|

ایدیوکراسی و مسئله واکسن!

صالح نیکبخت- وكیل

یکی از عوارض اپیدمی کووید‌۱۹ شیوع بیماری روانی است که به آن «ایدیوکراسی» می‌گویند. رویدادی که منجر به پیدا‌شدن و تریبون‌یافتن نادانان می‌شود. پیامد شیوع این بیماری این است که افراد کم‌لیاقت مناصبی را تصاحب می‌کنند که شایستگی برای اداره آن ندارند. 15 ماه پیش که بیماری کووید‌۱۹ ایران را فراگرفت، تلاش‌های زیادی شد تا اصل شیوع این بیماری انکار شود؛ مسئله‌ای که همچنان برای افکار عمومی سؤال است و پاسخ‌های ناکافی مسئولان نتوانسته این دلخوری عمومی را برطرف کند. ساده‌انگاری‌ها، انکارها و چشم‌پوشی بر حقیقت در همان ما‌ه‌های آخر سال ۱۳۹۸ بر عوامل اصلی شیوع این بیماری اما نتیجه پرهزینه‌تری برای ایران به همراه داشت. همین انکار منجر به گسترش سریع و غیرعادی این بیماری در سراسر کشور شد. عجیب اینکه در کشور عامل شیوع بیماری در همان روزهای نخست آن قوانین سفت‌و‌سختی برای مقابله با گسترش آن و محدود‌کردنش در جریان بود ولی در ایران تنها ساده‌انگاری و چشم‌پوشی بر واقعیت در جریان بود. به دنبال شیوع ویروس کرونا در کشور هر‌کس از ظن خود یار مردم شد و برای پیدا‌کردن دارو و عوامل پیشگیری از بیماری اظهارنظر کرد. استعمال روغن بنفشه و گلاب و دستگاه‌های آن‌چنانی به میان آمد. حتی برخی با ارائه راه‌حل پنبه آغشته به روغن بنفشه، خود را پدر طب اسلامی نامیدند. چه‌بسا اگر اداهای او مردود نمی‌شد، بعد از آتش‌زدن کتاب معتبر «هاریسون» در پزشکی به سراغ مقبره شیخ ابوعلی سینا می‌رفت و اقدام به تخریب آرامگاه پورسینا می‌کرد. باری در این آشفته‌بازار مبارزه با کرونا و رواج نادان‌سالاری و در روزهایی که هر‌روز جان‌های زیادی در این کشور به دلیل ابتلا به این بیماری گرفته می‌شوند و مردم چون برگ‌های خزان‌زده می‌میرند بازارهای مکاره زیادی به راه افتاده. در ۱۵ ماه گذشته متصدیان امور درمان در بیان و تشریح وضعیت کشور، میزان مرگ‌و‌میرها و آمار مبتلایان اعداد و ارقامی ارائه کرده‌اند که سر و تهی ندارد. تعداد فوت‌شدگان اعلام‌شده وزارت بهداشت با آمار اداره ثبت‌احوال و گورستان‌ها و در مقایسه با تعداد درگذشتگان سال قبل قابل‌ مقایسه نیست. اختلاف رئیس‌جمهور و وزیر بهداشت و اظهارات پرتناقض آنها که در هیچ‌کجای دنیا در چنین شرایط اضطراری‌ای سابقه ندارد، موجب شده تا مردم سردرگم شوند. نه وحدت گفتار دارند و نه هیچ‌کدام حاضرند خطا و کوتاهی‌های خود را بپذیرند. آنجا که آمار درگذشتگان و مبتلایان کاهش پیدا می‌کند، وزیر محترم بهداشت داد سخن می‌دهد و همه این نتایج را از افتخارات خود می‌داند و زمانی آمار مرگ‌و‌میر ابتلا جنبه صعودی می‌گیرد، وی همه‌چیز را به گردن مردم می‌اندازد و مقامات مسئول دیگر را عامل این بی‌توجهی مردم می‌داند. در این میان کادر درمانی کشور به علت مشکلات بی‌شمار روزهای سختی را می‌گذرانند. کمبود امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، رواج مهاجرت کادر درمان، ناهماهنگی نهادهای کشوری و لشكری و عدم استفاده از امکانات همه دستگاه‌های کشور و اختلاف فاحش امکانات در مناطق مختلف وضعیتی ناگوار را به وجود آورده است که خوزستان می‌تواند آینه تمام‌نمای آن باشد. اکنون در شرایطی که شش ماه از شروع واکسیناسیون در جهان می‌گذرد، در ایران هیچ برنامه مشخصی برای واکسیناسیون کشور وجود ندارد. به‌این‌ترتیب است که هرروز تعداد قربانیان این بیماری افزایش می‌یابد. ارگان‌ها و نهادها حتی در داخل دولت هم با شانه خالی‌کردن در ‌حال مقصر جلوه‌دادن دیگری هستند و واقعا مشخص نیست که مسئله مطالبه واکسن را باید از کدام نهاد و دستگاه پیگیری کرد. با این شرایط معلوم نیست عاقبت این مردم چیست و سرانجام وعده‌هایی که به آنها داده شد، چه می‌شود. برای همین بود که مردم در اجتماعات سال‌های ۹۶ تا ۹۸ فریاد می‌زدند که از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها