|

طلسمی که نشکسته است

عبدالحسین طوطیایی -پژوهشگر کشاورزی

‌محوریت بخش کشاورزی همواره در تریبون‌های رسمی و سخنرانی‌های افتتاح همایش‌ها مورد تأکید فراوان قرار می‌گیرد؛ اما آنچه در عمل و به‌ویژه در هنگامه هیجانات بازار سیاست مشاهده می‌شود، کم‌اعتنایی و در تناقض با آن چشم‌اندازهای رؤیایی است. باید کشاورزی خرده‌پا بود تا در تلاشی برای معیشت، انبوه دلشوره‌های او از اقلیم ناسازگار تا هجوم آفات و بیماری‌ها و... را درک کرد؛ اما بی‌گمان نوسانات بازار و سلطه بی‌چون‌وچرای واسطه‌گری را می‌توان از اصلی‌ترین دغدغه‌‌های بهره‌برداران بخش کشاورزی دانست. متأسفانه درخصوص تولید کالاهای اساسی، شیوه رایج تصویب نرخ خرید تضمینی بیش از جاذبه برای تولیدکنندگان اتفاقا از انگیزه آنان می‌کاهد. از طرف دیگر عرضه و تقاضای محصولاتی مانند سیب‌زمینی، گوجه‌فرنگی، پیاز و... و بعضی تولیدات باغی مانند مرکبات و سیب در بازار با وجود ابلاغ الگو کماکان از نوسانات شدیدی رنج برده است.

شاهد افزایش تولید و عرضه بیش از تقاضا یا برعکس این گروه محصولات و در دور باطل تار عنکبوتی هستیم. اگر در سال‌های گذشته تولیدکنندگان بر کومه‌های بی‌خریدار سیب‌زمینی خود بر زمین می‌خورند و در سال دیگری، پشته‌های سرخ گوجه‌فرنگی بی‌تقاضا از رخسار زرد کشاورزانش حکایت می‌کرد، اکنون هم شاهد انباشت هزاران تن پیاز در جنوب کرمان، فریدن اصفهان و... هستیم. درباره انباشت مازاد مرکبات در سال جاری نیز با مشکل و زیان‌های جبران‌ناپذیر مشابهی روبه‌رو بوده‌ایم. چه باید کرد؟ گرچه متولی بخش کشاورزی از تدوین و ابلاغ برنامه الگوی کشت کشور خبر داده است اما بحران‌هایی مانند مرکبات و پیاز از ناکارآمدی این الگو نشان دارد. ازآنجاکه تولیدات داخلی محصولات اساسی یا در مرز خودکفایی یا کمتر از نیاز سالانه است، برنامه‌ریزی کشت آنها باید عمدتا از منظر تعیین نرخ‌گذاری متناسب انجام شود. اگر نرخ مصوب در این تنظیم و با توجه به افزایش سرسام‌آور هزینه‌ها از سوددهی مورد انتظار تولیدکنندگان بکاهد، پیامدهایی مانند برداشت سبز و زودهنگام گندم و با هدف مصرف برای دام‌ها مانند سال جاری رخ می‌دهد. برای تولیدات پرمصرف و نوسان‌پذیر باید الگو بر مبنای سرانه مصرف هر محصول و میزان صادرات سالانه تنظیم شود. توصیه می‌شود در حاشیه چنین برنامه‌ای، سطوح کشت‌های استانی به‌گونه‌ای تنظیم شود که حتی‌الامکان از حمل‌ونقل‌های غیرلازم و افزایش هزینه‌های آن در تولید جلوگیری شود. اگر متولیان امر بر لحاظ‌کردن این ضرورت‌ها در الگوی یادشده تأکید دارند، پس باید دلیل این ناکارآمدی را مورد پرسش قرار داد. از دیگر الزامات این تنظیم، تمرکز بر بهره‌وری اقتصادی تولیدکننده به جای عملکرد بیشتر در واحد سطح است؛ بنابراین عمده‌ترین ویژگی این برنامه، محوریت‌قرار‌دادن توأمان مزیت‌های اقتصاد خرد و کلان به‌موازات ملاحظات فنی و آگرونومیکی است. البته تأکید بر کاهش حداکثری مصرف آب در تمامی روح این الگو باید مورد ملاحظه قرار گرفته می‌شد. آیا الگوی ابلاغی بیش از پرداختن به جنبه‌های کاربردی، به جزئیات و حاشیه‌های فنی غیرلازم نپرداخته است؟ امید می‌رود که متولی کشاورزی کشور به جای پیچیده‌ترکردن و پرداختن به جزئیات فنی در این برنامه، در آخرین‌های عمر دولت دوازدهم بتواند به اصلاح، ساده‌سازی و ارائه عمل‌گرایانه این الگو و تا قبل از شروع زراعت‌های پاییزه اهتمام بورزد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها