|

نامه سرگشاده جمعی از اهل فلسفه به دولت دوازدهم

اعتراض فلسفه‌ورزان به توافقی‌شدن دستمزد کارگران

گروهی از اهالی فلسفه و چهره‌های دانشگاهی در نامه‌ای سرگشاده به دولت دوازدهم اعتراض‌‌شان را به توافقی‌شدن دستمزد کارگران اعلام کردند. هرساله در اواخر سال کارزاری برای تعیین حداقل دستمزد کارگری شکل می‌گیرد و اسفند ماه معمولا با اخبار تعیین حداقل دستمزد برای کارگران همراه است. امسال اما صحبت از توافقی‌شدن میان کارگر و کارفرما در میان است. این مسئله موجب‌ شده جمعی از اهل فلسفه ایران در نامه‌ای به دولت به این مسئله اعتراض کنند. متن این نامه از این قرار است: اهل فلسفه در ایران در مواجهه با رویدادها و بحران‌های اجتماعی و سیاسی کمتر دست به اقدامات جمعی می‌زنند. در یکی از موارد استثنا، در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری 1396، جمعی از استادان و پژوهشگران فلسفه کارزاری صنفی در حمایت از کاندیداتوری جناب آقای حسن روحانی به راه انداختند و بسیاری، از‌جمله برخی از امضاكنندگان این نامه، به آن پیوستند. اینکه دولت دوازدهم چگونه به انتظارات و مطالبات شهروندانی كه به لطف درک سیاسی و احساس مسئولیت اجتماعی آنان بر سر کار آمده بود پاسخ داد، موضوعی است كه تأمل در آن هم برای سیاست‌مداران و هم برای تشکل‌های مدنی درس‌هایی مهم در باب ساختار سیاسی کشور دارد. اما انگیزه ما در تدوین و امضای این نامه، خبری است كه واكنش به آن را بر خود لازم دیدیم. موافقت معاونت حقوقی دفتر ریاست‌جمهوری با افزایش دستمزد کارگران بر پایه توافق میان آنان و کارفرمایان، به‌جای افزایش دستمزد طبق روال معمول سالانه، آن‌هم در شرایطی که اوضاع اقتصادی کارگران نیازی به توضیح ندارد، چنان تأسف‌برانگیز است که سزاوار واکنش جمعی است. وضعیت كنونی اقتصاد جهان چنان است كه حتی جزم‌اندیش‌ترین مدافعان اقتصاد بازار آزاد را نیز مجبور كرده است در رویه‌ها و تصمیم‌های خود تجدیدنظر كنند. اما در ایران كه هیچ‌یك از شرایط و لوازم مذاكره منصفانه میان کارفرمایان و کارگران مهیا نیست، گویا دولت راه‌‌حل تعیین توافقی دستمزد، بدون وجود انواع چترهای حمایتی از کارگران را معجزه‌آسا یافته و از «توافق» میان كارگر و كارفرما سخن می‌گوید. فلسفه‌ورزان از‌جمله می‌کوشند مفاهیم را تحلیل کنند و مراقب‌اند ظاهر فریبنده برخی الفاظ، مفروضات نادرست پشت آنها را مخفی نکند. در تصمیم اخیر، گویا فرض بر این بوده است كه «توافق» به چیزی جز خیر و صلاح و احقاق حق منجر نخواهد شد. اما «توافق» تنها هنگامی معنادار است كه طرفین آن امکان طرح مطالبات خود، پیگیری و پافشاری بر آنها و نیز حق و قدرت اعتراض و مقاومت در برابر نقض آنها را داشته باشند. كارگرانی كه اهرمی برای پیشبرد اهداف خود ندارند، قهرا توافق نمی‌كنند، بلکه تسلیم می‌شوند. عموم کارگرانی که در بنگاه‌های کوچک مشغول به فعالیت‌اند، نه شخصا قدرت و موقعیت چانه‌زنی بر سر دستمزد را دارند و نه از جانب تشکلی حمایت می‌شوند. در این وضع، «توافقی» در كار نخواهد بود و بر خشونت روابط میان طرفین افزوده خواهد شد. آگاهیم که بنگاه‌های کوچک نیز با مشکلات اقتصادی مواجه‌اند، اما ناعادلانه است اگر حل این مشکلات را صرفا با کاهش دستمزد ناچیز کارگران و تضعیف بیشتر چترهای حمایتی «تدبیر» کنیم. «عدالت» اقتضا می‌کند همان‌گونه که دولت در سال‌های شکوفایی اقتصادی از این بنگاه‌ها مالیات گرفته است، اکنون نیز با عرضه بسته‌های حمایتی به یاری آنان بشتابد. در بنگاه‌های اقتصادی بزرگ‌تر نیز سخن از توافق بین کارگر و کارفرما تنها زمانی معقول است که طرفین امکان چانه‌زنی داشته باشند. در شرایط فعلی، بسیاری از فعالان کارگری به دلیل مطالبه حقوق معوقه‌ای که طبق توافق‌های پیشین می‌بایست می‌گرفتند، در مضیقه‌اند و ضمانتی اجرائی برای محقق‌شدن همان توافقات وجود ندارد. در این وضع، از‌بین‌بردن حمایت‌های قانونی حداقلی از کارگران و احاله دو طرف به «توافق» چیزی جز سوگیری آشکار دولت به‌ نفع کارفرمایان نیست؛ امری که در صورت اجرا، اثرات مخربی بر زندگی میلیون‌ها خانواده کارگری خواهد داشت. امید است در فقدان نهادهای واسط مدنی فراگیر، به‌ویژه تشکل‌ها و سندیکاهای کارگری مستقل و قدرتمند، دستگاه تصمیم‌گیری دولت چتر حمایتی خود را بیش از پیش بر سر کارگران و مزدبگیران بگستراند و سفره‌های زندگی آنان را در پوشش عباراتی مانند «توافق» کوچک‌تر نکند. این نامه به امضای محسن آزموده، موسی اکرمی، کیوان الستی، شاپور اعتماد، کاوه بهبهانی، هومن پناهنده، مالک حسینی، امیرحسین خداپرست، مسعود زمانی، احسان شریعتی، حسین شیخ‌رضایی، سعید صالحی‌پورمهر، هادی صمدی، بابک عباسی، بیژن عبدالکریمی، مسعود علیا، مقصود فراستخواه، اسدالله فلاحی، امیراحسان کرباسی‌زاده، زهرا مبلغ، علی معظمی و حسین موسویان رسیده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها