|

نگاهي به اقدامات مشاور امنیت ملی بایدن در چند هفته اول حضور در کاخ‌ سفید

سیاست ‌خارجی سالیوان در خدمت طبقه متوسط

‌‌ مشاور امنیت ملی جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده که جوان‌ترین فردی است که تاکنون به این سمت مهم حوزه امنیت ملی منصوب شده، تفاوت آشکار دیگری هم با اسلاف خود دارد؛ جیک سالیوان یکی از تواناترین افراد در مناظره‌ها و مذاکرات است و این توانایی خود را در دوران دانشگاه به نمایش گذاشت. سالیوان به عنوان دانشجوی کارشناسی در دانشگاه ییل، مقام سوم را در مسابقات ملی مناظره در آمریکا کسب کرد و در دانشگاه آکسفورد هم مقام دوم جهانی را به‌ دست آورد. فارین‌پالسی در گزارشی می‌نویسد كه سالیوان جوان در ابتدای ورود به سیاست، مدیریت مناظره‌های «امی کلابوشار» را در اختیار گرفت. کلابوشار توانست در این مناظره‌ها موفق شود و به سنا راه یابد. پس از آن هم سالیوان همین کار را برای هیلاری کلینتون و باراک اوباما در رقابت‌هایشان برای راهیابی به کاخ سفید انجام داد. اکنون سالیوان خود راهی کاخ سفید شده و در جایگاه مشاور امنیت ملی که مهم‌ترین سمت در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی در کاخ سفید محسوب می‌شود همچنان به بحث و جدل مشغول است؛ اما این‌بار طرف مقابلی وجود ندارد و با خودش به بحث و کشمکش می‌پردازد. او که زمانی از حامیان سرسخت سیاست خارجی سنتی بود، اکنون این چالش را مطرح می‌کند که امنیت ملی چگونه می‌تواند قبل از هر چیز برای رفع نیازهای داخلی تغییر شکل یابد. سالیوان که در 44سالگی مقام ارشد دولت بایدن و جوان‌ترین مشاور امنیت ملی کاخ سفید در شش دهه اخیر است، در ابتدا بیش از هر چیز به دلیل بلوغ زودرس و استعدادها و توانایی‌های متعدد مورد توجه قرار گرفت و اکنون با گذشت تنها چهار ماه از حضورش در کاخ سفید، حتی با «برنت اسكاكرافت» مشاور امنیت ملی جرالد فورد و جورج بوش پدر، رؤسای جمهور اسبق آمریکا، مقایسه می‌شود؛ فردی که یک استاندارد در تفکر استراتژیک در سیاست خارجی به شمار می‌آمد. سالیوان در چند هفته اول حضور خود در کاخ سفید، با چالش‌های سیاست خارجی متعددی روبه‌رو شده است. گفت‌وگوهای پرتنش با مقام‌های چینی، وقوع کودتا در برمه، هک گسترده شرکت‌های آمریکایی و آژانس‌های فدرال از سوی روسیه و آزمایش موشک بالستیک کره‌شمالی را شاهد بوده و هنوز باید با چالش اولتیماتوم خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان دست‌وپنجه نرم کرده و مذاکرات هسته‌ای با ایران را از بن‌بست خارج کند. در کنار این موانع، تداوم همه‌گیری، وضعیت نامساعد اقتصادی، بحران آب‌وهوا و اختلاف‌های سیاسی شدید در داخل آمریکا، کار سالیوان را دشوارتر هم کرده است. تمجید هیلاری از سالیوان هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق آمریکا که سالیوان زمانی برای کمپین انتخاباتی او کار می‌کرد، او را قبل از هر چیز «حلال مشکلات» می‌داند؛ «جهان‌بینی سالیوان او را به مناسب‌ترین انتخاب برای مشاور امنیت ملی در وضعیت بحران جهان امروز تبدیل می‌کند. زمانی که وزیر خارجه آمریکا شدم، سالیوان یکی از اولین افرادی بود که بلافاصله او را در این وزارتخانه استخدام