|

زنان و چالش انتخاب

زنان در طول دوران زندگی خود به‌واسطه نقش‌های متعدد که گاهی مسئولیت‌های برخی از آنها با یکدیگر متضاد نیز هست همواره در معرض انتخاب قرار دارند؛ انتخاب‌هایی که موجب بروز فشارها و محدودیت‌هایی برای آنان می‌شود.

به‌طورقطع سراسر زندگی پر است از انتخاب‌هایی که منجر به حذف سایر گزینه‌های پیش‌رو می‌شود، اما آنچه در این بین اهمیت دارد، ایجاد محدودیت‌های بیشتر برای زنان به‌واسطه برعهده‌داشتن نقش‌های مختلف و مسئولیت‌های ناشی از این نقش‌هاست. آنچه در این نوشتار مورد بحث است، محدودیت‌های ناشی از نقش‌های متعدد یک زن در جامعه است که البته محدود به کشور یا جامعه خاص نیست بلکه در جوامع مختلف دچار شدت و ضعف است. البته در بسیاری از جوامع که موضوع حقوق زنان مورد توجه بیشتری قرار گرفته و بیشتر به آن پرداخته شده، وضع قوانین حمایتی و فرهنگ‌سازی در این زمینه موجب کاهش آسیب‌ها و فشارهای ناشی از تعدد نقش شده و آن را به حداقل رسانده است. در میان زنان نیز می‌توان گفت محدودیت‌های ایجادشده برای زنان متأهل، شاغل و دارای فرزند نیز بیشتر از سایر بانوان است. در همین راستا همچنین می‌توان به شغل‌هایی اشاره کرد که ماهیت آنها مستلزم صرف زمان در ساعات مختلف شبانه‌روز است که ممکن است این امر موجب تعارض با سایر نقش‌ها از جمله مادری و همسری باشد. اگرچه امروز درمقایسه‌با دهه‌های گذشته جایگاه اجتماعی زنان تا حدودی تثبیت شده و بسیاری از ارزش‌های ضد زن نظام پدرسالاری فروریخته یا رنگ باخته اما هنوز هم زنان در برهه‌های مختلف مجبور به انتخاب هستند. در سال‌های اخیر قوانین خوبی ازجمله قانون کاهش ساعت موظفی زنان دارای شرایط خاص از 44 ساعت به 36 ساعت در هفته، لایحه صیانت از حقوق زنان که براساس آن هرگونه اجبار بانوان توسط کارفرما به عدم ازدواج یا پوشش خاص یا آرایش زننده و... جرم محسوب می‌شود یا ممنوعیت اخراج زنان باردار توسط کارفرما به‌دلیل حاملگی آنها، تصویب شورای عالی اداری درخصوص اینکه ۳۰درصد از مدیران دولت باید از خانم‌ها باشند ازجمله اتفاقات خوب در این زمینه است که اگرچه در اجرا مشکلاتی وجود دارد اما نفس تصویب قوانین مذکور را می‌توان گامی مثبت و رو به جلو دانست. در این میان و همگام با تصویب قوانین حمایتی، به عنوان راهکاری در سطح میانه می‌توان به لزوم تبلیغات و فرهنگ‌سازی در رسانه‌ها برای مشارکت فعال مردان در امور خانه‌داری و فرزندپروری اشاره کرد. با توجه به تغییرات اجتماعی که در طول سالیان گذشته رخ داده، همان‌گونه که در گذشته اوضاع اقتصادی به گونه‌ای بود که تنها پدر خانواده شاغل بوده و عمده وظایف خانه و فرزندان بر دوش زنان بود، اما در عصر حاضر مشاهده می‌کنیم که بسیاری از زنان نیز وارد بازار کار و اقتصاد شده‌اند پس این امر لزوما مستلزم تغییراتی هم در ساختار تقسیم وظایف خانه‌داری و هم فرزندداری است. موضوع دیگری که نباید از نظر دور داشت، بحث اسطوره‌زدایی از مادر است که اگرچه مبحثی مفصل است اما باید توجه کرد که مادران به صرف اینکه مادر هستند نباید از تفریحات و اوقات فراغت خود بزنند و تنها تمرکزشان روی فرزندان باشد و جز این از آنها پذیرفته نباشد. این باور غلط در جامعه که مادر نباید و نمی‌تواند اشتباه کند حامل بار روانی زیادی بر مادران است و درنهایت هر کدام از این موارد در سطح بهداشت روانی زنان و مادران مؤثر است. اسطوره‌سازی از مادر و طرح موضوعاتی از این قبیل که یک مادر نمی‌تواند یا نباید افسرده باشد آسیب‌هایی به زنان وارد می‌کند که در نهایت ممکن است موجب بروز اتفاقات تلخی از جمله خودکشی باشد (چنانچه مشابه این اتفاقات را در جامعه مشاهده کرده‌ایم). درحالی‌که بهداشت روانی یک مادر به عنوان یک انسان کاهش یابد ممکن است هر اقدامی از او سرزند. نباید این‌گونه بیهوده با اسطوره‌سازی و تقدس‌دادن به مادران آنان را از بعد انسانی تهی کرد و جنبه قدسی داد بلکه باید به آنان و جامعه این باور را تزریق کرد که زنان نیز ممکن است کم بیاورند، ببرند یا خالی کنند بنابراین نیاز به مشارکت و حضور فعال و مؤثر مردان در همه امور زندگی ضروری است. کاهش سطح بهداشت روانی پرخاشگری، افسردگی‌ها و وسواس‌های فکری در زنانی که چندین نقش شامل شاغلی، مادری، همسری و گاهی فرزندی (مسئولیت مراقبت از پدر و مادر پیر و سالخورده) را برعهده دارند، به دنبال داشته و در نتیجه درک و مشارکت فعالانه و مؤثر مردان می‌تواند مقدار زیادی از این بار را کم کند. بنابراین به جامعه این باور را تزریق کنیم که در گذر تغییرات اجتماعی ایجاد شده، امروزه این، وظیفه مردان نیز به شمار می‌رود نه صرفا لطف و همکاری آنها و تلاش کنیم در جریان تربیت و جامعه‌پذیری کودکانمان نیز مراقب رفتارها و گفتارهای جنسیت‌زده باشیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها