|

انتخابی دیگر برای طبقه متوسط

مهدی زارع*

در روزهای مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری 1400، بحث‌هایی که از طرف کاندیداها مطرح می‌شود، مجددا توجه را به وضعیت و معیارهای طبقه متوسط در ایران برانگیخته است. امروزه می‌بینیم که داشتن مدرک تحصیلات تکمیلی و استادی در دانشگاه از شاخص‌های مهم رقابت در مناظره‌های انتخاباتی 1400 شده و بیشتر کاندیداها تظاهر به دانستن و تسلط بر اعداد و ارقام و شاخص‌های دنیای مدرن می‌کنند و بعضا طوری نشان می‌دهند که خود را وفادار به شاخص‌های «طبقه متوسط» اجتماع امروز ایران بنمایانند. تحصیلات دانشگاهی و مدرک تحصیلات تکمیلی از اواسط دهه 1370 به‌تدریج تبدیل به یکی از معیارهای جذب در نخبگان سیاسی شده و داشتن مدرک دانشگاهی مزیت ویژه‌ای پیدا کرده است. مردم طبقه متوسط بیشتر از افراد فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها، کارمندان بخش دولتی و خصوصی، کارآفرینان، بازرگانان بازار، پزشکان و کادر نظام سلامت، مهندسان، معلمان و استادان دانشگاه، مدیران بخش خصوصی و عمومی، معلمان مدارس، مالکان متوسط، افسران نظامی و رده‌های متوسط روحانیت و تکنیسین‌های زمینه‌های فنی گوناگون، صاحبان کارگاه‌ها و شرکت‌های کوچک با کمتر از 50 نفر همکار و فعالان کسب‌وکار در فضای مجازی هستند. ‌طی حکمرانی دولت‌های نهم و دهم در سال‌های 1384 تا 1392، رفتار و عملکرد رئیس‌جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد، مطلوب بسیاری از مردم تحصیل‌کرده و دانشگاهی ایران نبود. هرگاه که او به‌ویژه در تعاملات بین‌المللی سخن می‌گفت، نگران بودیم که نکند ناآشنایی‌اش به شاخص‌ها و ملاک‌های دنیای مدرن، آبروی ایرانیان را، با تمدنی هشت‌هزار ساله، ببرد! رئیس‌جمهور وقت ما در حالی به قطع‌نامه‌های سازمان ملل ورق‌پاره می‌گفت که ما از اولین کشورهای عضو جامعه ملل و سازمان ملل متحد از بدو تشکیل آن بوده‌ایم. متأسفانه بعضی از گفتارهایی که امروز از بعضی کاندیداها می‌شنویم، یادآور گفتار و رفتار احمدی‌نژادی است! و مجددا بسیاری از مردم طبقه متوسط نگران شده‌اند که با این گفتار و طرز فکر نکند دوباره کشور با چالش‌های بزرگی در سطح داخلی و بین‌المللی مواجه شود. این در حالی است که کشور هنوز از بار فشار حداکثری دولت ترامپ، خلاص نشده است. ترامپ و وزیر خارجه‌اش، پمپئو، کسانی بودند که رسما از تسلیم یا فروپاشی نظام سخن می‌گفتند.

همه‌گیری کرونا هم در این روزهای خرداد 1400 حدود 150 نفر در روز تلفات می‌گیرد (براساس آمار وزارت بهداشت). مسئله ویروس کرونا که لطمات بزرگی به مردم جهان زد، در کشور ما از بهمن 98 که کشور زیر سنگین‌ترین فشارهای ناشی از تحریم‌های دولت آمریکا بود، با نبود دسترسی آزاد و سدشدن ارتباطات و معاملات بین‌المللی، خسارت و تلفاتی مضاعف برجا گذاشت. مردم ایران مستقیم با ازدست‌دادن جان و سلامتی خود بهای این معضلات چندگانه را پرداخته‌اند. طبقه متوسط ایران این فشارها را بیشتر تحمل کرده است. هم کادر درمان که بخش مهمی از طبقه متوسط هستند با همه‌گیری کرونا مبارزه کردند و هم بیشتر صاحبان کسب‌وکارهای کوچک آسیب‌های مختلفی از تعطیلی و محدودشدن فرصت‌های شغلی دیده‌اند. طبقه متوسط چه درصدی از مردم ایران را شامل می‌شود؟ براساس گزارش مؤسسه بروکینگز (با عنوان «اقتصاد ایران 40 سال پس از انقلاب اسلامی») در 22 ژوئن 2019 (اول تیر 1398) توزیع جمعیت در طبقات اجتماعی در ایران به این ترتیب بوده است: طبقه بالا (4.3 درصد)، طبقه متوسط بالا (19 درصد)، طبقه متوسط پایین (15 درصد)، طبقه کارگر (45 درصد) و طبقه پایین (16.7 درصد). در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی اندازه طبقه متوسط در ایران از حدود 15 درصد جمعیت در سال 1358 به بیش از 32 درصد در سال 1380 و 34 درصد در سال 1398 (حدود 2.5 برابر سال 58) رسیده است. بخشی از اعضای این طبقه متوسط مانند نگارنده که عضو هیئت‌علمی هستند، تمام زندگی امروز و آینده‌شان را در همین مملکت برنامه‌ریزی کرده‌اند. گروهی از ثروتمندان و افرادی که نیمی از زندگی را در دنیای پیشرفته (بیشتر آمریکا و کانادا) و بخشی (عمدتا شغلی) را در ایران می‌گذرانند و دو گذرنامه دارند، ممکن است اوضاع داخل این مملكت برایشان مهم نباشد. در آن صورت قابل فهم است كه كنار بنشینند و تماشا کنند که هر که به دولت رسید هرطور می‌خواهد كشور را اداره کند. نگارنده از گروهی از استادان است که جز تحقیق و تدریس در داخل کشور عملا گزینه‌ای ندارد و در داخل ایران، به انتخاب خود، بود و باش می‌کند. اگر چنین است که آینده کشور با حضور ما در همین مملکت شکل می‌گیرد، انتخابات نیز زمان مشارکت و مداخله در حد ممکن است. من راه عاقلانه‌تر را انتخاب می‌كنم. می‌روم و رأی می‌دهم به كسی كه «نسبتا» بهتر است و حداقل زبان به مبارزه علنی با جهان نمی‌گشاید، اهل عدد و رقم و سنجیده سخن‌گفتن و فهم و درک برنامه و آشنا با مدیریت کلان است. از میان آنها كه حاضرند به نظرم دكتر همتی بیشتر چنین حالتی دارد. بخشی از مردم نیز گرچه از مرفهان نیستند، ولی هنوز تصمیم به مشارکت نگرفته و با صندوق رأی ظاهرا قهرند. ولی عدم مشارکت اتفاقا به صلاح همان‌ها هم نیست. من صلاح مردم محروم و زجركشیده را هم «مشاركت» و نه سكوت می‌دانم. همان‌ها كه زندگی‌شان به درآمد حداقلی و یارانه‌بند است، اگر مملكت در شرایط انزوا قرار گیرد، همان مردم محروم اولین آسیب‌دیده‌ها خواهند بود. طبقه متوسط که البته بیشتر گردش و هدایت امور جاری و مهم کشور و حل مشکلات را بر عهده دارند، با چنین مشارکت و انتخابی باید تقویت شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها