|

انفجار بیروت زخم‌های عمیق این كشور را باز کرد

​​​​​​​روزگار تلخ «پاریس خاورمیانه»

​​​​​​​انفجار مهیب غروب سه‌شنبه گذشته در بیروت، آخرین جلوه از فساد و ناامیدی بی‌پایان حاکم بر لبنان بود که چند نسل را به ستوه آورده است. اولیگارشی سیاسی لبنان مشابه بسیاری از کشورهای منطقه است؛ اما موضوعی که لبنان را از دیگر کشورهای خاورمیانه مستثنا می‌کند، حاکم‌بودن کلپتوکراسی بر این کشور است و به همین دلیل به نظر می‌رسد با وجود بی‌اعتمادی گسترده مردم، حکومت از همراهی و اتحاد عمومی مردم در لحظات بحرانی محروم است.

​​​​​​​روزگار تلخ «پاریس خاورمیانه»

به گزارش وب‌سایت سی‌ان‌ان‌، دهه‌هاست که یک دستگاه عریض و طویل فساد در لبنان وجود دارد که بدون وقفه چرخه فساد را به حرکت در‌می‌آورد. این وضعیت لبنان قبل از انفجار عجیب و هولناک هفته گذشته در بندر بیروت بود؛ اما اکنون با اتفاقی که رخ داده، عدم وفاق و اتحاد ملی در این کشور به اوج رسیده و سرمایه‌ای به نام اعتماد عمومی وجود ندارد و چشم‌انداز لبنان شبیه شهرهای آخر‌الزمانی شده است. شعاع انفجار به اندازه‌ای گسترده بود که فراتر از محدوده پایتخت لبنان رفت و جایی از بیروت نبود که از گرد وحشت و اضطراب این انفجار در امان باشد.

با گذشت زمان نه‌تنها آرامش بر شهر حکمفرما نشد، بلکه ابعاد فاجعه انسانی و خسارت‌های هولناک آن نمایان‌تر و سؤالات و گمانه‌ها درباره این انفجار بیشتر شد.

چرا دوهزارو 750 تُن نیترات‌آمونیوم، یک ترکیب شیمیایی بالقوه آماده انفجار، به مدت شش سال در بندر بیروت و بدون در‌نظر‌گرفتن موارد احتیاطی و امنیتی انبار شده بود؟ چه کسی یا چه کسانی از انبار‌شدن این حجم از نیترات ‌آمونیوم اطلاع داشتند؟

این فاجعه، جدیدترین و البته آشکارترین نشانه اختلال گسترده در عملکرد حکومت است؛ دولت‌های متعدد در لبنان بر سر کار آمده‌اند، بااین‌حال هیچ‌کدام نتوانسته‌اند اقدامی اساسی و ساختاری انجام دهند و به خواسته‌ها و مطالبات مردم توجه کنند. امروز ابتدایی‌ترین خدمات عمومی در لبنان یا درگیر زد‌و‌بند و فساد گسترده است یا مردم اعتمادی به آن ندارند.

قطعی برق روزانه به امری عادی در این کشور تبدیل شده است؛ اما این قطعی فقط زندگی غیرثروتمندان را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ طبقه مرفه لبنان، ژنراتورهایی قوی دارند که برق را در تمام ساعات شبانه‌روز برای آنها مهیا می‌کند، درحالی‌که فقرا حدود ۲۰ ساعت در روز از قطعی برق رنج می‌برند.

وضعیت در ماه‌های اخیر در لبنان وخیم‌تر شده و بحران اقتصادی بی‌سابقه عملا این کشور را فلج کرده است. تقریبا یک‌سوم جمعیت کشور شغلی ندارند تا از طریق آن درآمدی کسب کنند. در چنین شرایطی، ارزش واحد پول لبنان به‌سرعت در حال سقوط است؛ به‌طوری‌که در کمتر از یک سال گذشته، حدود 80 درصد از ارزش پول ملی لبنان کاسته شده است.

