گفتوگو با فرزند مریم بهروزی، دبیر کل جامعه زینب (س)
بهشتی گفت اگر نامزد نشوید راه بسته میشود
مرحومه مریم بهروزی تحصیلات علوم دینی داشت و برای زنان جلسات مذهبی ترتیب میداد، به طوری که با نزدیکی به پیروزی انقلاب اسلامی شهید مفتح از او برای سخنرانی در مسجد قبا دعوت به عمل آورد که در یکی از آن جلسات توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. پس از انقلاب، عضو حزب جمهوری اسلامی شد و چهار دوره نماینده مردم تهران در مجلس بود. او در دوره نمایندگی، یکی از مدافعان حقوق زنان بود و با تلاشهای او قوانینی مانند بازنشستگی زنان با 20 سال کار و... به تصویب مجلس رسید. بخش مهمی از فعالیت خانم بهروزی مربوط به تأسیس جامعه زینب(س) بود که تشکلی سیاسی-مذهبی برای زنان است و به پیشنهاد آیتالله خامنهای به وجود آمد. مرحومه مریم بهروزی در 15سالگی با آقای ابوالفضل حاجیعباسی ازدواج میکند که حاصل آن چهار فرزند است که اولین فرزند ایشان خانم اعظم حاجیعباسی جانشین مادر در جامعه زینب(س) میشوند. به مناسبت سالگرد درگذشت خانم بهروزی اولین دبیرکل این تشکل با دختر ایشان به گفتوگو نشستیم که از پیشینه و فضای خانوادگی بهروزی آغاز شد و تا فعالیتهای سیاسی-اجتماعی آن مرحومه ادامه یافت.
درباره پیشینه و فضای خانواده مادرتان توضیح دهید. زمانی که مادرش باردار بود، پدرش نماز شب میخواند و نیت میکرد که فرزندش عالم شود. وقتی به دنیا میآید با تمسخر به او میگویند حالا که فرزندت دختر شد و این همه زحمت شما هدر رفت، او گفت نام دخترم را مریم میگذارم تا خادمه اسلام شود. پدرش، از افراد متدین و آگاه به مسائل روز و سیاست بود. در جلسات مذهبی و سیاسی شرکت میکرد. آن زمان مادرم را که هفتساله بود، همراه خودش به جلساتی که میرفت میبرد. گاهی مادر با وجود سن کمش، در جلسات اظهار نظر هم میکرد و آقایانی که در جلسه حضور داشتند، به دلیل دختربودنش اعتراض میکردند و به پدربزرگم میگفتند دخترت را به قسمت زنانه بفرست. همان روز پدرش او را به خیاطی میبرد و چادری برای او تهیه میکند تا شرایط حضور مادرم در جمع مردان مهیا شود. در ۱۵سالگی با ابوالفضل حاجیعباسی که فردی مذهبی و سیاسی بود، ازدواج کرد و شرط پدرش برای ازدواج، ادامه تحصیل و فراگرفتن علوم دینی بود. از مبارزات مادرتان در قبل از پیروزی انقلاب بگویید. مادر قبل از انقلاب با شهید مفتح و آیتالله سعیدی در ارتباط بود و به دلیل سخنرانیهای سیاسی که داشت بارها تذکر گرفته بود و ممنوعالمنبر شد. فامیلی او زعفرانیبهروز است ولی بعد از ممنوعیت از منبر نام مستعار بهروزی را گذاشت و به سخنرانیها ادامه داد، تا اینکه سال ۵۷ در مسجد قبا دستگیر شد. در اینجا به خاطرهای از مادرم در مبارزات قبل از انقلاب اشارهای کنم. مرداد ماه سال ۵۷ مصادف با ماه رمضان بود که پس از سخنرانی انقلابی خانم بهروزی در مسجد قبا و پس از بارها تذکر از طرف ساواک و ممنوعالمنبربودن، بالاخره در حالی که سوار ماشین بودیم در راه بازگشت به منزل مادر و همراهانشان را که چهار نفر بودیم، دستگیر و به شهربانی منتقل کردند. وقتی به شهربانی رسیدیم ما را از هم جدا کرده و هر یک را به طور جداگانه بازجویی کردند. مادر را بازداشت و ما را به طور جداگانه تا غروب آزاد کردند. پس از مدتی یکی از آشنایان شرایط ملاقات با مادر را در دفتر رئیس شهربانی وقت (سجدهای) فراهم کرد که در این دیدار من و پدر و مادربزرگم حضور داشتیم. سجدهای که بازجویی من را مطالعه کرده بود رو به من کرد و گفت: «تو را نصیحت میکنم که به راه مادرت نروی. مادرت به دلیل توهین به اعلیحضرت جرمش سنگین است و در دادگاه نظامی محاکمه میشود، مجازات کسی که در دادگاه نظامی محاکمه میشود اعدام است که اگر اعلیحضرت به مادرت که چهار فرزند دارد رحم کند، حبس ابد قطعی است». در آن زمان ۱۴ساله بودم اما پاسخ سنگینی به او دادم و گفتم: «چه کسی گفته شماها تا ابد حاکم هستید که مادرم در زندان شما حبس باشد». گفت: «زبان سرخی داری که سر سبزت را بر باد میدهد. تو هم به سرنوشت مادرت دچار میشوی». گفتم: «اگر برای شما آیندهای باشد». مادرم به طور موقت از زندان بیرون آمد تا برای محاکمه به زندان بازگردد اما با پیروزی انقلاب همان که من در پاسخ به سجدهای گفته بودم، شد و مادر به زندان برنگشت. بعد از انقلاب همراه با خانمها به دیدن امام(ره) میرفت و برای ملاقات زنان با ایشان وقت میگرفت. در این ملاقاتها به دلیل ازدیاد جمعیت و هیجانزدگی چادر از سر خانمها میافتاد. روزی شهید محلاتی به مادرم گفت نباید به این ملاقات اصرار کنید چون آن موقعیت به وجود میآید. آقایان خدمت امام(ره) رفتند و گفتند خانمها به ملاقات شما نیایند. حضرت امام (ره) گفتند به جای اینکه مانع حضور بانوان شوید، شرایط حضورشان را فراهم کنید. شما فکر کردید اعلامیههای من، شاه را از ایران بیرون کرد؟ اینگونه نبود، خانمها بودند که این کار را انجام دادند. پس باید خانمها هم حضور داشته باشند. چگونه خانم بهروزی عضو حزب جمهوری شد؟ حزب جمهوری بیشتر فعالیت جبههای داشت تا حزبی. مادرم بعد از پیروزی انقلاب که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، مانند بقیه افراد سیاسی و مردمی که دوست داشتند فعالیت کنند عضو حزب شد. وقتی دو دوره شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی را مرور میکنیم هیچ بانویی در شورای مرکزی وجود نداشت و هنوز برایم سؤال است که چرا حتی یک زن عضو شورای مرکزی حزب نبود. مادرم و خانمها شهلا حبیبی و حاج عباسقلی عضو حزب بودند و من و برادرم که شهید شده نیز عضو شاخه دانشآموزی حزب بودیم. در آن زمان شهید بهشتی به همه واحدهای حزب، نگاه یکسان داشت و خودش کلاسهای تشکیلات را حتی برای ما که دانشآموز بودیم، تدریس میکرد. این موضوع ارزشمند بود و نشان میداد که شهید بهشتی به کارهای تشکیلاتی علاقه و اعتقاد بسیاری داشت و احساس مسئولیت میکرد. چه شد که کاندیدای مجلس شدند؟ روزی شهید بهشتی از مادرم و خانمها دستغیب و فرشته هاشمی خواست تا جهت گفتوگو به دفتر حزب بروند و به آنها گفت خود را برای نمایندگی مجلس آماده کنید و در فهرست کاندیداها قرار بگیرید تا به مجلس بروید. دستغیب گفت لزومی دارد ما به مجلس برویم؟ آیتالله بهشتی فرموده بودند: «بله، حتما باید زنان به مجلس بروند، در شرایط کنونی و با وجود حضرت امام(ره) و دیدگاه بسیار خوب ایشان نسبت به حضور زنان، فرصت خوبی است که زنان را به مجلس ببریم و با توجه به مخالفتهایی که درباره حضور زنان در مراکز تصمیمگیری وجود دارد، اگر در این دوره زنان به مجلس نروند، شاید هیچ وقت به مجلس راه پیدا نکنند». در واقع تفکری که مانع حضور بانوان در عرصههای حکومتی بود و هنوز هم وجود دارد را پیشبینی کرده بودند. نگاه حضرت امام(ره) را هم میدانست. در آن زمان غیر از شهید بهشتی، هیچ فرد دیگری به فکر این مسئله نبود. بالاخره خانم بهروزی و خانم دستغیب با فرمایشات شهید بهشتی و قرارگرفتن در فهرست جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری که ائتلاف کرده و یک فهرست واحد دادند، موافقت میکنند. خانم بهروزی اسناد و مدارک لازم را در حزب پر میکنند و به گمان اینکه ثبتنام در حزب کفایت میکند، به فرمانداری نمیروند. وقتی اسامی اعلام میشود، متوجه میشوند که اسم ایشان نیست. از آیتالله بهشتی میپرسند و ایشان میگویند: «مگر شما ثبتنام نکردید؟» با توجه به شرایط پیشآمده میگویند اتفاقی است که افتاده و معمولا مجلسها انتخابات میاندورهای دارند، آن زمان اقدام کنید». پس از فاجعه هفتم تیر و شهادت چند نفر از نمایندگان مجلس، خانم بهروزی به مجلس اول راه پیدا میکنند. در روزهای پایانی مجلس اول، چند تن از آقایان نماینده با طعنه به مادرم و خانم دستغیب گفته بودند: «روزهای آخری است که به مجلس میآیید». مادرم گفت: «بله، پایان دوره اول