همه ميخواهند پزشک شوند
رضا ماهمنظر
آخرین جمعه از نخستین ماه امسال (16 آوریل مصادف با 27 فروردین) روز جهانی زیستشناسی نامگذاری شده است؛ دانشی پرکاربرد که قدمت آن تقریبا با نخستین نشانهها از حضور بشر متمدن در این سیاره برابری میکند. زیستشناسی (Biology) یک واژه یونانی است و در اصلاح به معنای شناخت زندگی (موجود زنده) است. اما در عمل به کمک علوم شیمی و فیزیک، به جهان مولکولها نیز ورود میکند و میانرشتهایهای جذابی همچون بیوشیمی و بیوفیزیک از دل آن متولد میشود. میتوان گفت اگر کاربرد معادلات ریاضی در فیزیک پدیدار میشود و زیباییهای شیمی ریشه در فیزیک ذرات ریزاتمی دارد، زیستشناسی نیز تجسم عینی و ملموس از فیزیک، شیمی و حتی ریاضی است و بههیچوجه جدا از آنها نیست. اما افسوس که این دیدگاه در مدارس، دانشگاهها و حتی در میان مردم ایران جایی ندارد. مشکل از کجاست؟ با یک پرسش ساده در میان نوجوانان درمییابیم که هدف از ورود به رشته تجربی، قبولی در رشته پزشکی است و از کودکی بسیاری تنها پزشکی را دوست دارند! گیاهشناسی، حشرهشناسی، میکروبیولوژی، بیوشیمی و بیوفیزیک و حتی ویروسشناسی که بحران جهانی دو سال اخیر بوده، تقریبا هیچ جایگاه مشخصی در ذهن دانشآموزان ندارد و تعداد انگشتشماری از آیندهسازان فردای این سرزمین به جنبههای دیگر زیستشناسی -بهجز مباحث مرتبط با پزشکی- توجه نشان میدهند. این تفکر اشتباه که پزشکی تنها دلیل ورود به شاخه تجربی است و مدارس موفقیت خود را در گرو قبولی دانشآموزان در رشته پزشکی و دندانپزشکی میبینند، صدمات جبرانناپذیری را به اقتصاد کشور در بلندمدت میزند. این موضوع در میان دانشجویان کمرنگتر است، اما بهوضوح میتوان دید طیف وسیعی از پایاننامهها در حوزه سرطان و پزشکی تعریف شده است. میتوان یکی از سرنخهای این مشکل را در فعالیت مروجین علم در حوزه زیستشناسی جستوجو کرد. روزهای نخست آشنایی با علم برای کودکان در مدارس و حتی ذهنیت والدین نسبت به نیاز جامعه به زیستشناسی، بسیار تأثیرگذار است. امروزه در کشورهای توسعهیافته این مهم بر دوش مروجین علم است؛ استادان و افراد مطلع در هر شاخه علمی که وظیفه سادهسازی علم برای عموم مردم را بر عهده دارند. در رسانهها، سیاستگذاران کلان آموزشی، مؤسسات استعدادیابی و حتی در میان سیاستمداران و دولتمردان با هدف جهتدهی به افکار عمومی، میتوان نیاز به حضور مروجین علم در همه شاخهها را جستوجو کرد. برای مثال رئیسجمهور و هیئت دولت برای تصمیمگیری درست در مواجهه با ویروس کرونا، به یک ویروسشناس نیاز دارند که بتواند راحت و ساده و به دور از اصطلاحات پیچیده صحبت کند. در دهههای گذشته و تا پیش از رشد رسانههای مجازی، ارتباط استادان طرازاول و شناختهشده با رادیو و تلویزیون و روزنامهها اهداف ترویج علمی را تا حدودی تأمین میکرد. برای مثال آموزش به والدین برای تربیت کودکانی که بر اساس علاقه درونی خود و همچنین نیاز جامعه، شاخه تحصیلی و مسیر زندگی خود را انتخاب کنند از رسالتهای مروجین علم بوده و هست. با پیشرفت فناوری ارتباطات و بهخصوص ورود فضای مجازی به زندگی روزمره و افزایش حجم اطلاعات، نیاز روزافزون به مروجین علم نیز در قالبهای نوین افزایش یافته است. اما صدافسوس که در کشور ایران، با وجود دانشمندان بزرگ و پیشینههای علمدوستی و تفکر علمی در فرهنگ باستانیمان، امروزه ترویج علم بهعنوان یک فعالیت