|

دیپلماسی و «کف خیابان»

‌کوروش احمدی - ‌دیپلمات بازنشسته

یاست خارجی شامل آن دسته از اهداف ملی است که در رابطه با دنیای خارج دنبال می‌شود. از آنجا که ژئوپلیتیک کشورها عمدتا ثابت است، متناسب با آن بخشی از اهداف سیاست خارجی یک کشور نیز می‌تواند ثابت باشد و تحت تأثیر تغییر دولت‌ها قرار نگیرد. اما در عمل همیشه شاهد تغییرات بنیادی در سیاست خارجی کشورها هستیم. سیاست خارجی بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن تفاوت‌های بارزی با هم داشته‌اند. در بسیاری موارد، سیاست خارجی قدرت‌‌های متوسط نیز طی چند دهه اخیر دستخوش دگرگونی‌های عمده شده‌اند. سیاست خارجی هند با شروع شکست‌های حزب چپ‌گرای میانه کنگره از اواسط دهه 1990 از تمایل به شرق سوسیالیستی و همسویی با جهان در حال توسعه به جانب غرب متمایل شد. سیر سیاست خارجی ترکیه از تمرکز بر عضویت در اتحادیه اروپا تا تمرکز بر سیاست‌های نوعثمانی‌گری را نیز شاهدیم. انتخابات همیشه لاجرم عامل تعیین‌کننده در چنین چرخش‌هایی در سیاست خارجی بوده است و مردم، یعنی «کف خیابان»، کنشگران اصلی در هر انتخاباتی هستند. اگرچه به‌طور معمول و در شرایط عادی در همه کشورها مردم توجه و تمرکز کمتری بر سیاست خارجی دارند و عمدتا اقتصاد در مرکز توجه آنها است، اما چون سیاست خارجی نقش مهمی در معادلات اقتصادی، صلح و ثبات به عنوان پیش‌نیاز رشد اقتصادی، نحوه تخصیص و تأمین منابع و کم و کیف تجارت خارجی دارد، می‌تواند بر انتخاب مردم در ادوار انتخاباتی تأثیر داشته باشد. به‌علاوه، مسائل دیگری نیز مانند صف‌بندی قوا در سطوح جهانی و منطقه‌ای، پیوستن یا گسستن از پیمان‌های امنیتی، مهاجرت، توافقات خارجی، استقراض خارجی و... هستند که برای مردم و به تبع آن برای احزاب و گروه‌های سیاسی بسیار مهم‌اند و نمی‌توان از آنها خواست که این امور را صرفا به نخبگان سیاسی حکومتی بسپارند و از مداخله در آنها خودداری کنند. در کشورهایی که انتخابات انجام می‌شود، نتیجه انتخابات تکلیف این امور را برای دوره‌های تقنینی یا اجرائی محدود مشخص می‌کند و احزاب و جریان‌هایی که نظرات متفاوتی دارند، طبعا می‌توانند به عنوان ناظر و منتقد عمل کنند. به همین دلیل، سیاست خارجی همیشه یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در انتخابات‌ در همه کشورها است و احزاب و جریانات سیاسی ناچار از داشتن مواضع روشن در این حوزه هستند. به‌علاوه، صرف چرخش از طریق انتخابات و قرارگرفتن افراد جدید با نگرش‌ها و بینش‌های متفاوت می‌تواند موجب دگرگونی‌هایی در اهداف سیاست خارجی و روش‌های تحقق آنها شود. اما در شرایطی غیرعادی از نظر سیاست خارجی، یعنی در شرایطی که کشور با بحرانی در سیاست خارجی مثل تهدیدات خارجی، جنگ یا تحریم روبه‌رو باشد، طبعا توجه و تمرکز مردم بر سیاست خارجی بسیار بیشتر می‌شود و گاه موضوعات سیاست خارجی به مسائل اصلی مورد بحث در یک روند انتخاباتی تبدیل می‌شوند و در پیروزی یا شکست کاندیداها نقش تعیین‌کننده می‌یابند. اعتراضات گسترده علیه جنگ ویتنام سیاست داخلی آمریکا در دهه‌های 1960 و 970 را متحول کرد. تونی بلر، نخست‌وزیر انگلیس که با آمریکا برای حمله به عراق در 2003 همراه شده بود، با اوج‌گرفتن بحران در عراق ناچار به استعفا از رهبری دولت و حزب کارگر شد. در دهه 1980، اعتراضات گسترده در اروپا علیه استقرار موشک‌های آمریکایی پرشینگ و کروز تأثیر قابل توجهی بر ادوار انتخاباتی در اروپا گذاشت. درجه اهمیت سیاست خارجی برای کشورهای مختلف نیز متفاوت است. درحالی‌که مثلا سیاست خارجی نقش بسیار اندکی در زندگی مردم کانادا یا بسیار از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و... دارد، در برخی از دیگر کشورها سیاست خارجی دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است و موضوعات مربوطه عملا به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل می‌شوند. مثلا در عراق با توجه به نقش قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای در این کشور، سیاست خارجی عملا همه روزه به نحوی ناگزیر در «کف خیابان» است؛ نه گریزی از آن هست و نه گریز از آن به سود منافع ملی عراق است. چراکه همیشه مشارکت و نظارت مردم مؤثرترین عامل برای به حداقل‌رساندن مخاطرات و خسارت‌ها از ناحیه سیاست خارجی است. ایران نیز متأسفانه یکی از کشورهایی است که سیاست خارجی برای مردم آن همواره از قرن نوزدهم به بعد مهم بوده است. موقعیت ایران به عنوان منطقه حائل بین دو قدرت جهانی، یعنی روس و انگلیس و سپس آمریکا و شوروی و «بازی بزرگ» این قدرت‌ها در ایران، عملا سیاست خارجی را به «کف خیابان» آورد و راهبردهای متفاوت، ازجمله «سیاست کشور سوم»، موازنه منفی، موازنه مثبت و...، همیشه مورد بحث عموم بوده است. بنابراین لاجرم سیاست خارجی در بسیاری از کشورها عملا «در کف خیابان» قرار دارد و مقامات چاره‌ای جز کنارآمدن با آن و ایجاد سازوکاری برای ایفای نقش مردم و انجام بحث برای نیل به اجماع درباره آن ندارند. اگرچه در شکل‌گیری اهداف سیاست خارجی «کف خیابان» را نمی‌توان حذف کرد، اما دیپلماسی که ابزار اصلی برای نیل به این هدف‌ها است، امری کاملا تخصصی است و ناچارا باید به علت طبیعت غیرآشکاربودن آن به دور از نگاه عموم و جریان‌های سیاسی اعمال شود. نمایندگی کشور، دیده‌بانی، حفاظت از منافع ملی، مذاکره، انجام توافقات، ائتلاف‌سازی کاربردی و... از روش‌هایی است که در دیپلماسی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی استفاده می‌شود. این روش‌ها مورد استفاده کسانی است که آموزش، تخصص و تجربه کافی دارند و انجام آن در «کف خیابان» اساسا نه مفید است، نه ممکن و نه ضروری.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها