|

گفت‌وگو با دیپلمات سابق درباره آنچه از تفاهم‌نامه ۲۵‌ساله ایران و چین می‌دانیم

سند همکاری، فعلا منشأ اثر نیست

کوروش احمدی: ندیده‌ام چین مشابه سند ایران را با کشور دیگری امضا کرده باشد

زینب اسماعیلی‌سیویری: ماجرای امضای سند همکاری ۲۵‌ساله توسط ایران و چین، سروصدای زیادی به پا کرد. در‌عین‌حال، بخش کمتری از موضع‌گیری‌ها در‌این‌باره به واقعیت‌های روابط دو کشور، سند امضاشده و تفاهم‌نامه‌های دیگری که بین کشورها امضا شده‌اند، اتکا داشتند. برای مرور آنچه حین و پس از امضای سند رخ داده و رخ خواهد داد، گفت‌وگویی با کوروش احمدی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بین‌الملل داشتیم. احمدی معتقد است برخلاف برخی موضع‌گیری‌ها، در شرایطی که در روابط خارجی ثبات نداشته باشیم، این‌گونه اسناد همکاری تأثیرگذاری ندارند. او ضمنا اشاره می‌کند که چین، تفاهم‌نامه‌ها و قراردادهای دیگری با دیگر کشورهای منطقه نیز امضا کرده است اما آن تفاهم‌نامه‌ها مشابه سند ایران نیستند. این دیپلمات سابق همچنین اشاره می‌کند که بحث «محرمانگی» وقتی امضای سند با تبلیغات و جلوی دوربین‌ها رخ می‌دهد، به چالش بر می‌خورد. درباره سند همکاری ایران و چین برخی گفتند چین شبیه این سند را با کشورهای دیگری هم امضا کرده است ولی نمی‌دانیم در این زمینه چه اتفاقی می‌افتد. شما در این زمینه به چه نتیجه‌ای رسیده‌اید؟ چین با کشورهای دیگر چطور قرارداد بسته؟ چین از 2013 به بعد شروع به یکسری مشارکت‌های راهبردی با یکسری از کشورها کرده است. این مشارکت‌های راهبری چند سطح دارند که بالاترین سطحشان با ایران، الجزایر، مصر و عربستان است؛ یعنی مشارکت استراتژیک جامع. لحن جامع که می‌آید به این معنی است که مشارکت با این کشورها در بالاترین سطح است. با شش، هفت کشور دیگر هم مشارکت راهبردی دارد ولی کلمه جامع در عنوانشان به کار برده نشده. یکسری کشورهای کوچک‌تر مثل قطر، عراق، مراکش و جیبوتی هستند. البته همه این کشورها در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. با ترکیه و اسرائیل هم به‌نوعی رابطه استراتژیک دارد. سطح رابطه با ترکیه پایین‌تر است و با اسرائیل به‌جای مشارکت، همکاری استراتژیک دارد. اما موارد دیگری هم متفاوت است، بین مشارکت راهبردی جامع با ایران و مشارکت راهبردی جامع با چهار کشور دیگر، مثلا با عربستان و امارات. شی‌جین‌پینگ در بهمن 1394 که به ایران آمد، به عربستان و مصر هم رفت. با این کشورها بیانیه مشترک امضا کردند. دو سال بعد (2018) هم با امارات مشارکت راهبردی جامع امضا کردند و یک بیانیه مشترک بین رهبران دو کشور توافق حاصل شد که در آن دو کشور روابطشان را به سطح مشارکت راهبردی جامع ارتقا دادند. این بیانیه مشترک در بهمن 94 امضا شد. با کشورهای دیگر به این شکل عمل کردند که قراردادهای مشخص لازم‌الاجرا و بین نهادهای ذی‌ربط به مذاکره گذاشتند و امضا کردند. مثلا در امارات شرکت نفتی سینوپک چینی با