نگاهی به مستند ایساتیس
زندگی به سبک کویر
رضا صائمی
ایساتیس نام قدیمی شهر یزد است و علیرضا دهقان همین نام را برای مستند خود و روایت متفاوت تاریخی از آن برگزیده است؛ اما «ایساتیس» را میتوان فراتر از یک روایت شهری با تمام وجوه زیباییشناسانهاش، بازنمایی نسبت انسان با طبیعت در تجربه شهرنشینی هم دانست. بازنمایی سوژه به زبان و نگاه ابژه و عناصر چهارگانه طبیعت یعنی آب و باد و خاک و آتش، روایت جزء به کل است. از طریق معرفی یک شهر به معرفت جهان پل میزند و مخاطب را دچار خودآگاهی به نسبت خود و طبیعت میکند. ساختاری که نقد به جامعه مدرن را هم در ضمیر ناخودآگاه روایت گنجانده و نشان میدهد حال بد انسان امروزی از تجربه معماری و فضای شهرهای مدرن به دلیل فقدان هارمونی و هماهنگیای است که بین انسان و طبیعت وجود داشت و زیستبوم او با زیستجهان او مماس و منطبق بود. این هارمونی و هماهنگی نهفقط در مضمون و ماهیت سوژه بلکه در فرم روایت هم قابل ردیابی است. ازاینرو است که تماشای مستند فارغ از وجاهت سوژه و بلاغت متن آن، حال مخاطب را خوب میکند و انرژی خوب برساخته از این هارمونی به حس تناسب و تعادل روحی در تماشاگر منجر میشود. در بخشی از نریشن مستند آمده «زندگی به سبک کویر، سنت دیرینه این سرزمین است... که تنها راز بقای او در این سرزمین مقدس، دانستن راز هماهنگی با طبیعت است». مستند «ایساتیس» نهتنها همین جمله را بهمثابه جوهره اصلی خود به تصویر کشیده و روایت میکند؛ بلکه این هماهنگی با طبیعت را بهعنوان یک پیام اخلاقی در حس و حال مخاطب و تجربه تماشای او بازتولید و رمزگشایی میکند. «ایساتیس» قصه زندگی در کویر و رمز و راز شکوه ماندگار است. زندگی کویری که هم در نسبت با عناصر طبیعت تعریف و هم از زبان آنها روایت میشود و چه گزینههای خوبی برای بیان نریشن و متن گفتار این مستند برای زبان حال آب و باد و خاک و آتش انتخاب شده است. ابوالحسن تهامینژاد، نصرالله مدقالچی، زهره شکوفنده و مریم شیرزاد با آن صداهای تأثیرگذار و سحرآمیز بر غنای متن افزودهاند. متنی که هم واجد اطلاعات لازم برای بیان واقعیت بود و هم واجد ادبیات و نگارشی زیباییشناختی که لذت بصری مستند را با لذت شنیداری در هم تنیده و تماشای مستند را به تجربهای دلچسب بدل کرده است. استفاده درست و بهاندازه از دوربین و قاببندیهایی که قرار نیست صرفا تصاویری کارتپستالی خلق کنند؛ بلکه در خدمت بازنمایی سوژه و مضمون باشند، به همراه ریتم مناسب و روان نیز کمک میکند تا بر غنای این تماشا افزوده شود.
«ایساتیس» را میتوان مستندی سفرنامهای هم دانست که امکان یک سفر دلچسب را به همراه مردمنگاری و شهرشناسی تاریخی برای مخاطب فراهم میکند. فارغ از بازنمایی طبیعت زیبای کویر، مهندسی شهری یک شهر کویری هم بهدرستی بازنمایی میشود؛ شهری که در نسبت با آهن و فلز که در همزیستی با عناصر طبیعت، هویتمند شده و ساختار و بافت آن شکل گرفته است. مستندی بومگرایانه که هم شکل روایت هم شمایل بصری متفاوت و ماندگاری دارد که بهآسانی از یاد نمیرود؛ اما مهمتر از این دو مؤلفه، نگاه متفاوت مستندساز در دیرینهشناسی شهر یزد و مفاهیم کویرشناختی برساخته این پارادایم، «ایساتیس» را متفاوت از نمونههای مستندهای بومگرایانه کرده است. حتی میتوان آن را مستند پرتره هم دانست که شهر در آن فارغ از هویت تاریخی به یک شخصیت هویتمند بدل شده که از آن رمزگشایی میشود. شهری که هم زمین و زیرزمینش را میبینیم و هم از آسمان در فیلمبرداری هوایی به نمایش درآمده است. ضمن اینکه مستند از ظرفیت نمایشی هم برای بازسازی یزد قدیم و آداب و رسوم و سنتهای مختلف آن استفاده میکند که از دل آن نوعی مستند مردمنگارانه خلق میشود. صحنههای پایانی مستند و آن نماهایی که از یک مراسم عروسی سنتی در یزد شاهد هستیم، از یک سو و صحنههای مرتبط به مراسم محرم و عزاداری ویژه یزدیها از سوی دیگر، دو سویه مهم سوگ و سور را در این شهر کهن بازنمایی کرده و برجسته میکند. مستندساز از گفتوگو و مصاحبه با مسئولان شهری یا کارشناسان و پژوهشگران پرهیز میکند؛ اما مستند یک اثر پژوهشی است که حاصل آن در متن گفتارهایی که بیان آن بین چهار گوینده نریشن تقسیم شده، قابل دریافت است. گرچه زمان مستند طولانی است؛ اما ریتم خوب و تنوع و تعدد پلانها و استفاده از صداهای متنوع در نریشن و روایت، آن را کسالتبار نمیکند. مستندی که فرازونشیبهای سوژهاش، تعلیق آفریده و نشان میدهد که چگونه یک شهر از نیستی به هستی میرسد، به یک شکوه و شوکت تاریخی در دل کویر و اینکه چگونه مردمان این سرزمین، خاک این کویر را به کیمیا بدل کردند.