|

بهزاد نبوی رئیس سنی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان شد

سیاست‌ورزی در دهه هشتم عمر

شرق: نخستین جلسه نهاد اجماع‌‌ساز اصلاح‌طلبان با نام «جبهه اصلاحات ایران» برگزار و بهزاد نبوی به‌عنوان رئیس سنی این نهاد تعیین شد. او اولین سخنران جلسه بود و در سخنان خود بر ضرورت تهیه آیین‌نامه برای انتخاب اعضای هیئت‌رئیسه جبهه ‌‌اصلاح‌طلبان تأکید کرد. ریاست نبوی بر «جبهه اصلاحات ایران»، آن‌هم بعد از سال‌ها دوری او از عالم سیاست، از دو جهت حائز اهمیت است؛ نخست آنکه ریاست او بر مهم‌ترین تشکیلات اصلاح‌طلبی نشان می‌دهد رویکرد اصلاح‌طلبان مانند چند سال اخیر نیست که متکی بر ائتلاف با غیراصلاح‌طلبان بود، بلکه این‌بار با هویت اصیل اصلاح‌طلبی پا به میدان می‌گذارند و دوم آنکه حضور نبوی در نهاد اجماع‌ساز می‌تواند باعث توجه سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان به انتخابات و احتمالا متعاقب آن مشارکت حداکثری شود؛ زیرا نبوی همواره یکی از افراد خوشنام در جبهه اصلاحات بوده است. پیش از انقلاب بهزاد نبوی که گاهی با عنوان چریک پیر شناخته می‌شود، از پیش از انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. او در سال 47 به‌همراه مصطفی شعاعیان، رضا عسگریه و پرویز صدری، جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد که تشکلی مخفی و مسلح بود. او از خرداد ۱۳۵۱ به‌دلیل تحت‌تعقیب‌بودن به‌طور مخفیانه زندگی می‌کرد. اسم مستعار او در این دوران، «حمید جهان‌بین» بود. نبوی سرانجام در مرداد سال 51 بازداشت شد. او نحوه بازداشت خود را این‌گونه شرح می‌دهد: «یک روز ساعت چهار صبح، قبل از آنکه برای نماز بیدار شوم، ناگهان با سرو‌صدایی از خواب پریدم. یواشکی از پنجره به داخل حیاط نگاه کردم؛ دیدم ساواکی‌ها دور تا دور حیاط خانه، با مسلسل و یوزی ایستاده‌اند. به پشت ساختمان رفتم، متأسفانه خانه را طوری ساخته بودند که اطرافش باز بود و به ساختمان‌های دیگر راه نداشت. دیدم پشت ساختمان را هم محاصره کرده‌اند. آن موقع همراه خودم اسلحه نداشتم، فقط یک سیانور داشتم، آن را در دهانم گذاشتم و پس از چند لحظه دستگیر شدم. خوشبختانه یا متأسفانه سیانور کار نکرد». او به مدت 20 ماه در زندان انفرادی بود که یک سال آن را در زندان اوین و بقیه را در زندان قزل‌قلعه گذراند. او در پاییز 52 به حبس ابد محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰سال کاهش یافت. او پیش از این نیز در دوران دانشجویی خود دو مرتبه دستگیر شده بود، اما این بازداشت‌ها به مرحله دادگاه نرسیده بودند. نبوی درباره دوران زندان انفرادی گفته بود: «زندان اوین شرایط سخت‌تری داشت. در اوین نه ملاقاتی داشتیم و نه اجازه هواخوری منظم می‌دادند. گاهی اوقات تا دو ماه به هواخوری نمی‌رفتیم. روزی 10 ساعت در سلول پیاده‌روی می‌کردم تا مقاومت کف پا برای شلاق بالا رود». پس از انقلاب نبوی از بهمن ۱۳۵۷ تا مرداد 58 عضو کمیته مرکزی انقلاب اسلامی بود. پس از آن تا آبان 58 به‌صورت تمام‌وقت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به فعالیت می‌پرداخت. در آبان همان سال، با حکم شورای انقلاب اسلامی، به عضویت شورای سرپرستی صداوسیما درآمد. در شهریور 59 و با انتخاب محمدعلی رجایی به‌عنوان نخست‌وزیر، به سمت وزیر مشاور در امور اجرائی منصوب شد. او در دولت محمدعلی رجایی مسئولیت سخنگوی دولت و رئیس ستاد بسیج اقتصادی را نیز بر عهده داشت. از دیگر فعالیت‌های مهم او در این دوره، مدیریت مذاکرات مربوط به آزادسازی گروگان‌های آمریکایی بود که به بیانیه الجزایر منتهی شد. بهزاد نبوی در دو دولت میرحسین موسوی، وزیر صنایع سنگین بود. او در اواخر دوره جنگ با معرفی دولت و حکم هاشمی‌رفسنجانی، به‌عنوان مسئول پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا منصوب شد. پس از وزارت صنایع سنگین تا خرداد 76 مشاور مدیرعامل شرکت مپنا و عضو هیئت‌مدیره شرکت پتروپارس بود. از سال 79 به‌مدت چهار سال نماینده و نایب‌رئیس مجلس ششم بود که در اعتراض به «نظارت استصوابی» به‌همراه ۱۳۸ نماینده دیگر استعفا داد. بهزاد نبوی در سال 88 از میرحسین موسوی حمایت کرد که متعاقب حوادث پس از انتخابات، در 9 مهر همان سال بازداشت شد. او تا سال93 در حبس به سر می‌برد. موضع نبوی در قبال دولت روحانی، همواره مثبت بوده و باور داشته است که اگر روحانی در سال 92 روی کار نمی‌آمد، افراطی‌گری در کشور گسترش می‌یافت. از طرفی موضع او در سال‌های اخیر نسبت به دهه 70 تعدیل شده است و باور دارد تحت هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کرد؛ چنان‌که او در سال 98 در گفت‌وگو با «شرق» گفته بود: «به‌هرحال اگر شركت نكنیم، چه تصمیمی باید اتخاذ كنیم؟ برخی می‌گویند اگر در انتخابات 92 و 96 نمی‌آمدید، چه می‌شد؟ حرف من این است که یک ‌بار تجربه کردیم و دیدیم که اشتباهات اصلاح‌طلبان در انتخابات منجر به تشکیل دولت‌های هشتم و نهم شد که همه مشکلات در اقتصاد و سیاست خارجی از همان‌جا نشئت گرفته است. همیشه گفته‌ام كه هیچ ‌راهی جز راه‌حل‌های اصلاح‌طلبانه وجود ندارد. راه اصلاح‌طلبانه هم یعنی تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در درون نظام و با ابزارهای درون‌ساختاری که تنها ابزار صندوق رأی است. اگر خودمان با این وسیله نیل به توسعه و دموكراسی قهر کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ تجربه کرده و دیده‌ایم که وضع بدتر می‌شود. مشاركت‌نكردن گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس هفتم و قهر مردم یا انتخابات شورای دوم، نتیجه خوبی را به‌جا نگذاشت. در مجلس هفتم نماینده اول تهران با حدود 400 هزار رأی، وارد مجلس شد. ضمن اینكه میزان مشاركت در سطح كشور هم حدود 50 درصد بود كه با آن مشاركت كسی نمی‌توانست روی عدم مشروعیت مانور دهد. با مشاركت‌نكردن در انتخابات، امنیت ملی به خطر می‌افتد و آسیب‌پذیری کشور بیشتر می‌شود؛ ازاین‌رو راهی جز شركت در انتخابات نداریم و باید تمام تلاش خود را به‌‌ كار بگیریم تا انتخاباتی پرشور برگزار شود. البته باید توجه داشته باشیم برای برگزاری یك انتخابات پرشور، حاكمیت اصلی‌ترین نقش را دارد و این موضوع در دیدار اصلاح‌طلبان با وزیر محترم كشور نیز مطرح شد. ولی اصلاح‌طلبان هم نباید با اتخاذ مواضع ناصحیح، به یأس و ناامیدی مردم بیفزایند. او همچنین درباره اینکه چرا رویکردش قدری تعدیل شده است، گفته بود: «استراتژی یا راهبرد به‌معنای تحقق اهداف كلی (ایدئولوژیك)، در شرایط خاص زمان و مكان است. آنچه نسبتا ثابت است، اهداف كلی یا اهداف ایدئولوژیك است. آنچه برای من به‌عنوان هدف كلی، پس از دوم خرداد 1376 پایدار بوده، اصلاح‌طلب به‌ معنای تغییر وضع موجود به‌ مطلوب با حفظ اصل نظام و با روش‌های قانونی، مسالمت‌آمیز و تدریجی بوده است كه نه در مجلس ششم و نه امروز امیدوارم از آن عدول نكرده باشم. البته شرایط زمانی و مكانی مجلس ششم، راهبرد خاص خود را ایجاب می‌كرد كه هرگز از چارچوب اهداف كلی اصلاح‌طلبی خارج نشد. اصلاح‌طلبی در مقطع زمانی مجلس ششم اقتضائاتی به‌‌لحاظ راهبردی داشته و امروز اقتضائات دیگری مطرح است. علاوه‌ بر این، ممکن است انتقادهایی به عملكرد گذشته خودم هم داشته باشم؛ برای مثال به سیاست انتخاباتی سال 84 و به بعضی تصمیمات در مجلس ششم و سال 88، انتقادهایی دارم. ممکن است همه کارهایمان را که در گذشته فکر می‌کردیم صحیح بوده، امروز صحیح ندانیم كه در اینجا فرصت و ضرورت بحث درباره آنها نیست». او حالا و بعد از سال‌ها دوباره به عرصه سیاست بازگشته است تا هم مخاطبان اصلاحات در انتخابات پیش‌رو امیدوار شوند که جریان اصلاحات دیگر با غیراصلاح‌طلبان همراه نمی‌شود و با هویت اصیل اصلاح‌طلبانه وارد میدان شده‌اند و هم شخصیت و کاریزمای نبوی باعث تحرک در سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها