وزیر خارجه جدید و مسئله مذاکره با امریکا:
از حیاط پشتی وزارت خارجه تا دیدار تصادفی با سفیر آمریکایی
در مذاکره تخصصیتر سهجانبه تهران- واشنگن- عراق، مذاکرهکننده کمیته سیاسی و امنیتی شد. بعد از پایان دوره سفارت در بحرین و بازگشت به تهران، معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه در دوره علیاکبر صالحی میشود. در مذاکرات محرمانه با آمریکاییها نیز حضور دارد؛ مذاکرهای که بخشی از آن در مسقط و بخشی در تهران و در حیاط پشتی وزارت خارجه برگزار شد.
حالا که حسین امیرعبداللهیان سکاندار وزارت خارجه ایران شده بسیاری منتظر موضع او در خصوص مسئله آمریکا هستند. یکی از چالشیترین رویدادهای وزاری خارجه ایران که در دوره محمدجواد ظریف به نقاط حساسی هم رسید. امیرعبداللهیان اما بیشتر به دلیل سابقهاش در کشورهای عربی شناخته شده است. علیرغم سابقه طولانی فعالیت در حوزه کشورهای عربی او در برخی تحولات اخیر میان ایران و آمریکا هم موثر بود.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر جدید امور خارجه، در برهههای سختی دیپلمات بوده است؛ چه وقتی جنگ به پایان رسید و قطعنامه 598 از سوی طرفین پذیرفته شد که دبیر دوم سفارت در عراق بود و جدیترین مأموریت دیپلماتیکش، کارشناس پرونده آزادسازی اسرا و چه وقتی که سفیر ایران در بحرین شد ولی قبل از آمدن استوارنامهاش، عضو تیم مذاکراتی ایران، با آمریکا و عراق بود. همان زمان که آمریکا 12 سفیر در عراق داشت که یکی از معروفترین آنها رایان کراکر بود. بعدا در مذاکره تخصصیتر سهجانبه تهران- واشنگن- عراق، مذاکرهکننده کمیته سیاسی و امنیتی شد. بعد از پایان دوره سفارت در بحرین و بازگشت به تهران، معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه در دوره علیاکبر صالحی میشود. در مذاکرات محرمانه با آمریکاییها نیز حضور دارد؛ مذاکرهای که بخشی از آن در مسقط و بخشی در تهران و در حیاط پشتی وزارت خارجه برگزار شد. با آغاز دولت حسن روحانی و انتصاب محمدجواد ظریف به سمت وزیر خارجه، اگرچه همان مذاکرات به صورت علنی پی گرفته شد و حسین امیرعبداللهیان برخلاف انتظار در همان سمت معاون عربی و آفریقا ابقا شده بود، اما در مذاکرات نقشی نداشت. خودش در گفتوگویی پیشتر با «شرق» گفت که ظریف در حوزه عربی به او اختیار عمل داده بود. آغاز بحران سوریه و تلاش ایران برای حفظ بشار اسد، کفه حسین امیرعبداللهیان را به سمتی سنگینتر کرد که تلاششان برای این هدف بود و بعدتر بحران یمن. حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، پاشنه آشیل عمر حرفهای او در سمت معاونت بود؛ اگرچه رفتار عاملان این اتفاق را نادرست میدانست، اما وقتی از آمادگی عربستان برای قطع رابطه قبل از حمله سخن میگفت، یعنی سهم را در حمله آنقدر پررنگ نمیداند.
امیرعبداللهیان البته در حساب توئیتری خود تا کنون در خصوص مذاکره با امریکا موضعگیری کرده اما اینجا بدندیدیم بخشی از گفتوگوی او با «شرق» در 19 مرداد 1396 را بازخوانی کنیم که در آن خاطرهای از دیدار تصادفیاش با سفیر آمریکا را هم بیان میکند. او در این زمینه گفته بود: یادم هست زمانی که استوارنامه من بهعنوان سفیر بحرین تصویب شد تا زمانی که بهعنوان سفیر در بحرین مستقر شدم، هفت ماه به طول انجامید. این هفت ماه دقیقا زمانی بود که مذاکرات ایران، آمریکا و عراق در بغداد شروع شده بود. من هم عضو آن تیم بودم. به دلیل اهمیت مذاکرات، رفتنم به بحرین به تأخیر افتاد. افرادی که در تیم مذاکره بودند؛ جناب آقای کاظمیقمی، سفیر وقت ایران در عراق، آقای دکتر امیری از مدیران عالیرتبه در شورای عالی امنیت ملی آن زمان و بنده از وزارت خارجه، البته تیم خوبی داشتیم که به ما مشورت میداد و کار را اداره میکرد. آقایان دکتر لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و سردار سلیمانی هم مدیریت کار را در چارچوب راهبرد مصوب نظام عهدهدار بودند.
بعد از اینکه قرار شد مذاکرات سهجانبه تهران - بغداد- واشنگتن به طور تخصصیتر دنبال شود کمیتهای تحت عنوان کمیته سیاسی و امنیتی تشکیل شد. تصمیم بر این شد که من مذاکرهکننده آن تیم باشم، اگرچه شاید بهخاطر اینکه بُعد امنیتی ماجرا قویتر بود باید یک فرد امنیتی انتخاب میشد. رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکاییها خانمی به نام «ریس» بود. گفتند او سفیر و نفر دوم سفارت آمریکا در بغداد است. آن موقع آمریکاییها 12 سفیر در عراق داشتند. سفیر اولشان رایان کراکر بود و سفیر دومشان خانم ریس و ۱۰ سفیر دیگر هم در عراق داشتند، چون آمده بودند که نروند و بمانند! یادم هست با یکی از آن 12 سفیر بهطور تصادفی در عراق برخورد داشتم. پیرمردی بود که حدود ۸۴ سال داشت؛ گفت من یکی از سفرای آمریکا در عراقم. به یاد دارم که در یک مذاکره رسمی با جان ساورز، نماینده نخستوزیر انگلیس در امور عراق او را دیدم و یکی از مقامات عراقی معرفیاش کرد و احوالپرسی کرد و من از روی ادب نمیتوانستم با او احوالپرسی نکنم. بعد از اینکه احوالپرسی کردم همچنان به همراه مقام عراقی در کنارم ایستاد، از سابقهاش پرسیدم. گفت من آخرین سرکنسول آمریکا، قبل از سقوط شاه در خرمشهر بودم و تمام مرز مشترک ایران و عراق را با جیپ لندرُور از نزدیک مشاهده کردهام. پیگیری کردم که [این شخص] در سفارت آمریکا در عراق چه کار میکند؛ گفتند از بین آن ۱۲ سفیر، این سفیر مسئول دو پرونده است؛ یک، پرونده مرز مشترک ایران و عراق. دو، پرونده گروهک منافقین. او حدود ۱۵ سال پیش بازنشسته شده بود اما بعد از اشغال عراق، آمریکاییها بهخاطر تجربهای که داشت، از او دعوت کرده بودند تا بیاید کارش را در عراق ادامه بدهد. نکتهای که میخواستم بگویم این است که چون من در آن مذاکرات بودم، در سالهایی که در بحرین بودم، خیلی زیر ذرهبین قرار داشتم. بالاخره میگفتند کسی که در تیم مذاکرهکننده (با این همه حساسیت) با آمریکا حضور داشته و... .