شرکت ملی نفت ابوظبی بعد از چند‌ماه مذاکره به توافق رسیده و سندی امضا کردند که حکم قرارداد دارد و برای بقیه لازم‌ا‌لاجراست. با عربستان هم حدود 20 قرارداد امضا شده است. سند همکاری 25‌ساله که بین ایران و چین امضا شد و دو سال مذاکره‌اش طول کشید، حداقل من مشابهش را ندیده‌ام که چین با کشورهای دیگر امضا کرده باشد. چون برخی از مقامات وزارت امور خارجه گفتند چین مشابه این سند را با کشورهای دیگر هم داشته و در مورد آنها هم سند محرمانه است. من پیدا نکردم که به این شکل سند همکاری 25‌ساله‌ای که فاقد عدد و رقم باشد و توافق اجرائی الزام‌آور خاصی نباشد. شاید بتوان گفت این مهم‌ترین ویژگی کار چین با ایران در محدوده مشارکت‌های راهبردی است. گویی ایران در این سند در جایگاهی بین چین و آمریکا ایستاده است. آمریکا و چین در عرصه جهانی مسائلی با‌هم دارند و ایران هم با آمریکا چالش‌های زیادی دارد. ما در‌این‌بین برجام را هم داریم. شما جایگاه این سند را در مثلث آمریکا، چین و ایران چطور می‌بینید؟ آیا این سند در رابطه ما با چین یا آمریکا نقشی دارد؟ به‌هر‌حال بین آمریکا و چین رقابت اقتصادی وجود دارد. اینکه آیا چین وارد رقابت‌ در حوزه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک با آمریکا شده یا نه جای بحث است. اما در زمینه تکنولوژیک و اقتصادی و فناوری مسلم است که رقابت بین آمریکا و چین وجود دارد و طبیعتا اگر کشوری همکاری‌اش را با چین گسترش دهد، به ضرر آمریکا خواهد بود. اینکه ایران با چین وارد روابط راهبردی شده باشد، خوشایند آمریکا نیست و بایدن هم در پاسخ به یک سؤال گفته بود که از این بابت نگران است؛ اما مسئله این است که محتوای این سند واقعا چیست. شاید در طول بحث‌هایی که درباره این سند همکاری شده، چه در چند هفته گذشته و چه در خرداد و تیر گذشته که این موضوع مطرح شده بود، متأسفانه حاشیه بر متن همیشه غلبه داشته است. یعنی سروصدای زیادی شد و بحث‌های گسترده در داخل و خارج کشور، در رسانه‌های بین‌المللی بیان شد؛ بدون اینکه مشخص باشد، محتوای سند چیست. مقامات هم گفتند این نقشه راه و یادداشت تفاهم است که به‌عنوان نقشه راه و یادداشت تفاهم فعلا تأثیری قرار نیست داشته باشد و نمی‌تواند تأثیر داشته باشد، تا زمانی که به قرارداد مشخص و امضاشده و لازم‌الاجرا تبدیل شود. پس در این مرحله نمی‌توانیم بگوییم این سند موقعیت جدیدی را در مثلث چین، آمریکا و ایران ایجاد می‌کند و ایران را از یک صف به صف دیگر منتقل می‌کند. با توجه به اینکه از متن خبر نداریم و فقط کلیات را می‌دانیم، در نتیجه سؤال شما را نمی‌توان در این مرحله به‌خوبی پاسخ داد. منتها یکسری مسائل دیگر هست. مثلا متأسفانه در اخبار هست که حجم تجارت بین ایران و چین در 2020 در 10 سال گذشته کمترین بوده و رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین اخیرا در آماری گفته بود حجم مبادلات ایران و چین 16 میلیارد در 2020 بوده و اگر نفت را