|

بهمن در زمستان کسی را برنمی‌گرداند

سامان موحدی‌راد: عمر برخی آشنایی‌ها و دوستی‌ها اگرچه کوتاه، اما گاهی چنان با‌کیفیت است که همیشه در ذهن‌ باقی می‌ماند. من هم در میان دوستانم کسانی را می‌شناسم که در دهه سوم زندگی با آنها آشنا شده‌ام و اگرچه فرصت برای دیدار خیلی کوتاه، اما چنان با‌کیفیت بوده که یادکردش همیشه برایم مصداق همان عبارت «یاد برخی نفرات روشنم می‌دارد» است. دکتر سیدمصطفی فاطمی که روز گذشته خبر آمد در زیر بهمن قلعه‌دختر آهار مدفون شده و دیگر عمرش به این دنیا نبوده و در جمع ما نیست نیز از همان افراد بود. دندان‌پزشکی معتبر و شناخته‌شده و امین و در کنارش کوهنورد و صخره‌نوردی قابل که گویا همه قابلیت‌هایش در برابر قهر طبیعت به کار نیامد و خیلی زود از جمع ما رفت. چیزهای زیادی ما را به هم پیوند می‌زد و در همان اولین دیداری که در مطب دکتر حاصل شد، سابقه روزنامه‌نگاری و دانشگاه تهران و کلی دوست و آشنای دور و نزدیکی که در انجمن اسلامی دانشگاه داشتیم، موجب شد تا خودمان را خیلی زود دوست و رفیق بدانیم. اما چیزی که از آن برایم مهم‌تر بود، این بود که مصطفی فاطمی خیلی زود به یکی از مراجع من برای مشورت تبدیل شد و این همان کیفیت خاص دوستی با دکتر بود که این ارتباط را برایم جذاب می‌کرد. جلسات درمان دندان‌ها گاهی شبیه به تصاویر کلیشه‌ای از اتاق‌های روان‌کاوی می‌شد که بیماری این بار روی صندلی دندان‌پزشکی لمیده بود و با دکتر معتمدش حرف می‌زد. صحبت اما اغلب از گره‌های کاری و تصمیم‌های دوران کاری بود؛ چیزی که خود دکتر هم علاقه داشت به‌عنوان یک بزرگ‌تر با همان شوخ‌طبعی خاص خود درباره آن حرف بزند. دکتر فاطمی سابقه‌ای در روزنامه‌نگاری داشت و در دهه 80 سردبیر ایسنا بود و از بدو شکل‌گیری ایسنا در آن حضور داشت. دانشجوی دندان‌پزشکی دانشگاه تهران بود و وقتی قرار شد ایسنا در جهاد دانشگاهی شکل بگیرد، در تیمی بود که به همراه آقای فاتح ایسنا را تأسیس کردند. اما حضورش در دنیای روزنامه‌نگاری چندان نپایید و به حرفه خودش بازگشت و در کنارش به باشگاه کوهنوردی تهران پیوست و به یک کوهنورد و صخره‌نورد حرفه‌ای تبدیل شد که دوره‌های آموزشی زیادی را در باشگاه کوهنوردی تهران برگزار کرده بود. همین چند ماه پیش در اینستاگرامش ویدئویی درباره ساخت جان‌پناه در برف و بوران ساخته بود و در روزهای قرنطینه عید، ویدئوهای زیادی از حفظ آمادگی‌اش در دوران قرنطینه منتشر کرده بود. همه اینها اما سرانجام در روز واقعه به کارش نیامد و پیکرش یک روز تمام زیر بهمن قلعه‌دختر ماند. یادش گرامی که آدم درست و کم‌نظیری بود و هرکس او را می‌دید، خیلی زود به این مسئله پی می‌برد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها