برای روزنامهها مرثیه نخوانیم
پژمان موسوی
روزنامهها، روزنامهنگاران و روزنامهداران، حالا دیگر چندصباحی میشود که همگی مرثیهخوان شدهاند؛ مرثیهخوان روزهای اوج، مرثیهخوان روزهای روزنامهخوانی، مرثیهخوان روزهایی که روزنامهها مرجعیت داشتند و اعتبار، مرثیهخوان دوران سپریشده و مرثیهخوان روزهایی که دیگر نیست. حتما آن روزگاران، حسرت دارد، حتما باید اندوهگین پایان آن روزگاران بود اما پرسش اساسی این است که مگر کار روزنامهنگار و روزنامهدار، مرثیهسرایی است؟ مگر روزنامهنگار و روزنامهدار به عنوان کنشگران اصلی حوزه روزنامهنگاری مکتوب، وظیفه ندارند با آسیبشناسی و نقد عملکرد خود، برای ورود به دنیای جدید خود را آماده کنند؟ مهمتر از آن، مگر روزنامهنگاران وظیفه ندارند با تقویت ارزشهای ذاتی خود، با وجود فعالیتهای گسترده فعالان فضای مجازی، همچنان روزنامهها را به عنوان کالایی مرغوب و ارزشمند، به مخاطب ارائه کنند؟ مگر تجربه کشورهای موفق و روزنامههای موفق که شبکههای اجتماعی بسیار پویاتر و جدیتری نسبت به ما دارند جلوی چشممان نیست؟ مگر آنجا هنوز روزنامههایی با تیراژ میلیونی منتشر نمیشود؟ واقعا روزنامهنگاران و روزنامهداران در ایران تصور میکنند در روزگاری که بالای ۵۰ درصد مردم، کاربر فعال فضای مجازی هستند میتوانند با همان روش گذشته مخاطب را جذب کنند؟ نیازمندیهای روزنامه همشهری را به خاطر دارید که هر روز در چند صد صفحه منتشر میشد و مردم برایش سر و دست میشکستند و گاه، روزنامه را به خاطر آن میخریدند؟ امروز آن ضمیمه کجاست؟ چه کسی آن را به خاطر دارد؟ بله درست است، روزنامهها و روزنامهنگاران نباید راه طیشده فعالان حوزه فضای مجازی را بروند، باید شخصیت و کاراکتر خود را داشته باشند اما تمام حرف این است که روزگار عوض شده و برای جذب مخاطب باید در قیاس با گذشته، تلاش و کوشش بیشتری به خرج داد. این تلاش و کوشش اتفاقا در چارچوب مأموریتها و رسالتِ روزنامهنگاری مکتوب است که جواب میدهد نه همشکلشدن این حوزه اصیل و باتجربه با فضای مجازیای که جوان است و بیتجربه اما با های و هوی و سروصدای بسیار. روزنامهنگاران و روزنامهداران اتفاقا در روزگار جولان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر سپهر رسانهای ایران، باید خودشان باشند، روی نقاط ضعف فضای مجازی کار کنند و ارزش افزوده خودشان را پررنگ کنند. اگر مردم نیازهای خبری خود را به سرعت از رهگذر فضای مجازی تأمین میکنند، روزنامهها و روزنامهنگارانش باید «خبر» را فراموش کنند و سراغ حوزهای بروند که نقطه ضعف فضای مجازی است: تحلیل، تفسیر، گزارش، گفتوگو و یادداشت درباره آن خبر. اگر برگ برنده فضای مجازی «سرعت» است، روزنامهها باید روی برگ برنده خودشان که «دقت» و «صحت» است کار کنند. اگر برگ برنده فضای مجازی، ضمیمهشدن «صدا» و «تصویر» به پکیجهای خبری و اطلاعرسانی است، روزنامهها باید روی برگ برنده خودشان که نویسندگان و «قلم» آنهاست تمرکز کنند و بهترین نویسندگان را با بهترین «نثر» و شیواترین «بیان» به خدمت بگیرند. فراموش نکنیم که روزنامهها میتوانند در کنار کار اصلی خود که انتشار یک روزنامه خوب است، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را هم در کنار کار اصلی خود به خدمت بگیرند و از ظرفیتهای آن برای دیدهشدن استفاده کنند اما فضای مجازی و فعالانش این فرصت را در اختیار ندارند و تکساحتی هستند. ما هم «کیوسک» را داریم هم «گوشی موبایل و کامپیوتر» را، ما هم مخاطب «حقیقی» داریم هم مخاطب «مجازی» را؛ این، فرصتی مغتنم است، مرثیهسرایی را فراموش کنیم و قدر موقعیت بهوجودآمده را بدانیم... .