هم اضافه کنیم که به‌صورت غیررسمی بوده، 20 میلیارد می‌شده و در نتیجه در 2014 حجم مبادلات 52 میلیارد دلار بوده است؛ یعنی 51 میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار. توجه داشته باشید که در 2014 ایران همچنان در تحریم بود. برجام در 2015 تصویب شد، اوایل 2016 اجرائی شد و آثارش را در 2016 و 2017 نشان داد. باوجود تحریم حجم مبادلات ایران و چین 52 میلیارد در 2014 بوده و شش سال بعد به 20 میلیارد دلار رسیده است. طبق یک آمار دیگر حجم سرمایه‌گذاری چین در ایران در 10 سال گذشته 18 میلیارد دلار بوده که رقم قابل‌توجهی نیست. در‌صورتی‌که حجم سرمایه‌گذاری چین در عربستان 30 میلیارد و در امارات 29 میلیارد است. صحبت آقای ظریف کاملا درست است که گفت مادامی که تحریم وجود دارد، سند همکاری 25‌ساله نمی‌تواند اجرائی شود. در نتیجه مادامی که تحریم برداشته نشده و مشکل FATF پابرجاست، با توجه به آمارهایی که گفتم، حجم مبادلات نمی‌تواند افزایش پیدا کند و به لحاظ تجاری یعنی خرید و فروش کالا هم اگر زیاد شود، مسئله سرمایه‌گذاری را خواهیم داشت. آمریکایی‌ها شروع کرده‌اند که اگر توافق در وین حاصل شود، رئیس‌جمهور بعدی که بیاید به هم می‌زند. این یک‌جور بلاتکلیفی ایجاد می‌کند؛ یعنی یک‌جور بی‌ثباتی برای سرمایه‌گذاری در ایران به وجود می‌آورد. از ناحیه چین هم سرمایه‌گذاری مشکل می‌شود. در نتیجه از لحاظ تأثیر این سند همکاری در رابطه با این مثلث باید گفت مادام که به ثبات در روابط خارجی‌مان در سطح بین‌المللی نرسیم، این قبیل اسناد همکاری خیلی تأثیر اساسی و عمده‌ای نمی‌تواند داشته باشد. در مدت یک‌ماهی که از امضای سند گذشته، تحلیل‌های متفاوتی منتشر شده است. برخی درباره سند به عنصر برجام هم اشاره می‌کنند اما من تحلیل‌های متفاوتی دیده‌ام. برخی معتقدند تمایل نشان‌دادن دولت بایدن به اینکه برجام احیا شود، باعث شد وزیر خارجه چین این سند را امضا کند و برخی دیگر معتقدند این امضا باعث شد مذاکرات در وین با پشتکار یا جدیت بیشتری از سوی آمریکا پی گرفته شود. به نظرتان برجام در این میان کجای این معادله است؟ به نظرم ستاد احیای برجام پویایی خاص خودش را داشته است. عوامل حاشیه‌ای و ثانوی روی این روند تأثیر داشته‌اند اما به‌هر‌حال برجام سند مهمی بوده که در 2015 نهایی شده است. ترامپ از آن خارج شد همان‌طور‌که از خیلی توافق‌ها یا سازمان‌های بین‌المللی دیگر خارج شد. بعد از اتمام دوران ریاست‌جمهوری‌اش، برجام در دستور کار قرار گرفت که احیا شود و با توجه به اینکه ایران یکسری اهرم فشار داشت و اهرم فشار آمریکا هم تحریم‌هاست، به نفع دو کشور بود که رعایت هم را بکنند و این موضوع در دستور کار قرار بگیرد. طبعا یکسری کشورها هم می‌دانند در غیاب یکسری حداقل‌های بین‌المللی و نظام مالی بین‌المللی، نمی‌توانند با ایران آن‌طور که باید، کار کنند و اگر این کار از کنترل خارج شده و به سمت برخورد نظامی برود و ایران دست به اقدامات حادتری بزند، با این پیشرفت در چنین جهاتی موافق نیستند. طبیعتا این کشورها هم طرفین را تشویق کرده‌اند. چین و روسیه احتمالا ایران را تشویق کرده‌اند و از بیانیه‌های عمومی چین و روسیه مشخص است که ترجیحشان این است که این مسئله به سمت حل‌وفصل برود ولی روند اصلی قائم به ذات بوده و فشارهای حداکثری باید به سمت حل‌شدن می‌رفته است. آقای محمدعلی موحد کتابی در مورد جزایر دارند و می‌دانم برای شما هم موضوع جذابی است و کتابی در این مورد دارید. ایشان از عنوان «هیاهوی بسیار برای هیچ» برای کتابشان استفاده کرده‌اند. احساس من از فرمایشات شما و جمع‌بندی‌ام درباره صحبت‌هایتان درباره سند این است که گویی در این بازه زمانی از خرداد و تیر سال گذشته و به‌ویژه از فروردین که بحث سند اوج گرفته، با اوج شایعات و تبلیغات مواجهیم و انگار هیاهو بر سر هیچ است و هنوز در سند هیچ اتفاقی رخ نداده و سند بدون برداشته‌شدن تحریم‌ها و منعقدشدن قراردادها به نتیجه نمی‌رسد. به نظر می‌رسد حتی اگر عنوان هیاهو برای هیچ را انتخاب نکنیم هم بیشتر جنبه فرمایشی و نمایشی سند پررنگ بوده. با جمع‌بندی من موافق هستید؟ واقعیت این است که آقای ظریف گفته بود مادام که مشکل FATF و تحریم‌ها حل نشود این سند اجرائی نخواهد شد. می‌توانیم بگوییم سند همکاری 25‌ساله بین ایران و چین فعلا منشأ اثر نیست. تعبیر هیاهوی بسیار برای هیچ را هم برخی به کار برده‌اند و در مثلث ایران، چین، آمریکا برخی از رسانه‌های آمریکایی و اروپایی این تعبیر را به کار برده‌اند‌ و گفته‌اند این سند فعلا معلوم نیست چه باشد و اثر اجرائی ندارد. اگر برای برخی مقامات ما و جناح‌ها این تصور بوده که از طریق نزدیکی به چین اهرم فشاری ایجاد شود، به این شکل جواب نمی‌دهد. معمولا مانورها به این شکل جواب نمی‌دهد، چون علاوه بر اطلاعاتی که ما داریم و آنها هم دارند و ریز‌به‌ریز صحبت‌های مقامات ما را می‌شنوند و ارزیابی می‌کنند، یکسری اطلاعات محرمانه هم دارند. از منابع اطلاعاتی کسب خبر می‌کنند و شاید بهتر از من که اینجا سایت‌ها و تحلیل‌های کارشناسی را می‌بینم، اطلاعات دارند. درواقع مانور به تنهایی کمک‌کننده نیست. هیاهوی بسیار برای هیچ هم واقعا یک نقطه‌ضعف بوده. وزارت خارجه در این زمینه تخصص دارد و می‌دانم که کارشان را بلد هستند که با اخبار عمومی این تحول چطور برخورد کرده و برنامه‌ریزی کنند. اینکه کنترل قضیه از دست آقایان خارج شد، شاید بتوان گفت کنترل معلوم نیست دست چه کسی است. شاید وزارت خارجه ما‌ هم در مقابل وضعیتی قرار گرفت که نتوانسته بود برنامه‌ریزی کند. گاهی ما می‌خواهیم یک متن را محرمانه نگه داریم ولی وقتی جلوی دوربین‌ها و با تبلیغات امضا می‌شود و اسمش هم یادداشت تفاهم یا نقشه راه 25‌ساله است، نمی‌توان محرمانه قلمدادش کرد؛ چون ایجاد حاشیه و تردید می‌کند. یک عده می‌گویند چیست که نمی‌خواهند اطلاعات بدهند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها