|

ترجمه، شرح و تفسیر رساله قدسیّه در یک کتاب

«کوتاه‌نبشت پاک؛ نخستین سخن در ژرف‌اندیشی: رساله قدسیّه» اثر صدرالمتألهین شیرازی ملاصدرا به‌تازگی با ترجمه جهانشاه ناصر ازسوی انتشارات مولی منتشر شده است. بعد از «اخگرها» اثر میرداماد و «تعلیقات» اثر ابن‌سینا، این سومین کتابی ا‌ست که به قلم این مترجم آثار فلسفی به طبع می‌رسد. رساله قدسیّه از مؤلفات ارزنده و گمنام ملاصدرا به شمار می‌رود که موضوع آن حقیقت وجود ذهنی است. این رساله مشتمل بر سه مقاله است. «بحث درباره هستی و پیامدهای آن»، «سرشت چگونه با هستی شرح می‌شود؟» و «نسبت هستی به امور شایدی» از جمله موضوعاتی است که در مقاله اول مطرح شده است. «درباره احکام هستی بایدی» و «هستی بایدی یکتا»، موضوعات مقاله دوم را تشکیل می‌دهد و مقاله سوم که از دو مقاله قبل مفصل‌تر و مشروح‌تر است مشتمل بر عناوینی چون «در اثبات هستی ذهنی»، «پیدایی سایه‌ایی»، «نفی قوام‌بخشی حلولی برای امور شایدی»، «نفی قوام‌بخشی صورت عقلی و خیالی»، «مثال نوری و صور عقلی قائم به نفس خویش»، «عین ثابت یا ماهیت کلی» و «تفاوت بین حصول آینه‌ای و حصول نفسی» است. همان‌طورکه گفته شد موضوع رساله قدسیّه، «وجود ذهنی» است. از مختصات ترجمه این کتاب، شرح و نقد مترجم در دل متن کتاب است که در واقع با این شرح و نقد هم از صعوبت فهم مطلب کاسته می‌شود و هم خواننده مشتاق به‌راحتی می‌تواند به فهم درست هر پاراگراف نایل آید. این کتاب تنها ترجمه رساله قدسیّه نیست بلکه شامل آرا و نظرات مترجم است که رساله را نقد می‌کند. از ابداعات مترجم، نقد «درجا» و «بجایی» است که کل رساله را به چالش می‌کشد و مسلما اصحاب و ارباب علم فلسفه را وارد میدان این بحث دامنه‌دار می‌کند. به‌عنوان مثال، مقاله اول که عنوان «بحث درباره هستی و پی‌آمدهای آن» را یدک می‌کشد، قریب شش پاراگراف از کتاب را در بر می‌گیرد. پس از آن شرح و نقد مترجم با این مضمون ظاهر می‌شود: «ملاصدرا به زبان ساده‌تر می‌خواهد بگوید «جنس» یا همان «دربردارنده برتر» در سرشت خویش، اشیایی را حمل می‌کند که از او جدایی‌ناپذیرند. جدایی‌ناپذیربودن شئ از شئ حکایت از «هستی فرازمانی» آن دارد. نگاه برخی از اهل منطق به اصطلاحات منطق، نگاه ارسطویی است. آنها قواعد منطقی را با تجربه کشف کرده‌اند. کشف تجربی قواعد منطقی، از یک‌سو منطقی است و از سوی دیگر «اعتباری» که به معنای «بی‌اعتباری» است. این قواعد با تجربیات جدید می‌توانند تغییر کنند. ملاصدرا نیز از گزند این اعتبارات مصون نیست. همان‌طورکه ابن‌سینا از این خطا، به دور نبود...» مترجم به شرح رساله ملاصدرا اکتفا نمی‌کند بلکه در مقام نقد تک‌تک گفته‌های وی برمی‌آید. آنجا که ملاصدرا درباره «وجود حقیقت هستی در امور عینی» سخن می‌گوید، ضمن تصدیق این گزاره، می‌گوید: «...در اینکه حقیقت «وجود»، «در (عالم) امور عینی» است، شکی وجود ندارد. پرسش اما این است چرا جناب ملاصدرا غیرممکن‌بودن حقیقت وجود را در «ذهن» مطرح می‌کند. وجود ذهنی که موضوع اصلی این رساله است نیز زیر از سوی نقد مترجم نقد می‌شود. «ملاصدرا در ابتدای جمله خود به وجود و ماهیت «وجود ذهنی» می‌پردازد، این‌گونه که آن را بازتاب «حقیقت خارجی» یا به عبارتی از دید او «حقیقت خارج از ذهن» معرفی می‌کند. او نیز همانند بسیاری از پیشینیان و حکمای پس از خود از این نکته غفلت ورزیده که هم «ذهن» و هم «خارج از ذهن»، از آن حیث که در «زمان»اند از «حقیقت خارجی» یا «حقیقت واقعیت» بهره‌ای ندارند. حقیقت هیچ شیئی در زمان نیست... نگاهی به نخستین عبارت ملاصدرا در رساله مسائل قدسیه، شاهد مدعاست». با این تفسیر مترجم و نقد آشکار او بر ادعای ملاصدرا در رساله قدسیه، باید پرسید پس تکلیف حقیقت شئ چه می‌شود؟ در بخش دیگری از این شرح و نقد، او چاره راه را در آرای میرداماد می‌جوید: «میرداماد، موسوم به معلم سوم و استاد جناب ملاصدرا، این اصطلاح را چنان در «جای خود» به کار می‌برد که راه هر شائبه‌ای را در «یکی‌دانستن حقیقت خارج با وجود خارج از ذهن» می‌بندد... هر شیئی که «در زمان» رؤیت شود، خواه این شئ «وجود ذهنی» داشته باشد و خواه بهره‌مند از «وجود خارج از ذهن» گردد، مسبوق به «حقیقت خویش» است. حقیقت هر شئ «در زمان» نیست، بلکه «با زمان» است». اما مراد از وجود ذهنی چیست؟ نزد ملاصدرا «شئ خارج از ذهن»، پس از دیده‌شدن توسط انسان وجودی ذهنی می‌یابد که این وجود ذهنی از کلیت و عمومیتی برخوردار است. از نظر مترجم کتاب، ملاصدرا نیز در پیروی از پیشینیان در تعریف وجود ذهنی از حقیقت وجود تعریفی ارائه می‌دهد که بی‌نسبت با شئ خارج از ذهن قابل درک نیست.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها