نگاهی به موسیقی- 21
حمید فرید
کردستان یا «کوردهوار» سرزمینی آریایی که میهماننوازی و گرمای دل مردمانش زبانزد همگان است. فرهنگ و آداب و سنن این سرزمین در ارتباط و پیوند با دیگر مردمان در قلمرو و زیست اقوام ایرانی است. در این میان موسیقی کردی به دلیل گسترش و پراکندگی این قوم در جهان و تعدد و تنوع مناطق کردنشین ازجمله غرب آسیا و منطقه خاورمیانه بسیار غنی است. ثبت جهانی سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی از جانب یونسکو میتواند مهر تأییدی بر این ادعا باشد. موسیقی کردی در میان مردمانش پیوندی ناگسستنی با زندگی روزمرهشان دارد و شامل آواها، ترانهها، آهنگها و نغمههایی جاودانه است که بیانگر ارزشها، باورها و حوادث روزگار است و زیرشاخه فرهنگ فولکلور کردی است. پیدایش این نوع موسیقی از افسانههای کردی و در قالب ترانههای این زبان شروع میشود؛ ترانههایی که در فرهنگ کردی در دسته ترانههای دیوانی تقسیم میشود و بیشتر محتوای آن همان افسانههایی است که شکلی حماسی دارند. این حکایت و داستانها به دو دسته «دلدادگی» و «قهرمانی» تقسیم میشوند و بنا به نوع آن، حاوی حکایتی از داستان دو دلداده یا دلاوریها و مبارزهطلبیهای یک قهرمان است. نسبت به گستره جغرافیایی منطقه کردنشین شاهد انواع مختلفی از موسیقی هستیم؛ در بخشی از موسیقی کردی به نام «سورانی» یا «گورانی» که اهمیت ویژهای بهویژه در میان کردهای ارومیه دارد، همچنین در میان کردهای شمال ترکیه (لاوژه) نیز عمومیت دارد و دارای ریتمی با نام «قهتار» است و مربوط به یکسری نیایش و مراسم مذهبی است. پژوهشگران بر این باورند که ریشه این واژه از «گاتا» در زرتشتی گرفته شده، گورانی باشکوهترین و بزرگترین شیوه موسیقی کردی است. این آواز عظیمترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهنترین بخش ادبیات کردی را شامل میشود. در زبان عامه به تمام شیوهها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته میشود. دومین نوع این موسیقی موسوم به «هوره» مختص به کردهای ایلام و کرمانشاه (کرماشان) است و حاوی ترانههایی در حمد و نیایش اهورامزدا است و ریشهای زرتشتی برای نیایش مذهبی کردها دارد. نوع دیگری از موسیقی به نام «مور» یا «موره» که بیشتر در جنوب کردستان رواج دارد، مربوط به مراسم یادبود است که با مرثیهسرایی به صورت ترانه و با تعریف ویژگیهای شخصی آن فرد همراه است. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که «چمری» نامیده میشود اجرا میشود. نوع دیگر موسیقی مربوط به زادروز حضرت خاتم است که به مولودنامه معروف است. اصیلترین سازهای مورد استفاده در موسیقی کردی سرنا و دهل هستند که بعدها دو ساز حائز اهمیت دف و تنبور نیز به این مجموعه اضافه شد. به گونهای که برخی کردستان را پایتخت دف جهان میدانند. ملودیهای کردی در قالب هفت دستگاه موسیقی کلاسیک ایران جای دارد و دستگاه شور یکی از این دستگاهها است که بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییک دهگری، گولنیشتان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور است. در بیاتترک میتوان نشانههایی از سرچشمهگرفتن از موسیقی کردی را دید. این گوشه شامل گامهای بالاست که در اینجا عنوان ارتباط میان موسیقی سنتی کردی و موسیقی اصیل مطرح میشود. موسیقی کردی به دلیل ملودیهای طبیعی، شبیه گاممینور، ریتمی پرجنبوجوش و آوازخوانی درخشانش وضعیتی ویژه ایجاد میکند که به شیوهای حیرتانگیز سرشار از تحرک و غم و درد است. به دلیل همین حالت ویژه است که غالبا توجه جهانگردان را به خود جلب کرده است. طبق گفتههای «بویس»؛ (جهانگردی که در سده نوزدهم از کردستان دیدن کرد) آهنگهای کردی با زیر و بمی تقریبا منظم و ارائهای کاملا غمگین مشخص میشوند. موسیقی کردی حاوی شیوهها و آوازهای مختلفی است که در این بین «بیت»؛ یکی از مهمترین مقامهای کلاسیک کردی است که در جنگها، جوانمردیها و حماسهها به کار برده میشود و در ستایش خالق یکتا و پیامبران و رهبران آزاده است و با نام دیگر «بالوره» نیز از آن یاد میشود. این مقام مبتنی بر نغمههای کاملا ساده و بدون رعایت وزن و قافیه است. این آواز کردی بیشتر در مناطق مهاباد، مکریان و بوکان اجرا میشود. «سوز» یکی دیگر از انواع شیوههای موسیقی کردی است، مهمترین ویژگی این مقام توجه به سوز درون، شکایت و زاری است که در اکثر مناطق کردستان وجود دارد. نام یکی دیگر از آوازهای کردی «سیاهچمانه» نام دارد که در شکلی دههجایی و دومصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده میشود و به علت همزیستی با مسائل عرفانی رنگوبوی جدیدی هم به خود گرفته و در پارهای مواقع به آن مقام «شیخانه» یا «صوفیان» هم میگویند. شمس قیس رازی (ادیب سده هفتم) در کتاب «المعجم فی معاییر اشعارالعجم» به سیاهچمانه اشاره میکند و میگوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان است و درمورد وجه تسمیه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد. اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته و به نام جامهسیاه درآمده و منظور کسی است که هنگام خواندن این جامه را به تن دارد.