در سال ۲۰۱۶، دولت به‌قدری درگیر رقابت‌های سیاسی احزاب و جریان‌ها شد که جمع‌آوری زباله‌ها در بخش وسیعی از بیروت متوقف و رودخانه‌ای پرحجم از زباله‌ها و مایعات ترشح‌کرده از آن در دامنه تپه‌های اطراف پایتخت لبنان جاری شد و بوی نامطبوع برای ماه‌ها مانع از تردد مردم در برخی نقاط بیروت می‌شد.

آن بحران به هر طریقی کم‌و‌بیش رفع شد؛ اما سال گذشته چالش تازه‌ای نمایان شد؛ آتش‌سوزی گسترده، جنگل سدر لبنان را از بین برد؛ جنگل سدری که درخت آن نماد پرچم ملی لبنان است. این فاجعه در حالی رقم خورد که سه بالگرد آتش‌نشانی این کشور به دلیل آنکه دولت هزینه نگهداری آنها را تأمین نکرده بود، زمین‌گیر شده بودند و نمی‌توانستند در عملیات مهار آتش مشارکت کنند.

از بحران زباله‌ها تا انفجار عظیم هفته گذشته، آنچه بیش از همه نمایان است، غفلت عمدی و بی‌کفایتی دولت لبنان است. در این شرایط بحرانی، نخبگان سیاسی به قیمت فقیرترشدن مردم و نادیده‌گرفتن نیازهای آنها، بر ثروت خود می‌افزایند و موقعیت خود را بهبود می‌بخشند. به نظر می‌رسد همه این تحولات دست به دست هم داده‌اند تا وضعیت لبنان به‌سرعت به اوضاع بحرانی و فلاکت‌بار امروز برسد.

در ادامه گزارش سی‌ان‌ان‌ آمده است: نادیده گرفته‌شدن مردم، کاسه صبر آنها را لبریز کرد و در نهایت در اکتبر ۲۰۱۹، معترضان به خیابان‌ها آمدند. در برخی روزها تعداد معترضان به یک میلیون نفر می‌رسید. خواسته مشترک آنها مشخص و واضح بود؛ تمام طبقات و جریان‌های حاکم بر لبنان کنار بروند تا فساد از این کشور رخت ببندد.

از اکتبر سال گذشته تا امروز که حدود 10 ماه می‌گذرد، چه چیزی در لبنان تغییر کرده است؟ به جرئت می‌توان گفت هیچ چیز. چند چهره سیاسی قدرت را ترک کرده‌اند و چهره‌هایی دیگر جای آنها را گرفته‌اند؛ اما سیستم فئودالی شکننده که با وجود فساد گسترده، توانی برای خدمت به کشور ندارد و از وضعیت بحرانی موجود نفع می‌برد، همچنان سر جای خود باقی مانده است.

جنگ داخلی لبنان حدود ۳۰ سال پیش به پایان رسید؛ اما این کشور بدترین روزهای خود را سپری می‌کند و هیچ امیدی به آینده وجود ندارد. بیروت، شهری که زمانی «پاریس خاورمیانه» نامیده می‌شد و میان دریای فیروزه‌ای مدیترانه و تپه‌های حیرت‌انگیز قرار داشت، زخمی عمیق برداشته و به ویرانه‌ای وسیع تبدیل شده است. شانه بالا‌انداختن و تصور اینکه با وجود دستگاه اختلاس و فساد عظیم حکومت لبنان نمی‌توان کاری از پیش برد، راحت‌ترین واکنش ممکن است؛ اما با وجود تمام این واقعیت‌ها، درباره لبنان باید گفت انفجار هفته گذشته اجتناب‌ناپذیر نبود؛ همان‌طور که بحران اقتصادی، قطعی برق و فقدان خدمات عمومی اولیه هم اجتناب‌ناپذیر نبود.

در میان طیف‌های سیاسی حاکم بر لبنان، یک ایدئولوژی صدایی قدرتمندتر دارد؛ چه چیزی نصیب من خواهد شد؟ اما سؤال اساسی این است که چه چیزی نصیب مردم لبنان می‌شود؟ هیچ چیز جز ناامیدی و استیصال.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها