فلفلدلمه هم تأیید صلاحیت نشد!
سیدجمال هادیانطبائیزواره در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: خبر کوتاه بود و جانکاه؛ محموله فلفلدلمه از روسیه برگشت خورد! محمولههای کیوی هم از ابوظبی، قطر و هند! محموله پسته از اروپا! محمولههای دیگر از کشورهای آسیای میانه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق و افغانستان برگشت خوردند. کشاورزان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان این محصولات هم بیچاره شدند. ما را چه میشود آیا؟ تولیدات کشاورزی و مواد غذایی، منسوجات و فراوردههای صنعتی ما چه عیب و ایرادی دارد که حتی کشورهای همسایه که همیشه مشتری پروپاقرص آنها بودند، از پذیرش آن امتناع میکنند؟ سادهپنداری است اگر این چالش را فقط به تحریمهای بینالمللی یا عضونشدن در پیمان FATF نسبت دهیم که البته اینها هم بیتأثیر نیستند، اما عوامل مهمتری وجود دارد که به ضعفهای فرهنگی- اجتماعی ایرانیان برمیگردد. در زنجیره صدور و ورود خدمات و کالاها در میان کشورها دو مقوله استاندارد و کیفیت حاکم است. استاندارد یعنی کالا یا خدمات از حداقل ویژگیهای مطلوب برای استفاده برخوردار باشد؛ به عبارتی استاندارد یعنی کف کیفیت و کیفیت یعنی کالا یا خدمات از حداکثر ویژگیهای مطلوب برای استفاده برخوردار باشد. هر کشوری علاوه بر استانداردهای ملی متناسب با اقلیم و فرهنگش، باید تابع استانداردهای بینالمللی مورد قبول سازمان جهانی استاندارد (ISO) نیز باشد. برای اینکه کالا یا خدماتی پشت مرزهای دیگر کشورها نماند یا برگشت نخورد، باید استانداردهای مورد قبول کشور مبدأ را پاس کند. حالا اگر علاوه بر گذراندن استانداردهای کشور مبدأ دارای مطلوبیت و مقبولیت حداکثری یا همان کیفیت هم باشد و این کیفیت را در طول زمان حفظ کند، بازار کشور مبدأ را در اختیار خواهد گرفت و هر روز اعتبار بیشتری کسب خواهد کرد. معمولا برندهای معتبر برای ماندن در بازارهای بینالمللی علاوه بر رعایت استانداردهای ملی و استانداردهای کشور مبدأ، برای ارتقای کیفیت کالاها و خدماتشان میکوشند. البته بهجز استاندارد و کیفیت، مؤلفههایی همچون قیمت و زمان هم در موفقیت صادرات مؤثرند که ما در همه این موارد ضعیف هستیم. اما آنچه معمولا موجب جلوگیری از راهیافتن کالاها و خدمات به کشورهای دیگر یا برگشتخوردن آن میشود، چند دلیل اصلی دارد:
- نخست، ورود غیرقانونی کالا به کشور مبدأ
- دوم، انطباقنداشتن با استانداردهای کشور مبدأ
- سوم، جعل و تقلب اعم از جعل مشخصات، عنوان تولیدکننده، تاریخ تولید و مصرف و تقلب در محتوا
- چهارم، کاهش کیفیت محمولههای متوالی در طول زمان
- پنجم، بوروکراسی اداری زمانبر در مسیر ورود و خروج کالاها
- ششم و مهمتر از همه همگامنبودن با زنجیره بینالمللی اعتباربخشی و تأیید صلاحیت آزمایشگاهها و مراکز گواهیکننده.
استانداردسازی، ارزیابی انطباق، اندازهشناسی و تأیید صلاحیت، ستونهای چهارگانه استاندارد هستند که در مجموع سازمان ملی استاندارد را تشکیل میدهند؛ سازمانی بسیار مهم و تخصصی که با جان و مال و سلامت مردم سروکار دارد، اما دولتها کمتر به نقش و عملکرد آن توجه داشتهاند و به همین دلیل در این سالها دوران بحران مدیریت را پشت سر میگذارد و در حالت اغما به سر میبرد. مرکز ملی اعتباربخشی و تأیید صلاحیت، ستونی از ارکان این سازمان است که در مجموع با حدود ۲۵ نیرو باید تمام آزمایشگاهها و مرکز گواهیکننده در سراسر کشور را ارزیابی و به زنجیره آزمایشگاههای بینالمللی استاندارد پیوند دهد تا نتایج آزمایشهای انجامشده در آزمایشگاههای ایران در آزمایشگاههای استاندارد در کل جهان قابل قبول باشد و هیچ کالای استاندارد و باکیفیتی پشت مرزها نماند یا برگشت نخورد. حالا مقایسه کنید مرکز ملی تأیید صلاحیت ایران (NACI) را با مرکز تأییدصلاحیت ترکیه (TURKAK) با بیش از هزار ارزیاب و نیروی کارآزموده که وظیفه ارزیابی، نظارت و کنترل آزمایشگاههای استاندارد در سراسر ترکیه را عهدهدار است. به همین دلیل کالاها و خدمات ترکیه هر روز بیشتر از دیروز بدون چالش به بازارهای جهانی راه پیدا میکنند. از قدیم گفتهاند: «همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید»؛ سازمان ملی استاندارد و مرکز ملی تأیید صلاحیتمان هم باید مثل دیگر مراکز علمی، تخصصی و کاربردی فشل و ناکارآمد باشد. سال ۹۷ بهعنوان نماینده سازمان ملی استاندارد و عضوی از کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و قطر، به دوحه سفر کردم. با مشاهده میوهها و سبزیجاتی که از کشورهای دوردست و نه از ایران، وارد قطر میشد، تعجب کردم. از نماینده سازمان استاندارد قطر دلیل را سؤال کردم؛ در پاسخ گفت: به دو دلیل، اول آنکه نخستین محمولههای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی استاندارد و باکیفیت است، اما در محمولههای بعدی کیفیت کاهش پیدا میکند و معمولا کیفیت کالاها و خدمات ایرانی در طول زمان افت میکند. دوم آنکه واردکنندگان قطری زمان ایستادن در صف روادید و مسیر پرپیچوخم اداری واردات کالا از ایران را ندارند. به عبارتی ما به دلیل ضعف ساختار و بافتار فرهنگی- اجتماعی جامعهمان، نهتنها بازارهای جهانی بلکه بازارهای منطقهای و بازارهای همسایگان را هم از دست دادهایم. شاید تعجب کنید اگر این خسران و چالش اقتصادی را به مسائل فرهنگی- اجتماعی ربط دهم. بله درست است، ربط دارد. هرچند فلفلدلمه و کیوی ایران به دلیل رعایتنشدن میزان مجاز سموم دفع آفات نباتی در تولید این محصولات برگشت خوردهاند، اما در مجموع مهمترین دلایل ناموفقبودن ایران در صادرات کالاهای غیرنفتی، تفکر و رفتار فرهنگی- اجتماعی غیرحرفهای و نامتعارف ماست.
- کاهش تدریجی کیفیت کالاها و خدمات، رعایتنکردن دقیق استانداردهای ملی و بینالمللی و استفاده غیرمجاز از مواد نگهدارنده و سموم در محصولات غذایی و کشاورزی ناشی از تفکر سرهمبندی، اهمالکاری، توجهنکردن به جزئیات، بیحوصلگی و تعجیل، بیسلیقگی، مسئولیتناپذیری و نظارت ضعیف است.
- بوروکراسی اداری و فرایند طولانی اخذ مجوزها، ناشی از تمایل به رانت، سوءاستفاده، بینظمی و قانونگریزی است.
باید بدانیم و باور کنیم که دنیا ساکن نیست و پیش میرود و منتظر نظرات و باورهای خودپندارانه ما و پافشاری بر ضعفهای بافتاری و ساختاری فرهنگ ما نمیماند. دنیا، دنیای دانش و معرفت است. دانش و معرفت فقط با تحصیل و دانشگاه حاصل نمیشود، بلکه نیاز به صعود به مراتب جدیدی از دانستن، فهمیدن، درککردن و اصلاح فرهنگ، سبک زندگی، نظام رفتاری و انطباق آن با فضایل مورد قبول همه ابنای بشر دارد. نظام فرهنگی- اجتماعی ما نیازمند بازنگری و اصلاح اساسی است و برای رهایی از چالشهای فرسایشی دهههای اخیر، چارهای جز بازنگری و اصلاح فرهنگ اجتماعی با روشهای ترویجی، ایجابی و در صورت لزوم سلبی ندارد.