کردم. با شناختی که از سالیوان دارم، حضور او در کاخ سفید برای کشوری که چهار سال سرشار از تفرقه و تنش را سپری کرده و جایگاهش برای رهبری جهان تضعیف شده باعث آرامش خاطر می‌شود. سالیوان نه‌تنها از توانایی فکری بالایی برخوردار است، بلکه در مواقع لازم به خوبی می‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند». اما در این میان نکته تعجب‌آور برای کسی که در مرکز تدوین سیاست خارجی ایالات متحده قرار گرفته، تمرکز سالیوان بر تجدید مناسبات داخلی است. سالیوان در ماه‌های گذشته بیش از آنکه وقت خود را صرف چالش‌ها و تنش‌های بین‌المللی کند، به کاهش تنش‌ها و شکاف‌های داخلی توجه کرده است. «یوهان آبراهام»، رئیس ستاد سالیوان، به فارین‌پالسی می‌گوید: «آنچه او سعی دارد در شورای امنیت ملی انجام دهد این است که امنیت ملی و سیاست‌های اقتصادی و داخلی را در یک «موجودیت یکپارچه و هماهنگ» تنظیم کند و در این مسیر با برایان دیز، مدیر شورای اقتصاد ملی و سوزان رایس همکاری می‌کند». رایس سلف سالیوان در زمان ریاست‌جمهوری اوباما بود که اکنون شورای سیاست داخلی را در دولت بایدن اداره می‌کند. سالیوان -که سال گذشته در مقاله‌ای هشدار داده بود کمبود سرمایه‌گذاری داخلی «تهدیدی بزرگ برای امنیت ملی ایالات متحده است»- در بدو ورود به کاخ سفید، شورای امنیت ملی را ملزم کرد با تمام توان به آماده‌سازی طرح پیشنهادی سه‌ هزار میلیارد دلاری برای بهبود وضعیت اقتصادی ناشی از همه‌گیری کرونا کمک کند. ‌سالیوان که تا زمان تصویب این طرح به اندازه دیگران احساس مالکیت و هیجان داشت، قصد دارد با تقویت اقتصاد ایالات متحده راهی برای تقویت توانایی آمریکا در رقابت در صحنه جهانی با سرمایه‌گذاری در توسعه و بازسازی زیرساخت‌ها و بخش‌هایی مانند انرژی‌های تجدیدپذیر و نیمه‌هادی‌ها ایجاد کند. ‌سیاست خارجی برای طبقه متوسط در این میان شاید بزرگ‌ترین چالش سالیوان تحقق آنچه او مانند بایدن «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» می‌نامد، باشد. سالیوان و بایدن به‌جای جداکردن اقدامات سیاست خارجی ایالات متحده -خواه مبارزه با تروریست‌ها در خاورمیانه باشد، خواه توافق‌های تجاری جدید- از سیاست داخلی، در تلاش هستند تا این دو موضوع را با هم ادغام و مرتبط کنند. استراتژی هنر مطابقت اهداف و منابع است و از زمان فرانکلین روزولت تاکنون تمام رؤسای جمهوری آمریکا مجبور به اتخاذ نوعی استراتژی با چنین تعریفی شده‌اند. آنها باید قضاوت درستی داشته باشند: آیا اولویت باید نیازهای داخلی باشد یا رهبری جهان؟ به نظر می‌رسد سیاست بایدن در جهت ارتقای موقعیت طبقه متوسط باشد و در کنار آن، با همراهی متحدان، چین را در عرصه اقتصادی و ژئوپلیتیک جهانی در موضع ضعف قرار دهد و نقش آمریکا را هم به عنوان یک قدرت برتر، پررنگ‌تر از سال‌های گذشته کند. تردیدی نیست که صلح و امنیت خواسته تمام آمریکایی‌هاست، اما هنوز مشخص نیست که بایدن و سالیوان با پیگیری سیاست «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» دقیقا چه رویکردی را در مورد زمان و نحوه خروج از افغانستان و عراق، یافتن مؤثرترین ابزار برای مهار برنامه هسته‌ای ایران و رفتارهای تحریک‌آمیزش در خاورمیانه یا تعیین چگونگی توقف عملیات نفوذ روسیه در آمریکا در پیش خواهند گرفت. سالیوان همچنین باید تصمیم بگیرد که آیا رقابت با چین مهم‌‌تر است یا همکاری با پکن در مورد مسائل مربوط به کره‌شمالی، تغییرات آب‌وهوا و سایر تهدیدهای فراملی. نگاه متفاوت بولتون «برایان کاتولیس» یکی از اعضای ارشد اندیشکده مرکز پیشرفت آمریکایی می‌گوید: «سالیوان در مدت کوتاهی که وارد کاخ سفید شده چالش‌ها را تعریف کرده و بسیاری از سؤالات مهم را هم به شیوه‌ای بسیار متفکرانه مطرح کرده؛ اما این تنها گام اول است. قطعا بایدن او را صرفا برای شناسایی چالش‌ها منصوب نکرده است. وظیفه اصلی این است که با شفافیت به این سؤالات و چالش‌ها پاسخ داده و این کار را به روشی انجام دهیم که برخلاف چهار سال اخیر، آمریکایی‌ها از تعامل با جهان حمایت کنند. بایدن و سالیوان تصدیق می‌كنند كه اشتیاق چندانی در بین شهروندان ایالات متحده برای پیشبرد یک سیاست خارجی ماجراجویانه دیگر وجود ندارد؛ سیاستی که در آن ایالات متحده تلاش می‌كند تا هر مشكلی را به هر روش ممکن، حتی با تهدید منافع خود حل كند. شاید این بهترین تعریف از سیاست خارجی طبقه متوسط مورد نظر سالیوان باشد؛ یکپارچگی سیاست داخلی و خارجی». جان بولتون یکی از اسلاف سالیوان و یکی از چندین مشاوران امنیت ملی دونالد ترامپ که رابطه‌ای پرتنش با رئیس‌جمهور سابق آمریکا داشت، خلاف سالیوان معتقد است که در مباحث مربوط به سیاست خارجی، اولویت‌دادن به نیازهای داخلی اقدامی اشتباه است. بولتون هم مانند بایدن موافق است که چین بیشترین تهدید را برای ایالات متحده ایجاد می‌کند، اما او معتقد است مقابله با این تهدید، «حضور بین‌المللی شدیدتر و سخت‌گیرانه‌تری» نه‌تنها نسبت به آنچه بایدن در ذهن دارد، بلکه حتی در مقایسه ‌با رویکرد ترامپ لازم خواهد داشت. ‌بولتون می‌گوید: «در غیر این صورت شما میدان را به بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین رقیب خود واگذار می‌کنید. بهترین راه برای ایستادگی در برابر چینی‌ها، اتحاد گسترده و منسجم با شرکا و هم‌پیمانانمان است». سالیوان هم مانند رئیس خود، بایدن، علاقه دارد تا چالش‌های کنونی را چالش دموکراسی و اقتدارگرایی تعریف کند. اما سالیوان در زمانی وارد کاخ سفید شد که ایالات متحده پرتنش‌ترین روزهای خود را سپری می‌کرد. رئیس‌جمهوری سابق قبل از خروج از کاخ سفید هفته‌ها به انتشار دروغ درباره تقلب در انتخابات پرداخت و سپس با تحریک حامیان تندروی خود و با هدف لغو نتایج انتخابات، حمله‌ای خشونت‌آمیز به کنگره را ترتیب داد. سالیوان می‌گوید: «اتحاد دوباره مردم آمریکا برای هر موفقیتی در سیاست خارجی امری کلیدی خواهد بود و مهم‌تر از همه، جهان ما را نظاره می‌کند. آنها منتظرند تا نتایج واکسیناسیون و طرح نجات اقتصاد آمریکا را ببینند و تاکنون عمدتا تحت تأثیر انعطاف‌پذیری آمریکا قرار گرفته‌اند. اما سؤال اصلی این است که آیا می‌توانیم پس از چهار سال پرتنش دوباره با هم متحد شویم؟ من نمی‌دانم، اما رئیس‌جمهور بایدن معتقد است که ما می‌توانیم و من او را فرد مناسبی برای تلاش و تحقق آن می‌دانم».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها