|

دختران مشرقی و قدرت‌های بزرگ

حسین روحانی‌صدر- کارشناس سازمان اسناد

از واپسین سال‌های سده‌ سیزدهم و نیمه اول سده چهاردهم خورشیدی، پهنه پهناور فلات قاره ایران دستخوش تقسیمات جغرافیای سیاسی‌ای شد که کشورهای جدیدی از آن سر برآوردند. یکی از این نواحی استقلال‌یافته، کشور افغانستان با مساحتی حدود 652هزارو 237 کیلومترمربع است. این ناحیه، در سده‌های نخستین اسلامی یکی از سرزمین‌های مهم و استراتژیک در خلافت شرقی جهان اسلام بود. منابع متعددی از موقعیت سابق این سرزمین، حکایت‌های زیادی نقل کرده‌اند و بعد از استقلال کابل با قدمتی پنج‌هزارساله به پایتختی انتخاب شد و 10 سال پس از آن، دانشگاه کابل کار خود را آغاز کرد و تا هم‌اکنون با گذشت 88 سال از عمر آن، مهم‌ترین مرکز آموزش عالی این کشور است. در این پهنه مهم جغرافیایی بخشی از تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی رشد و توسعه یافت و دانشگاه کابل نیز تا زمان اشغال آن کشور توسط ارتش سرخ در 40 سال پیش منشأ خدمات فرهنگی منحصربه‌فردی برای فلات قاره به شمار می‌رفت. اشغال 10ساله و جنگ‌های فرسایشی، فرصت مجدد برای بازسازی را از این مجموعه فاخر جهان اسلام گرفت. متأسفانه در گزارش‌های نامطلوب دو دهه پیش، خبر تغییر کاربری آن مجموعه ارزشمند به گورستان، قلب علاقه‌مندان به فرهنگ تمدن اسلامی را به درد آورد. آنچه مسلم است جریان‌های فکری و گردانندگان بین‌المللی چندان تمایلی به بازسازی این میراث گران‌بها ندارند و در تأیید این گفتمان می‌توان حادثه خونین حمله به دانشجویان بی‌دفاع و علاقه‌مند به علم و دانش در 11 آبان 1399 و 189 روز بعد، حادثه خونین دانش‌آموزان یک مدرسه دخترانه را مصداق آشکار آن دانست. البته با ظهور جریان‌های بنیادگرا و مکاتب تکفیری، خاورمیانه بزرگ متأسفانه از منظر فلسفه سیاسی، دچار نوعی چالش تمدنی شده است و همین امر، اهمیت توسعه فلسفه سیاسی نظری و کاربردی را در جهان شیعه بیشتر می‌کند. حال بعد از این مقدمه، یک پرسش محوری این است: ایران و جهان اسلام، پس از تجربه طولانی قرن بیستم که از نهضت مشروطیت و ملی‌کردن نفت و جنگ طولانی و اسلام‌گرایی عبور کرده، چه توصیه‌ای برای جهان اسلام در آستانه قرن آینده دارد؟

پس باید روی شعار کلیدی خشونت بس است، متمرکز شد که این پاسخ صریح و روشن به افراطی‌گری است. اکنون سؤال اساسی معماران قرن 15 شمسی باید این باشد که برای اجرائی‌کردن فلسفه سیاسی و اجتماعی ضدخشونت، چه سازوکار عملی و چه نهادهایی، قابل بنانهادن و کارآمدی هستند؟ بر مبنای این جهان‌بینی، جامعه شیعی می‌تواند ورود شکوهمندی را به قرن پانزدهم شمسی تمهید کند؛ اما چنین ورودی هم‌زمان مستلزم سازوکارها و ایجاد نهادهای متناسب با آن جهان‌بینی است. این نهاد جز نقش‌آفرینی‌های میانجیگرانه سیستماتیک برای حل‌وفصل منازعات با هم‌نوع، با خود انسان و با طبیعت، چیز دیگری نیست؛ زیرا ادیان دوستی‌محور، همان چیزی را که از آسمان انتظار دارند، باید در زمین جاری کنند. کرونا در آخرین سال این قرن، این شعار را چنین کامل کرد: «خشونت علیه هم‌نوع، علیه خود و علیه طبیعت، بس است». نکته قابل تأمل در رسیدن به یک امنیت پایدار، اهتمام جدی ایران به‌واسطه وجود امام هشتم شیعیان در این نقطه حساس منطقه‌ای است که بزرگ‌ترین ظرفیت ایجاد یک صلح باثبات در منطقه ایران و همان خراسان بزرگ سابق را در خود دارد و برای ساخت مجتمع‌های آموزشی به‌ویژه مجموعه‌های دخترانه باید به مسائل حساس حفظ جان و مال‌شان طوری توجه شود که تکرار چنین حوادث خونینی را دیگر شاهد نباشیم. مؤسساتی کوچک‌تر و از لحاظ کمی و کیفی تأثیرگذارتر می‌تواند حساسیت‌های قومی و قبیله‌ای و تسویه‌حساب‌های جریان‌های مخالف با یکدیگر را کاهش دهد چراکه حفظ جان و توسعه مهارت‌های زندگی سالم بر عهده بانیان و مبتکران آن مجموعه‌هاست. موضوع دیگر اینکه چرا در 13 سال گذشته نه ایران و نه دیگر قدرت‌های تأثیرگذار منطقه‌ای، ماهیت اصلی جریان‌های تندرو ویرانگر را بازشناسی و بازخوانی نکرده‌اند و خاستگاه آنان را در انجام چنین خون‌ریزی‌هایی به دست نیاورده‌اند؟ انتظار ما حضور مؤثر برای خاتمه خشونت در بستر فرهنگی مشترکمان است. هنوز ما، روزی را برای دفاع از حقوق مردم مظلوم افغانستان در تقویم فرهنگی کشورمان نداریم و این خلأ، عدم اهتمام گردانندگان منافع ملی کشور به پهنه فرهنگی فلات قاره را نشان می‌دهد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها