مردمشناسي تهران
در مطالعه مردمشناسی جوامع شهری امروزی ایران کـه نظام پیچیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن بر اساس تکنولوژی مـدرن تشكیل شده، شناخت کلیت فرهنگ جامعه و بررسی و تحلیل ماهیت آن با نگرشی کلی و فراگیر ممکن نیست. برای رسیدن به شناختی دقیق از جامعه مدرن پژوهشگران ناگزیر از محدودکردن حوزه کار تحقیق خود به مردمنگاریهای موضوعیاند. تکنگاریهای موضوعی میتوانند بر محور پژوهش و مطالعه روی نهادها و گروههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، هنری، کارگری، دانشجویی، و مانند آنها؛ یا بر محور مطالعات اجتماعات ساکن در فضاهای مکانی در محلههای بالا و پایینشهر، و یا امور مربوط به فضاهای مکانی و زمـانی قدسی و غیرقدسی و مناسک دینی ـ مذهبی و سنتها و آئینهای قومی ـ ملی، و صدها موضوعات دیگر باشند. همچنین تحقیق و مطالعه فولکلور رایج در فرهنگ گروههای اجتماعی تشکیلدهنده جامعه شهری و فولکلور گروههای قومی و روستایی مهاجر جذب شده و پیوسته به جوامع شهری و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فرهنگی میان آنها و فرهنگ مردم بومی شـهرها نیـز در درک و شناخت بیشتر فرهنگ امروزی شهر سودمند است. کتاب «مردمشناسی جامعه تهران قدیم» آخرین اثر علی بلوکباشی، نویسنده و پژوهشگر مردمشناسی است كه پیش از این نیز تحقیقات زیادی در زمینه فرهنگ عامه ایران داشته است. این كتاب در چهار بخش «جامعه شهری تهران قدیم»، «خانه و خانواده»، «سنتهای خانوادگی» و «سنتهای عروسی» تدوین شده است. مؤلف کتاب در بخش نخست به معرفی جامعه شهری و عناصر تشكیلدهنده تهران قدیم و نیز تحلیل فرایند تحول و توسعه اجتماعی، فرهنگی و هنری آن پرداخته و در بخشهای بعدی با بررسی ساختار خانه و خانواده و ازدواج، ارتباط آنها را با جامعه در تهران قدیم بررسی کرده است. یکی از مسائلی که باعث تغییر سیمای تهران در سده گذشته شد، حرکت شهر به سوی نوسازی و مدرنیته بود اما این اتفاق در حالی رخ داد كه زندگی سنتی هنوز کاملا محو نشده بود. نویسنده نمود این همزمانی را در سنتهای زنانه اینگونه توضیح میدهد: «در روند تحولات شهری، بخش بزرگی از مردم طبقات و گروههای اجتماعی جامعه تهران جذب نظام فرهنگی جدید شده و سبک زندگی متجددانه را با پذیرش عناصر فرهنگ غربی اخذ کردهاند. هرچند هنوز عناصری از فرهنگ سنتی به ویژه پارهای از اعتقادات و آداب مذهبی و غیرمذهبی در ذهن و ضمیر آنها باقی مانده و در مواقع و به مناسبتهای خاص در آیینها و آداب و سنتها مانند مراسم سوگواری و جشن و آیینهای مذهبی و غیرمذهبی و در مراسم آیینی زنانه بازنمود مییابند. بخش دیگری از جمعیت شهری بهخصوص افراد مهاجر ایلی- روستایی و شهرستانیهای مهاجر همچنان در عمل و نظر در حصر نظام فرهنگ سنتی قدیم باقی ماندهاند و میکوشند تا سبک زندگی نیاکانی را ادامه دهند و ارزشهای سنتی کهن را همچنان محفوظ نگهدارند. این تضاد و تقابل فرهنگی در برخی الگوهای رفتاری و عقیدتی میان این دو بخش از اجتماعات سنتگرا و تجددگرا در سطح جامعه تهران چشمگیر است»(ص23). نویسنده در ادامه توضیحاتی درباره محلات قدیم و دروازههای تهران میدهد: «بنابر آگاهیهای موجود در 1269ق، شهر تهران به 5 محله ارگ، عودلاجان، بازار، سنگلج و چالمیدان (یا چالهمیدان) در داخل شهر و نیز آبادی بیرون دروازههای تهران تقسیم میشد. هر یک از محلهها، به جز محله ارگ، بنابر موقعیت خاصشان گذرها، پاتوغها (پاتوقها) و کوچههایی را در برمیگرفت. مثلا محله بازار دارای 10 گذر به نامهای کوچه غریبان، تکیه قاطرچیها و میانگود، عباسآباد، سیدناصرالدین و جز اینها و یک کوچه به نام خرقانیها و پاتوغ ملکآباد، یا محله سنگلج دارای 6 گذر به نام گذر گلبندک (گلوبندک)، قورخانه، افشارها، دباغخانه، دربخونگاه (درخونگاه) و گذر پایین و هر گذر دارای چند کوچه بود. کوچهها بیشتر به نام اشخاص سرشناس ساکن در آنها، در گذر زکیخان، ارنگه در گذر گلبندک یا کوچه عباسعلیخان، سرهنگ توپخانه در گذر قورخانه و کوچه میرزاحسینخان حکیمباشی در گذر افشارها در محله سنگلج؛ و به نام برخی از گروههای قومی یا ایلی مانند کوچه گندشلوها، باجمالوها و قرقانیها در گذر افشارها، کوچه عربها در گذر دباغخانه و ترکمانها در گذر پایین؛ یا به نام مهاجران برخی از شهرهای ایران مانند کوچه کرمانیها و کوچه قمیها در گذر پایین و همه در محله سنگلج نامیده میشدند» (ص33). بررسی وضعیت طبقاتی، بررسی آماری جمعیت بومی و مهاجر، ساختار خانواده و تأثیر آن بر فرهنگ شهری، نمادهای مدرنیته و «ازخودبیگانگی» تهران در اثر ساختوسازهای بیرویه، حاشیهنشینی، نوع زندگی و کنش زنان در جوامع سنتی در تهران قدیم، اجزای جامعه اصناف تهران و رابطه آنها با دربار، لوطیان تهران، بزهکاری در تهران، محاکمات و مجازاتهای صادرشده برای اصناف گرانفروش و زنان روسپی، تاریخ خاص و فرهنگی خیابان لالهزار، و بررسی برخی محلات خاص مثل چالمیدان دیگر موضوعاتیاند كه در این كتاب بررسی میشوند.