امامعلی رحمان
رئیسجمهوری برای همه عمر
دکتر بهرام امیراحمدیان. استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اوراسیا
در اوراسیا از گذشتههای دور، حاکمانی بر سر کار بودند که پس از بهدستگرفتن قدرت از سوی اطرافیان «قبله عالم» شمرده میشدند و جایگزینی نداشتند، مگر پس از مرگ یا سقوط بر اثر هجوم فاتحانی دیگر یا شورش و دسیسه سپاهیان خودی. این روند ظهور و سقوط تاکنون ادامه دارد. مغولها و دشت قبچاق داستانی دیگرند؛ در این قلمرو هنوز هم همان رسم کهن برای در امان ماندن از دشمن پنهان و آشکار پابرجاست. باید فرمانروا در حصاری سنگی یا نیروهای مسلح متشکل از هواداران و فداییان محافظت شود. برای دیدار با فرمانروا یا خان، از ملاقاتشونده باید تضمین گرفت و آن تقدیم نان و نمک است. در این قلمرو نان و نمک ارزشی والا دارد. خوراندن نان و نمک پیش از ملاقات با فرمانروا، نوعی بیعت و وفاداری است و نشان میدهد که فرد نمکگیر شده و توطئهای نخواهد کرد. این رسم هنوز هم در بین ملتهای این منطقه مرسوم است، ولی بهگونهای دیگر. از هر میهمان خارجی رسمی در بدو ورود با نان استقبال میکنند و باید تکهای از نان از سوی میهمان خورده شود. همه رؤسای جمهور منطقه اوراسیا (حتی چین کنونی)، رهبرانی دائمی دارند. بهجز قرقیزستان، بقیه از این قاعده مستثنا نیستند. روسیه الگوی مناسبی برای این منظور است. بحران جانشینی دامن همه منطقه را گرفته و از رؤسای جمهور، شاهان و امپراتوران ساخته است. اگر نیازاوف در ترکمنستان و کریماف (در ازبکستان) نمرده بودند، هنوز هم بر سر قدرت بودند. البته نظربایف (در قزاقستان) یک استثناست که پیش از مرگ داوطلبانه از قدرت کنارهگیری کرد، ولی سایه قدرتش همچنان بر سر دولت است و زمام امور را در دست دارد؛ اگرچه در کنار، ولی صحنهگردان اصلی است. امامعلی رحمان در این فضا رشد کرده و قدرت را به دست گرفته است. او بر این باور است که برای ملت تاجیک، هیچ گزینهای بهتر از او یافت نمیشود؛ فقط یکی بود آنهم امیراسماعیل سامانی (234 - 295هـ.) که مجسمهای بزرگ از او در مرکز پایتخت روبهروی پارلمان بر افرشته شده و سرپا ایستاده است و به پارلمان اشاره میکند؛ گویا یادآور میشود که شما در برابر فرمانروا (قبله عالم) هیچ قدرتی ندارید. در پایتخت ازبکستان نیز مجسمه بزرگی از امیرتیمور نشان از آن دارد که در اوراسیا، حتی در جمهوری آذربایجان، قدرت در دست فرمانروای دائمی است. رحمان (امامعلی شریفوویچ رحمانف) از پدری به نام شریف رحمانف (درگذشته ۱۹۹۲) و مادری به نام مایرام شریفووا (۱۹۱۰-۲۰۰۴)، در یک خانواده دهقان در دانقره در استان کولاب (استان ختلان کنونی) به دنیا آمد. متولد پنجم اکتبر 1952 است، یک پسر به نام رستم و یک دختر به نام آزاده دارد. پدرش کهنهسرباز ارتش سرخ در جنگ جهانی دوم بود که نشانهای درجه دوم و سوم «شکوه نظم» را دریافت کرده بود. امامعلی رحمان از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۴ در ناوگان اقیانوس آرام اتحاد جماهیر شوروی خدمت کرد که در «پریمورسکی کرای» (در شرق روسیه کنونی) مستقر بود. رحمان پس از اتمام خدمت سربازی به روستای زادگاهش بازگشت و مدتی در آنجا بهعنوان برقکار کار کرد. مدتی بعد او رئیس ساوخوز دانقره در محل زندگی خود شد. رحمان بر اساس زندگینامه رسمی خود، در سال ۱۹۸۲ از دانشگاه ملی دولتی تاجیکستان با مدرک تخصص اقتصاد فارغالتحصیل شد. رحمان پس از چندین سال کار در ساوخوز دانقره در سال ۱۹۸۷ بهعنوان رئیس ساوخوز منصوب شد. در سال ۱۹۹۰ رحمان بهعنوان معاون مردمی در شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان انتخاب شد. رحمان نبییف، رئیسجمهور تاجیکستان، در ماههای اول جنگ داخلی تاجیکستان در آگوست ۱۹۹۲ مجبور به استعفا و اکبرشاه اسکندراف، سرپرست ریاستجمهوری شد. اسکندراف در نوامبر ۱۹۹۲ در تلاش برای پایاندادن به ناآرامیهای مدنی، استعفا داد. در همان ماه، شورای عالی در جلسه شانزدهم خود در خجند تشکیل شد و تاجیکستان را جمهوری پارلمانی اعلام کرد. رحمان پس از آن از سوی اعضای شورای عالی بهعنوان رئیس آن شورا انتخاب شد؛ پستی معادل رئیسجمهور و رئیس دولت. یعقوب سلیماف، وزیر کشور سابق، بعدها یادآور شد انتصاب رحمان به این دلیل صورت گرفته بود که او «غیرتوصیفی» است که در آن دیگر فرماندهان میدانی فکر میکردند میتوان او را «زمانی که به هدف آنها خدمت کرده باشد»، کنار گذاشت. در جنگ داخلی که از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ به طول انجامید، حکومت رحمان مورد مخالفت اپوزیسیون متحد تاجیک قرار گرفت. صد هزار نفر در جنگ جان خود را از دست دادند. او در ۹ فروردین ۱۳۷۶ در خجند و همچنین در دو اقدام به کودتا در آگوست ۱۹۹۷ و نوامبر ۱۹۹۸ از یک سوءقصد جان سالم به در برد.
ادامه مطلب در شماره فردا