چند نكته درباره سگهاي رهاشده
سپهر سلیمی
درخصوص مسئله سگهای آزاد صحبت بسیار شده است. سالهاست نهادهای مسئول شهری بدون هیچگونه اطلاعات آماری و برنامهریزی و فارغ از مطالعات و تجربیات جهانی عمل کردهاند. نتیجه همین است که میبینیم. حاصلی جز آزار حیوانات، اتلاف بیتالمال و تحمیل هزینههای فرهنگی و اجتماعی نبوده است.
پیش از هر چیزی نگاهی داشته باشیم به انواع گروههای سگهای موجود در کشور. گروه اول: سگهای گله. سگهایی که همراه گلههای دام وجود دارند. طبق اعلام مرکز آمار ایران حدود ۶۰ میلیون گوسفند و بز در کشور وجود دارد که به طور متوسط برای هر ۳۰ عدد گوسفند و بز یک سگ گله وجود دارد. بر این اساس میتوان گفت حدودا دو میلیون سگ گله در کشور وجود دارد. اگر تصور کنیم تنها یکچهارم این عدد، سگ ماده باشند و هر ماده حدودا شش توله در سال به دنیا بیاورد بنابراین هرساله حدود سه میلیون سگ گله تولید میشود. این سگها همگی از قویترین سگهای منطقه خود هستند که برای حفاظت از دام، حمله به سگسانان و گربهسانان وحشی و حتی انسان پرورش داده شدهاند. به طور معمول از بین سگهای متولدشده قویترین سگ حفظ شده و سگهای جدید به شکلهای مختلف از گله جدا میشوند. همانطور که پیداست این سگها سرپرست دارند و تغذیه و مراقبت آنها بر عهده چوپانان است. البته مثل دیگر حیوانات کار نگاه بهرهکشانه به این حیوانات وجود دارد و همه چیز ایدئال نیست. در صورت سوءتغذیه یا تحریک توسط سرپرستان، امکان شکار حیوانات توسط این گروه از سگها وجود دارد. گروه دوم: سگهای جداشده از گله. این گروه شامل سگهای تازه متولدشده مازاد بر نیاز و سگهای پیر یا بیماری هستند که از گله طرد میشوند. این سگها از نظر بدنی به سگهای گله نزدیک هستند ولی وقتی از گله جدا میشوند نیازمند منابع غذایی هستند. بخشی از این منابع غذایی از زباله یا شکار حیوانات تأمین میشود. گروه سوم: سگهای نگهبان در باغات، کارخانهها و اماکن هستند. گروه چهارم: سگهای تولیدشده توسط پرورشدهندگان داخلی و گروه پنجم: سگهای وارداتی از خارج از کشور هستند. حتی در بدترین روزهای مشکلات ارزی، باز هم روند واردات غیرمجاز سگ متوقف نشد و صفحات فراوانی در فضای مجازی در این خصوص وجود داشته و دارد. گروه ششم: سگهایی که در خانهها نگهداری میشوند. گروه هفتم: سگهای مخصوص شکار و گروه هشتم: سگهای امدادی، پلیس و موادیاب هستند. به جز مورد هشتم یعنی سگهای پلیس و امدادی، تمام هفت گروه دیگر از سگها امکان رهاشدن یا فرارکردن به خارج از محیط زندگی خود و حضور در طبیعت را دارند. هیچوقت به طور جدی برای مدیریت اخلاقی جمعیت این حیوانات اقدام مؤثری انجام نشده است. هفت گروه سگ با جمعیت چندمیلیونی وجود دارند و هیچ اراده جدیای برای عقیمکردن آنها وجود ندارد. هیچوقت از تجربیات معتبرترین سازمانهای جهانی حمایت از حیوانات استفاده نکردهایم و فقط بر کشتار و حذف فیزیکی این حیوانات تأکید شده است. سگهای گله با جمعیت حدودا دومیلیونی و امکان زایش سه میلیون سگ در بهترین زیستگاههای طبیعی ایران حضور دارند. همانطور که حضور خارج از ظرفیت دام در مراتع و مناطق طبیعی باعث آسیب به زیستگاهها شده است، حضور این سگها به همراه سگهای جداشده از سگهای گله موجب افزایش تعارض با حیات وحش شده است. چه برنامهای برای مدیریت این گروه از سگها انجام شده است. به جای برنامهریزی برای مدیریت این حیوانات، عقیمسازی و خروج آنها از مناطق طبیعی صرفا بر حذف فیزیکی بخشی از فرزندان این سگها که وارد مناطق شهری یا حومه شهر میشوند تکیه شده است و از اصل ماجرا غافل بودهایم. اخیرا هم عدهای بدون هیچ اطلاعات مشخص و آماری اعلام میکنند که غذارسانی باعث افزایش جمعیت سگهای آزاد شده است اما هیچکس عددی از میزان غذارسانی و جمعیت حیوانات افزایشیافته ارائه نمیدهد و همین مسئله باعث شده ندانیم و نبینیم که بر اساس آمار ارائهشده توسط FAO ایرانیان سالانه ۳۵ میلیون تن مواد غذایی را راهی سطل زباله میکنند و این میزان غذا که به شکل غیرمستقیم میتواند در اختیار حیوانات آزاد قرار بگیرد، در مقابل میزان غذارسانی مانند فیل و فنجان است. به راستی عقل و تدبیر را بسته و سگها را رها کردهایم، بر روشهای تکراری و منسوخ پافشاری میکنیم و همچنان از خود میپرسیم چرا جمعیت حیوانات شهری تعدیل نمیشود؟!