جنبی و لوکس در نظر گرفته میشود. میتوان گفت هدف از نامگذاری مناسبتهایی در تقویم جهانی و ملی همچون «روز جهانی زیستشناسی» و «زمینشناسی»، «روز جهانی علوم آزمایشگاهی» و حتی «علم در خدمت صلح و توسعه»، بهانهای است تا ضمن قدردانی از فعالان مختلف در این شاخهها، عموم مردم را نیز با جنبههای مختلف علم و کاربرد صنعتی آن آشنا کنیم. در کشورهای توسعهیافته، در مناسبتهایی همچون روز جهانی زیستشناسی، گروههای مختلف آکادمیک و غیرآکادمیک ضمن قدردانی از همکاران خود، به هر شکل ممکن در فضای مجازی یا حضوری به جنبههای زیبای این شاخه از علم پرداخته و آن را به عموم مردم معرفی میکنند. چرا در کشور ما تنها به یک تبریک ساده در فضای مجازی بسنده کنیم؟ چرا تعداد وبینارهای رایگان آموزشی، از تعداد انگشتان یک دست فراتر نرود؟ کمااینکه همانها نیز برای مخاطبان دانشگاهی بوده است. در روز جهانی نجوم که هرساله در اواسط بهار جشن گرفته میشود، نزدیک به صد برنامه مختلف بهصورت مجازی و حضوری با انواع ابزارهای رصدی در میان مردم برگزار میشود. اما با گذشت چندین دهه از بزرگداشت روز جهانی زیستشناسی، حتی یک نمایشگاه عمومی داوطلبانه با هدف آموزش رایگان و -نه صرفا برای درآمدزایی و بازاریابی- برگزار نمیشود تا دانشآموزان و دانشجویان با شاخهها و کاربردهای متنوع زیستشناسی آشنا شوند؟ درحالیکه دانشجویان در دانشگاههای معتبر جهان با الهام از طبیعت به مهندسی میپردازند و برای مثال از بال پرندگان و حشرات در سامانههای پروازی بهره میبرند یا از چسبندگی میکروبها به سطوح، قویترین چسبهای صنعتی را تولید میکنند؛ هنوز در مدارس ما رقابت بر سر قبولی در رشته پزشکی و دندانپزشکی است! این موضوع را در کنار این مهم قرار دهید که افراد بسیاری چند ترم بعد از قبولی در وزارت بهداشت، از پزشکی انصراف میدهند؛ چراکه به آن علاقهای ندارند و نمیتوانند ادامه دهند! میتوان گفت معلمان، خانوادهها و پیش از آنها مروجین علم، ذهنیت درست و واضحی را از رشته تحصیلی ترسیم نکردهاند. هزینههای کلانی که خانوادهها برای قبولی بالاجبار فرزندانشان در رشته پزشکی متحمل میشوند یا هزینهای که دولت برای دانشجویان پزشکی صرف میکند و درصد قابلتوجهی پس از چند ترم از این رشتهها انصراف میدهند، میتواند صرف خدمات آموزشی در مناطق محروم شود. دانشآموزان بسیار بااستعداد و توانمندی در دورافتادهترین نقاط کشور همچون سیستانوبلوچستان وجود دارند که متأسفانه به دلیل فقر و نیاز شدید مالی در بزرگسالی به مشاغل پرخطر روی میآورند. اما یک فعالیت عمومی ساده در شهرها و روستاها میتواند زمینهساز انتخاب درست و جهتدهی به فکر و مسیر شغلی کودکان بسیاری شود. کودکان مناطق محروم تصویر بهتری از آینده شغلیشان در ذهن خود ترسیم کنند و به رفع نیازهای شهر و روستای خود بپردازند. مروجین علم حتی میتوانند در سیستم روزمره صنعت تأثیرگذار باشند. برای مثال میتوان به کمک رسانهها یا برنامههای آموزشی مجازی رایگان و به زبان بسیار ساده، باغداران و کشاورزان را با فواید برخی حشرات و برخی قارچها در دفع آفات و افزایش بهرهوری محصولات آشنا کرد. اما رسانههای در دسترسی همچون اینستاگرام و...، که میتوانند بهسادگی تأثیرات مثبتی را در جامعه رقم بزنند، کاربردشان محدود به زندگی روزمره، تبلیغات و گاه تبریک مناسبتهایی همچون روز جهانی زیستشناسی شده است و نه بیشتر!