تیم دیپلماسی بایدن زیر ذرهبین
نعمت احمدی
فشارهای بیرونی به جو بایدن و وزارت امور خارجهاش درباره ایران سبب شد آنتونی بلینکن که از بدو مذاکرات برجامی در تیم مذاکرهکننده آمریکایی حضور داشت، نگاه و برنامههای دولت جدید آمریکا را درباره برجام بهصراحت بیان کند. بایدن نیز به شکلی گذرا دراینباره سخن گفته است؛ اما انتخاب رابرت مالی بهعنوان نماینده دولت بایدن در امور ایران، پازل سیاست خارجی آمریکا درباره ایران را تکمیل کرده است. رابرت مالی شناختهشدهترین چهره بعد از بلینکن در امور مربوط به ایران است که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا، در سمت هماهنگکننده شورای امنیت ملی در امور مربوط به غرب آسیا و آفریقای جنوبی بود. تبار مالی از موارد اختلافبرانگیز در جامعه یهودی آمریکاست. پدر او «سایمون مالی» هرچند یهودی بود، اما از منتقدان سیاستهای اسرائیل در قبال فلسطینیان بود. رابرت مالی تبار سوری دارد اما در مصر متولد شد. پدرش روزنامهنگاری چپگرا بود و مقالات تندی در روزنامههای معروف علیه سیاست غرب در آفریقا و نیز سیاست توسعهگرایانه اسرائیل در الحاق سرزمینهای اشغالی فلسطین مینوشت. اسرائیل و نیروهای ضد ایرانی با تکیه بر تبار سوری رابرت مالی و نوع تربیت او در خانواده روزنامهنگار چپگرای یهودی با انتصاب او در گروه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در زمانه باراک اوباما مخالف بودند؛ اما رابرت مالی در کنار بلینکن توانست مذاکرات هستهای را پیش ببرد. سابقه سیاسی رابرت مالی برمیگردد به دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون که دستیار ارشد امور اعراب و اسرائیل در بخش خاور نزدیک و جنوب آسیا در شورای امنیت ملی آمریکا بود. محافظهکاران آمریکایی با نگاه رابرت مالی به مسئله اعراب و اسرائیل و مهمتر از آن موافقت او با برجام مخالف هستند و به این انتخاب معترض هستند تا جایی که سناتور تام کاتن، سناتور ارشد حزب جمهوریخواه، انتصاب رابرت مالی را پیامی از طرف آقای بایدن علیه عملکرد ترامپ درباره ایران و برنامه اتمی ایران میداند و بهصراحت او را ترسیمکننده راه جدید برجام در دولت بایدن معرفی میکند و این انتصاب را خبر خوبی برای نتانیاهو و اسرائیل نمیداند. بعد از شهادت دکتر محسن فخریزاده، رابرت مالی ترور دانشمند هستهای ایران را ضربهای به برجام و برنامه مذاکره با ایران دانست. زمانی که مایک پمپئو پیششرطهای دوازدهگانهای برای ایران در نظر گرفته بود، این اقدام مایک پمپئو را برنتابید و بهشدت با آن به مخالفت برخاست. هماکنون در وزارت امور خارجه آمریکا تیمی آشنا به امور ایران عموما و برجام خصوصا مصدر کار هستند. تفاوت است بین نگاه مایک پمپئو که علیالظاهر مطالب و شروط او دیکتهشده از ناحیه مسئولان عربستان سعودی و اسرائیل بود تا تیم جو بایدن که فعلا فروش سلاح به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را به حالت تعلیق درآورده است.
1) آنتونی بلینکن: وزیر امور خارجه جدید آمریکا متولد 1962 است که پدر و مادرش یهودی بودند. پدرش از اعضای وزارت امور خارجه بود و مدتی سفیر آمریکا در مجارستان بود، پدربزرگش از حامیان تشکیل دولت اسرائیل بود و نظریات اقتصادی ماریس بلینکن - پدربزرگ - آنتونی بلینکن زیربنای اقتصادی تشکیل رژیم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی بود، آنتونی بلینکن فارغالتحصیل رشته حقوق است و از بدو ورود به مناصب دولتی جزء کارکنان ارشد شورای امنیت ملی آمریکا در دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون بود، وقتی جو بایدن، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا بود، همکاری بلینکن و بایدن از سال 2002 شروع شد و ریاست کمیته روابط خارجی را آقای بایدن بر عهده بلینکن گذاشت، نقشه جنگ عراق در سال 2002 در همین کمیته روابط خارجی سنا ترسیم شد و با کمک بلینکن آقای جو بایدن جنگ با عراق را به بهانه - حمایت از دیپلماسی سرسختانه - پیش برد، جنگی که منجر به اشغال عراق شد. بلینکن هوادار تجزیه عراق به سه منطقه قومیتی - کرد - شیعیان و اهل تسنن - بود که مورد قبول واقع نشد. با پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بلینکن عضو ارشد تیم انتقال قدرت از بوش به اوباما شد و با استقرار باراک اوباما در کاخ سفید ابتدا با عنوان معاون دستیار رئیسجمهور آمریکا منصوب و در ژانویه سال 2015 بهعنوان قائممقام وزارت امور خارجه انتخاب و تا پایان دوره اوباما در پست قائممقامی وزارت امور خارجه آمریکا باقی ماند. بلینکن از طراحان مداخله خارجی آمریکا در مناطق مختلف جهان بهویژه خاورمیانه است. نقش او در شروع جنگ عراق، مداخله نظامی در لیبی، مسلحکردن معارضان سوری و حمایت از جنگ ائتلاف عربستان در یمن است. مهمترین شعار او این است «اول دیپلماسی بهمنظور بازدارندگی از جنگ و در صورت عدم موفقیت دیپلماسی - توسل بهزور ممکن - که باید پشتوانه دیپلماسی سرسختانه باشد».
بلینکن از حامیان سرسخت اسرائیل است و از انتقال سفارت اسرائیل به بیتالمقدس دفاع میکند و خواستار عادیسازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی است و در این مورد سیاست کلی دونالد ترامپ بهویژه اقدامات جرد کوشنر، مشاور ارشد و داماد ترامپ، در منطقه را پی خواهد گرفت. معالوصف حضور بلینکن در رأس سیاست خارجی آمریکا نقطه مثبتی است، زیرا او از دیپلماتهای حاضر در مذاکرات هستهای و شروعکننده آن بود و در جلسه دفاع از برنامههای خود در کمیته روابط سنای آمریکا اعلام کرد اگر ایران به تعهدات خود در چارچوب توافق هستهای برجام عمل کند، وزارت امور خارجه تحت امر او نیز به تعهدات خود در این توافق عمل خواهد کرد. 2) وندی شرمن: از چهرههای فعال حوزه دیپلماسی آمریکا درباره برجام است و مدتی مذاکرهکننده اصلی بود و هماکنون بهعنوان معاون وزیر امور خارجه نقش کلیدی در سیاست خارجی آمریکا دارد. در دوره بیل کلینتون هم رئیس هیئت مذاکرهکننده هستهای با دولت کره شمالی بود، وقتی جانکری، وزیر امور خارجه آمریکا بود و ویلیام برنز، معاون او، از این سمت استعفا داد، همه گمانهزنیها بر این بود که وندی شرمن به پست امروزی خود یعنی معاونت وزارت امور خارجه خواهد رسید، پستی که به ویلیام بلینکن رسید و وندی شرمن مسئول مذاکرات هستهای ایران شد. با پایانگرفتن مذاکرات هستهای ایران، وندی شرمن از سیاست کنارهگیری کرد و به پست اولیه خود تدریس در دانشگاه هاروارد روی آورد. آخرین نظر وندی شرمن درباره امکان بازگشت جو بایدن به برجام این است «رئیسجمهور آمریکا میتواند به برجام برگردد، اما برای رسیدن به تفاهم بازگشت به برجام در داخل آمریکا با چالشهای جدی روبهروست و همین چالشهاست که کار رئیسجمهور آمریکا را در بازگشت به برجام سخت خواهد کرد». او معتقد است شرایط سال 2021 با سال 2016 متفاوت است، شرایط تغییر کرده و رئیسجمهور سابق آمریکا از برجام خارج شده است؛ اما متحدان آمریکا در تمامی مدتی که آمریکا از برجام خارج شده بود تلاش کردند برجام را زنده نگه دارند. هرچند شاهد آن هستیم که بسیاری از مفاد و تعهدات مندرج در توافقنامه برجام از میان رفته است و ایران نیز با کاهش تعهدات هستهای، دولت آمریکا را در موقعیتی قرار داده که پیش از مذاکره با ایران، ابتدا با طرفهای اروپایی و روسیه و چین صحبت کند تا با تفاهم بیشتری با متحدان خود دنبال تعامل با ایران باشد. دو چهره دیگر وزارت امور خارجه یعنی ویکتوریا تولاند، دیپلمات کهنهکاری که در ساختار وزارت خارجه آمریکا عهدهدار امور سیاسی شد و در زمان دولت اوباما دستیار وزیر امور خارجه در امور مربوط به اروپا و اوراسیا بود و نیز جان فیتر در شورای عالی امنیت ملی آمریکا به همراه اسلوات که کارشناس ارشد سیاست خارجی آمریکا در امور روسیه است، تیمی هماهنگ در وزارت امور خارجه آمریکا را تشکیل دادهاند. تیمی که با سیاستهای ولادیمیر پوتین زاویه دارند و برجام میتواند نقطه برخورد آنان با پوتین در سیاست خارجی آمریکا باشد. نقطه تلاقیای که مانند گذشته روسیه منافع ملی خود را بر منافع ایران ترجیح خواهد داد و خواهیم دید در آیندهای نزدیک برای کمکردن فشار دولت آمریکا بر روسیه ولادیمیر پوتین با برنامه اتمی ایران مصالحه خواهد کرد. نباید اجازه داد مهرهچینیهای جو بایدن در وزارت امور خارجه راه رسیدن به اجماع دولتهای بزرگ بهویژه گروه 1+5 علیه ایران را هموار کند. حمایت اسرائیل و عربستان از تیم جدید وزارت امور خارجه آمریکا از ترس کنارگذاشتن سیاست خارجی دونالد ترامپ در این کشورهاست که تاکنون بینتیجه بوده است. با یک استراتژی میتوان از این معبر خطرناک پیشرو گذر کرد.