است و همه این وضعیت را داریم». آنها پاسخ داده بودند: «فقط شما خانمها باید خداحافظی کنید چون عدهای از علما مخالف حضور زنان در مجلس هستند و میخواهند به ملاقات امام(ره) بروند و استدلال کنند که چون وکالت، نوعی قضاوت است و قضاوت برای خانمها خلاف شرع است، بنابراین خانمها نباید به مجلس بیایند». این حرفها حقیقت داشت و عدهای از علما خدمت حضرت امام(ره) رفته و خواسته خود را با همان ادله مطرح کردند و حضرت امام(ره) درحالیکه از سخنان آنها عصبانی شده بودند، فرمودند: «اتفاقا این حرف شما خلاف شرع است. خانمها باید به مجلس بروند و باید حضورشان گستردهتر و ادامهدار باشد». مادرم در مجلس دوم کامل حضور داشت و در مجلس سوم مقطعی را به دلیل مسئله خانوادگی حضور نداشت و اما در مجلس چهارم دوباره به طور کامل حضور داشت. مهمترین فعالیتهای خانم بهروزی به عنوان یک زن در مجلس چه بود؟ مادرم یکی از پرکارترین نمایندگان مجلس بود و گفته بود نمایندگی مجلس کار بسیار سنگینی است و اگر کسی بخواهد به مسئولیتش عمل کند و شب تا صبح هم کار کند باز هم به کارهایش نمیرسد». ایشان برای نطقهای قبل از دستور بسیار فعال بود؛ بهگونهای که وقتی مجله «حقوق زنان» فعالیت زنان شش دوره مجلس را ارزیابی کرده بود، اعلام کرد که خانم بهروزی در میان نمایندگان زن شش دوره مجلس بیشترین نطق پیش از دستور را داشته است. او در دورههایی که در مجلس بود همه طرحهای حقوقی را جهت احقاق حقوق زنان و بهبودبخشیدن به وضعیت آنان به مجلس ارائه داد. در کنفرانسهای بینالمللی و بینالمجالس شرکت میکرد و در مورد حقوق زن در اسلام سخنرانی میکرد. در کنگره جهانی زن در پکن، حضور مؤثر و مفیدی داشت. در چهار دوره مجلس، نماینده کنگره بینالمللی زن بود و حضور مستمر و تأثیرگذاری داشت. مشکلات و خلأهای قانونی زنان را با بررسی دقیق و علمی به صورت طرح درآورده و به مجلس ارائه داد. ازجمله طرح بازنشستگی زنان با ۲۰ سال سابقه کار، استفاده بانوان کارمند از ساعتهایی جهت شیردادن به کودکانشان، قانون نیمهوقت کارکردن زنان یا تقلیل ساعت کار را از طریق دولت به صورت لایحه به مجلس ارائه داد و با کمیته حقوقی دولت ارتباط قوی و تعامل خوبی داشتند. خانم بهروزی درباره موضوعات زنان نگاه فراجناحی داشتند و یکی از مهمترین دلایل موفقیتشان هم این بود که دغدغه مسائل و مشکلات زنان را داشتند. طرح بیمه زنان و کودکان بیسرپرست را با تلاش فراوان و تعامل مجلس با دولت به نتیجه میرسانند. طرحی برای قضاوت زنان برای اولین بار توسط خانم بهروزی به هیئترئیسه ارائه میشود و با تلاش فراوان و کمک رئیس مجلس وقت -آقای ناطقنوری و رئیسجمهور وقت آقای هاشمی- به نتیجه میرسد و پس از تلاش و پیگیریهای مستمر خانم بهروزی، لایحه قاضی تحقیق شدن زنها به مجلس میرود و در کمیسیون قضائی که خانم بهروزی هم عضو بودند، دفاع و تصویب میشود. در اواخر دوره اول، بنا به نیاز جامعه و با درخواست همسران شهدا، طرح حضانت فرزندان را برای زنانی که همسرانشان شهید یا فوت شده بودند، مطرح کرده و با سختی زیاد تصویب میشود. یکی از تحولات عظیمی که در بحث قانونگذاری رقم خورد، موضوع سهمالارث زنان در مقام همسری بود که لایحه آن توسط خانم بهروزی و با کمک و همکاری کمیته حقوقی جامعه زینب(س)، به مجلس رفت. درحالیکه ایشان نماینده مجلس نبود با رایزنیها و کوشش مستمر و پیگیریهایش مصوب شد و پس از ۱۴ قرن، سهمالارث زنان به عنوان همسر، از یکهشتم هوایی به یکهشتم کامل تغییر یافت. چرا در دورههای بعد مجلس نامزد نشدند؟ در انتخابات مجلس هشتم که از او دعوت شد، وقتی در جلسات شرکت کرد به من گفت نمیخواهد ثبتنام کند. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت من در این جمع خدا را نمیبینم و چون به دنبال منافع شخصی نبود و میتوانست خارج از مجلس هم بیشتر از نمایندگان مجلس تأثیرگذار باشد بنابراین تصمیم گرفت که دیگر ثبتنام نکند.