گفتوگو با هومن دهلوی به بهانه انتشار مجموعه «از روزهای نبودن»
اثری فاخر، آرام و بیهیاهو همچون خالقش
فرزانه نکواصل
هومن دهلوی متولد 1350 از کودکی موسیقی را نزد مادر با ساز سنتور شروع کرد، دیپلم خود را از هنرستان تجسمی در رشته گرافیک گرفت و همزمان موسیقی و آهنگسازی را نزد استادان برجستهای همچون حسین دهلوی، امانوئل ملک اصلانیان، پرویز منصوری و احمد پژمان آموخت. تحصیلات خود را در رشته آهنگسازی در دانشگاه تا مقطع فوقلیسانس ادامه داد. او اولین ورودی رشته آهنگسازی با رتبه یک و اولین فارغالتحصیل این رشته از داخل ایران در مقطع کارشناسیارشد است.
دهلوی در جواب سؤال من که چرا عنوان آلبوم را روی اثر خود نگذاشته، گفت: «آلبوم این مفهوم را تداعی میکند که باید هر سال یک آلبوم با موضوع خاصی منتشر کرد؛ درحالیکه این مجموعه، کاری نبوده که من یکجا و به قصد تولید یک آلبوم ساخته باشم. این آثار کارهایی است که من طی دو دهه ساختهام و سپس تصمیم گرفتم بهعنوان یک مجموعه منتشر کنم. قدیمیترین کار در این مجموعه متعلق به سال 1374 است و مربوط به زمانی که من در دانشگاه با کمک دوستان ارکستری تشکیل دادیم و در عرض سه ماه گروه به حدود 40 عضو رسید. تمرینها در فرهنگسرای اندیشه انجام میشد که متأسفانه بعد از مدتی به خاطر شرایط آن زمان که کلاسها و فعالیتهای موسیقی را در فرهنگسراها تعطیل کردند، دیگر جایی برای تمرین نداشتیم. از طرفی هم امیدی به اجرا نداشتیم و در نتیجه گروه منحل شد. از همان زمان شروع به نوشتن آثاری کردم که سازهای ایرانی در مقام تکنواز در جلوی ارکستر هنرنمایی میکردند. قطعه «خواب دشت» برای نی و ارکستر زهی مربوط به همان دوران است و جدیدترین کار من در این حوزه قطعه «فانتزی برای قانون و ارکستر» است که مربوط به حدود سه سال پیش است. درباره کارهای بیکلام این توضیح را بدهم که از همان دوران دانشجویی تمایل داشتم جایگاه ویژهای برای سازهای ایرانی در ارکستر در نظر بگیرم. کاری که پدرم شروع کرده بود تا آن زمان سابقهای در موسیقی ایرانی نداشت. من سراغ سازهایی رفتم که تا آن زمان کاری برای آنها نوشته نشده بود؛ مثل قانون، قیچک و تنبور؛ سازهایی که بسیار مهجور مانده درحالیکه قابلیتهای زیاد و منحصربهفردی دارند که میتوانند در مقام تکنواز مطرح شوند». دهلوی در ادامه درباره چگونگی یکدستشدن کار توضیح داد: «اگر آخرین کاری را که در این مجموعه ساختم، بشنوید، شاید از نظر سبک قدیمیتر از کاری باشد که حدود 10 سال پیش ساختم؛ اما این کارها ضمن اینکه وجوه مشترکی دارند، هرکدام بنا بر نیاز و ساختار آن قطعه فرم گرفته و سپس رنگآمیزی شدهاند. برای مثال، آثاری که بر مبنای شعر ساخته شدند، با توجه به مفهوم و ظرایف شعری ریتم، فرم و فضای هارمونیک خاص خود را گرفته و بعد با سازهای متناسب با آن رنگآمیزی شدهاند. آثار بدون کلام هم بر مبنای توانایی و تکنیکهای خاص هر ساز تکنواز طراحی شدند و سپس بسط و گسترش یافته و فرم نهایی آنها شکل گرفت. فکر میکنم نکته مشترک بین تمام این کارها، نوع زبان و بیان آنهاست که با وجود تمام تفاوتها، فضای حسی خاص خود را در کل آثار تداعی میکند که این امر برایم بسیار حائز اهمیت بود».