اشک تمساح
سهیلا اثباتی
این روزها شاهد نگاهی تازه به کودک کار هستیم. یک برنامه، کودک کار را مقابل دوربین تلویزیون قرار میدهد و به قیمتِ گرفتن اشک و آه، تعداد بینندگان را بالا میبرد، بدون اینکه بگوید چرا کودک، ناچار به کارکردن است، چه مناسباتی کودک کار تولید میکند و چه کسانی مسئولیت حذف کار کودک را بر عهده دارند. یک عکاس، کودکان کار را بزک میکند و با فخر برای برآوردهساختن آرزویشان تاج بر سرشان میگذارد و آنان را پرنسسهای کوره مینامد و تمام آرزوها و حقوق این کودکان را به چنین سطح نازل و حقیرانهای تنزل میدهد. کمی بعدتر یک طراح لباس با همراهی عکاس، مدل خانم را به هیئت دخترک فالفروش درمیآورد و تبلیغ برند خود را در فضایی شیک ارائه میکند. در سریال خانگی ملکه گدایان، کودک کار پوششی برای پولشویی به ظاهر طرفدارانش معرفی میشود و... . اینگونه اعمال یا از سر ناآگاهی از شرایط زندگی و دلایل کار کودک است که مسلما در دنیای ارتباطات امروزی بعید به نظر میرسد، یا برنامهای از پیش تنظیمشده برای سطحینگری، عادیسازی فقر و غافلکردن جامعه از پرسشگری برای حل این بحران اجتماعی است. سالها بیتوجهی به این معضل اجتماعی، دردآور بود و حالا اینگونه توجه، پاککردن عمق فاجعه را در نظر دارد. با این اوضاع چندان دور از ذهن نیست که در آینده یک برند پوشاک برای تبلیغات، کتوشلوار خود را بر تن کودک یا نوجوان زبالهگرد یا مدلی در ظاهر آنان کند و از شرایط مشقتبار، سخت و غیرانسانی این گروه نهایت استفاده مادی را بکند. کودک کار ابزار و وسیلهای برای کسب درآمد نیست. کار کودک یک مشکل بزرگ اجتماعی است که به علت ساختار غلط و فاسد اقتصادی، فقر مالی و فرهنگی و نبود اراده برای حل آن همچنان بر شمار قربانیان کوچکش افزوده میشود. بیایید بهعنوان یک شهروند از حقوق این کودکان دفاع کنیم. حداقل کاری که میتوانیم بکنیم تحریم این برنامهها و شوهای تلویزیونی و سریالهای خانگی است. تحریم آنچه نگاه ابزاری به کودک کار دارد.