|

چالش‌های تأمین مالی بخش خصوصی در ایران

سعید مشهدی.کارشناس ارشد تأمین مالی، گروه مالی فیروزه

بنیان‌گذار شرکتی را تصور کنید که چندین سال از زندگی خود را صرف ایجاد کسب‌وکار جدیدی کرده. این کارآفرین، موفقیت خود را نه‌تنها در سودآوری کسب‌وکارش‌ بلکه در قبال ایجاد شغل برای ده‌ها نفر و خلق ارزش برای اقتصاد و جامعه می‌بیند؛ اما وی هم‌اکنون به نقطه‌ای از چرخه کسب‌وکار خود رسیده که برای تداوم رشد و عقب‌نماندن از رقبای سرسخت خود، نیازمند سرمایه ۱۰۰میلیاردتومانی است. این مثال تنها نمونه‌ای از صدها کارآفرینی است که با انگیزه و پشتکار بی‌نظیر خود، کسب‌وکارهای بزرگ و کوچکی را تأسیس کرده، برای بقای آن جنگیده و حالا به دنبال رشد آن هستند، اما هنگامی که به دنبال تأمین مالی می‌روند با درهای بسته و ناامیدی فراوان روبه‌رو می‌شوند؛ چراکه موانع زیادی در این راه برای شرکت‌های خصوصی وجود دارد.

در بازارهای مالی، تأمین مالی شرکت‌ها عموما توسط شرکت‌های تأمین سرمایه انجام می‌شود. شرکت‌های تأمین سرمایه نقش واسطه‌گر را بین صاحبان سرمایه و متقاضیان سرمایه ایفا می‌کنند و به تخصیص بهینه سرمایه میان سازمان‌ها کمک می‌کنند. این شرکت‌ها از طریق عرضه اولیه عمومی سهام شرکت‌ها، انتشار اوراق بدهی، جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران حقیقی یا حقوقی، ادغام و تملیک، یا خرید و فروش سهام شرکت‌ها تأمین مالی در بخش عمومی و خصوصی را انجام می‌دهند. با این توضیحات، شرکت‌های خصوصی با چه چالش‌هایی در مسیر تأمین مالی روبه‌رو می‌شوند و چطور می‌توان مسیر تأمین مالی را برای آنها هموارتر کرد؟ موفقیت یک کسب‌وکار صرفا به توانایی مدیران، یا ایده و خلاقیت آنها وابسته نیست و شاید مهم‌ترین دلیل تداوم رشد، جذب سرمایه و تأمین مالی به‌موقع باشد. نقطه مشترک تمام استارت‌آپ‌های موفق در ایران، وجود رد‌پایی از شرکت‌های تأمین سرمایه در مراحل جذب سرمایه آنها بوده است. اما در‌حال‌حاضر، شاید تنها دو یا سه شرکت تأمین سرمایه توانایی ارائه خدمات تخصصی و متناسب با نیازهای شرکت‌های خصوصی را دارا باشند، به‌خصوص در حوزه تأمین مالی از سرمایه‌گذاران بین‌المللی. بنابراین اولین چالش پیش‌روی شرکت‌های خصوصی، عدم ارائه خدمات تخصصی و عدم آشنایی با فرایندهای تأمین مالی توسط شرکت‌های تأمین سرمایه است. عموم شرکت‌های تأمین سرمایه ایرانی خود را به ارائه خدمات سنتی (مانند مشاوره عرضه اولیه و انتشار اوراق) محدود کرده‌اند، به همین دلیل تمرکز خود را بر مشتری‌های بزرگ‌تر با نیازهای شفاف‌تر در بخش عمومی قرار داده‌اند. کمبود شرکت‌های تخصصی تأمین سرمایه باعث شده که سازمان‌های کوچک‌تر، بدون واسطه با سرمایه‌گذاران ارتباط بگیرند که این روش قطعا به هدررفت زمان و کاهش نرخ موفقیت تأمین مالی منجر خواهد شد. دومین چالش تأمین مالی بخش خصوصی، چالش‌های قانونی در این حوزه است. در قانون تجارت کشور ما، اساسنامه شرکت تنها سند قابل‌اتکا از نظر قانونی است و اسنادی مانند موافقت‌نامه سهامداران ارزش قانونی ندارد. شرکت‌های نوپا و استار‌ت‌آپی در اکثر مواقع فقط دارای موافقت‌نامه سهامداران هستند که این مسئله در فرایندهای تأمین مالی، هم برای مشاور و هم برای سازمان چالش بزرگی خواهد بود. چالش‌های قانونی دیگری که در کشور ما وجود دارد، نظام رایج گزارشگری غیرهمگن و غیرشفاف است که پررنگ‌ترین نمود آن، دودفتره‌بودن شرکت‌های خصوصی است. برخی دیگر از چالش‌های قانونی شامل عدم پیش‌بینی فرایندهایی مثل ادغام و تملیک یا تصاحب یک شرکت توسط شرکتی دیگر است. به‌عنوان مورد سوم می‌توان به عدم آشنایی کافی مدیران با اصول حاکمیت شرکتی اشاره کرد. موفقیت فرایند تأمین مالی، از شروع مذاکرات تا به سرانجام رسیدن معامله، نیازمند دسترسی به اطلاعات مالی و عملیاتی شفاف و دقیق از کسب‌و‌کار است. بر اساس تجربه، شرکت‌های کوچک‌تر به دلیل عدم آشنایی مدیران با اصول حاکمیت شرکتی، به‌خصوص در حوزه تأمین مالی، از سیستم‌ها و زیرساخت‌های مستندسازی مالی و عملیاتی قابل اتکا برخوردار نیستند که این مسئله دلیل اصلی برای به طول انجامیدن فرایندهای تأمین مالی است. به‌عنوان جمع‌بندی به نظر می‌رسد بازار مالی ایران به‌خصوص در حوزه تأمین مالی آینده مثبتی پیش‌روی خود خواهد داشت. در سال‌های آینده شاهد تخصصی‌ترشدن خدمات و افزایش دانش و تجربه شرکت‌های تأمین سرمایه خواهیم بود. همچنین خبرهای مثبتی مانند مذاکرات برجام و تغییر دولت می‌توانند به ثبات اقتصادی، کاهش نوسانات ارزی و ورود مجدد سرمایه‌گذاران بین‌المللی منجر شود. 1.Investment Bank 2.SHA 3.Takeover

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها