‌دهند، با صداقت خنثی کرد و اطلاعات درست در اختیار مردم گذاشت و در آخر سرزمین ایران را به خاطر داشته باشید.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها