آیتالله طالقانی و شورا
علی شاملو
مسئله شورا و ارائه طرحهایی برای تحقق آن از طرف آیتالله طالقانی موضوعی نبود که در کوتاهزمان بعد از انقلاب عنوان شده باشد. این مسئله در تمام مراحل زندگی ایشان قابل بازشناسی و بازنمایی بوده، به آن حد که روح و عمل طالقانی با رجوع به مفهوم شورا قابل درک است؛ بهطوریکه خود نیز همواره سعی داشت تا این اصل را در زندگی اجتماعی- سیاسی خود به کار ببندد. به اعتراف همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند و از نزدیک او را میشناختند، روحیه شوراطلبی در رویکرد فکری- عملی ایشان برجسته بود. ایشان در سالهای 1325-1326 برای سامانبخشیدن به امور محل و خلاصی از سلطه کدخدا و ژاندارم و... به تشکیل یک انجمن محلی در روستایشان (گلیرد) تأکید داشتند و خود نیز گاهی در جلسات عمومی انجمن شرکت میکردند. این انجمن، علاوه بر توجه به امور اجتماعی و عمرانی، به نظم و انضباط محل هم میرسید و در کنار آن بسیاری از امور مردمی را رفعورجوع میکرد. از سوی دیگر، این عالم مصلح به شورا و مشارکت مردم در مقدرات خود و رهبری کشور اعتقاد و ایمان دیرینه داشت. به همین منظور در سال 1332، یعنی دوران سیاه کودتا و دیکتاتوری محمدرضا شاهی، کتاب ارزشمند تنبیه الامه و تنزیه المله علامه بزرگ آیتالله نائینی را که مباحث اصلی آن در تأیید شور و مشورت و ضرورت شورا و نفی استبداد و دیکتاتوری فردی است، با توضیحات و حواشی بسیار جامع و روشن تحت عنوان «حکومت از نظر اسلام» تجدید چاپ کرد و با اشاره به آیات و روایات، مردم آگاه دور از صحنه و روحانیت منزوی دور از سیاست را متوجه ماهیت غیراسلامی و غیرمردمی حکومتهای فردی، موروثی و استبدادی کرد. ظاهرا آیتالله طالقانی نخستین بار در پاسخ به پرسشهای گوناگونی که درباره معنا و مفهوم «موتمر» و زمینه پیدایش آن که در چنین نشستهایی مطرح میشد، به موضوع شورا پرداخت. به اعتقاد او شورا از مشخصههای جامعه اسلامی است و اگر مسلمانان در امور و پیشامدها از ذخایر عقلی و ذهنی یکدیگر بهره گیرند و در جزئیات و تطبیق امور ثابت با توجه به وظیفه و حوادث روز عمل کنند، همواره کامیاب خواهند بود.
اما با آغاز زمامداری معاویه، اصل بنیادین مشورت، مانند دیگر اصول اسلامی، در صفحات قرآن مستور ماند و این مطالب اساسی و ارزنده قرآنی که سازنده جامعه مبتنی بر عدالت بود، یکسره به فراموشی سپرده شد و استعدادهای افراد به هدر رفت و قوای اندیشمندان مصروف دفاع از مذهب و مسلک فردی شد. آیتالله طالقانی، هدف از طرح مجدد «موتمر» را احیای دوباره این اصل عظیم اسلامی برشمرد که به همت مردانی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی و مانند آنها مجددا مطرح شد. طالقانی نهتنها در مسائل سیاسی و اجتماعی، بلکه در مسائل دینی و مذهبی هم به شورا توجه داشت؛ چنانچه پس از فوت آیتالله بروجردی در سال 1341 تعیین مرجعیت واحد و فتوای فردی را جوابگوی نیاز زمان و علوم روز ندانست و برای اولین بار در تاریخ فقه شیعه «شورای فتوا» را پیشنهاد کرد. او نخستین کسی بود که پس از پیروزی انقلاب از شورا سخن گفت و آن را بهعنوان اصلی حیاتی و ضروری مطرح کرد که باید به صورت قانونی درآید و اداره کشور بر پایه آن باشد. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از میان همه عناوین پرزرقوبرق غربی و شرقی از قبیل دموکراسی، دموکراتیک، سوسیالیستی، ملی، خلقی و... فقط نظام شورایی را خواستار بوده که در این پیشنهاد دو هدف اساسی داشت: 1- حاکمیت مردم و شخصیتبخشیدن به آنها 2- دگرگونی و تغییر بنیادین سیاسی، اقتصادی و اداری نظام دیکتاتوری شاهنشاهی به یک نظام جمهوری اسلامی. او این نکته را بارها گوشزد کرد و گفت: «رأس که نظام شاه و دربار بود و ساقط شده بود؛ ولی پایه و اساس آن و فرهنگ استبدادی هنوز در جامعه حاکم است». منظور آیتالله طالقانی از طرح شوراها، پیریزی دو اصل الهی و انسانی، آزادی و عدالت اجتماعی بود و البته عدالت اجتماعی از دیدگاه و زاویه دید طالقانی در بعد اقتصادی و توزیع ثروت خلاصه نمیشود و قلمرو بسیار مهم دیگری نیز دارد که همان توزیع قدرت و مشارکت مردم در حکومت است. آیتالله طالقانی با مطرحکردن موضوع «نظام شوراهای مردمی» رسالت انسانی- اسلامی خود را نه در ایران، بلکه در جهان اسلام و دنیای محرومان به انجام رسانید و در حساسترین دوران دگرگونی تاریخ ایران کمتر پیام، تفسیر یا مصاحبهای از ایشان منتشر شده که تأکید بر شورا در آن نباشد.